Take a fresh look at your lifestyle.

کلاس طراحی فیگور

0

کلاس “طراحی فیگور” در ماه مهر ذیل مجموعه دوره های طراحی توسط استاد نیلوفر قادری نژاد، نقاش و مدرس دانشگاه برگزار می شود. برای آشنایی بیشتر علاقه مندان با این دوره و انعکاس نقطه نظرات استاد.

مخاطب کلاس “طراحی فیگور” چه کسانی هستند؟ شیوه تدریس شما در کلاس” طراحی فیگور” چگونه است؟
برای شرکت در این دوره، پیش شرط خاصی لازم نیست. هنرجو می تواند بدون هیچ پیش زمینه ی خاص هنری در این دوره ها شرکت کند و به تدریج با زبان تصویر آشنا شود.اگرچه بیشتر افرادی که به کلاس طراحی فیگور می آیند، دانشجوی هنرهای تجسمی هستند؛ اما کم نیستند افرادی که از زمینه های دیگر می آیند تا طراحی بیاموزند. و به نظر من این اتفاق خوبی است چون طراحی به افراد کمک می کند تا چطور مطالب را در ذهنشان بچینند. همچنان که فکر می کنم، ضروری است هنرجویان ما در هنرستان ها چندین واحد ریاضی بگذارنند، به جا می دانم تا دانشجویان رشته های پزشکی، ریاضی و علوم دیگر هم چند واحد طراحی بگذارنند. در طراحی می شود مدیریت زندگی را آموخت. می شود آموخت که چطور خانه ات را بچینی، چطور لباس بپوشی و در شرایطی که مسائل به هم درهم پیچیده اند چطور کارها را بچینی که با ریتم مناسبی پیش برود. شایدعجیب باشد ولی طراحی در زندگی می تواند نقش مهمی داشته باشد.

بعلاوه، در کلاس “طراحی فیگور” کسی که تازه آمده و مبتدی است، در کنار کسی که چند سال است کار می کند حاضر شوند. پس روش ما ترمیک نیست. نکته دیگر اینکه سعی من بر این است که هنرجویان در همان زمینه ی خودشان پیش ببرم بنا به استعدادهایشان. بدین ترتیب سعی دارم از اینکه شاگردانم شبیه من یا شبیه هم کار کنند جلوگیری کنم.

به نظر می رسد که برای همه اساتیدی که هنر تدریس می کنند، این چالش وجود دارد. شما چگونه این مسئله را مدیریت می کنید؟
اینجا روان شناسی خیلی می تواند کمک کند. استاد با توجه به نوع قلم، خط کشیدن های هنرجو و تفکراتش می تواند متوجه شود که او در چه زمینه ای استعداد دارد. من سعی می کنم هنرجویان را در زمینه ی کار خودشان پیش ببرم. همچنین، تجربه ی تدریس در تشخیص این زمینه ها و ارائه دادن راهنمایی های موثر اهمیت زیادی دارد.

چرا شیوه ی تدریس طراحی شما، متمرکز بر طراحی از فیگور است؟
براساس سالها تجربه به این نتیجه رسیدم که طراحی از فیگور زنده انرژی بیشتری به همراه دارد و هنرجویان با علاقه بیشتری طراحی می کنند. بعلاوه ریتم کلاس من بدین ترتیب است که طراحی را با ضرباهنگ تند شروع می کنیم بعد آرام و دوباره در انتهای کلاس با ضرباهنگ تند طراحی می کنیم. این ریتم مانع از آن می شود که هنرجویان خسته شوند. برای من زنده بودن و پرانرژی بودن فضای کلاس اهمیت دارد و فکر می کنم استفاده از فیگور زنده این انرژی را تشدید می کند. بعلاوه فیگور انسانی پیچیده ترین فرم ها را دربر می گیرد. پس وقتی هنرجو طراحی را با فیگور انسانی آغاز می کند، بر انواع دیگر طراحی هم واقف می شود و تسلط پیدا می کند.

2چگونه در “طراحی فیگور” به مطالعه اندام ها و شناخت اعضای بدن می پردازید؟
در طراحی لازم است هنرجو اسکلت فیگور و نحوه قرار گرفتن عضلات روی استخوان ها  را بشناسد. من ایشان را تشویق می کنم که آناتومی بدن را با دقت مطالعه کنند. به خاطر می آورم که زمانی که در هنرستان تحصیل می کردیم این اعضا را جزبه جز و به نام می آموختیم. البته من به تدریج در ذهن هنرجویان پیش زمینه های لازم را حین طراحی بوجود می آورم.در شرح  درس کلاس “طراحی فیگور”

به دو شیوه طراحی با خط و طراحی با رنگ اشاره شده است. این موضوع را بیشتر توضیح می دهید؟
خب در کلاس “طراحی فیگور”، هنرجو طراحی را با ابزار زغال فشرده آغاز می کند تا با مفهوم حجم بیشتر آشنا شود. چون اولین نکته ای که یک طراح باید یاد بگیرد تجسم سه بعدی در فضای دو بعدی است. کار با زغال کمک می کند تا هنرجو همه چیز را به صورت حجم ببیند. پس از این که با حجم های هندسی کار کردیم به تدریج خط را وارد می کنیم و از خط برای درآوردن پرسپکتیو، بافت و ریتم در طراحی استفاده می کنیم. یک فایده ی دیگر کار کردن با زغال این است که وقتی هنرجو در مراحل بعدی، تمرین طراحی ذهنی را انجام می دهد از کارش نتیجه بهتری بدست می آید. طراحی با رنگ را زمانی شروع می کنیم که هنرجو مدتی را با زغال و مداد های کنته کار کرده باشد و به درک نسبی از حجم و کنتراست رسیده باشد. طراحی با رنگ ضمن اینکه تنوع جذابی است و کارها را زیباتر نشان می دهد، پاساژ و گذاری بین طراحی و نقاشی نیز است. و در این مرحله هم از ابزارهای مختلف مثل پاستل گچی، اکرولیک، اکولین، ماژیک های رنگی، آب مرکب و در نهایت میکس مواد استفاده می کنند. به جا است بگویم زمانی هنرجو با رنگ شروع به کار کردن می کند که به خوبی با طراحی طبیعی آشنا شده باشد. در این مرحله رنگ را وارد طراحی اش می کند تا از این طبیعت گرایی فاصله بگیرد و ایماژهای ذهنی خود را هم وارد طراحی کند. به طور کلی طراحی با رنگ نوعی آزادی و رهایی می خواهد و در صورتی که فرد در طراحی طبیعی مسلط باشد بهتر می تواند آن را دریافت و اجرا کند.
نکته ی دیگر در مورد شرح درس لازم می دانم اشاره کنم بحث پرسپکتیو است. به تجربه احساس می کنم که ما برای آموزش پرسپکتیو به هنرجویان لازم است که کلاس جداگانه ای را ترتیب دهیم. در کلاس “طراحی فیگور” البته من مسائل کلی را به هنرجویان می آموزم اما فکر می کنم جای آن هست که به طور مفصل تر یک دوره آموزشی جداگانه ای برای این مبحث هم در نظر گرفته شود.

7به نظر شما چه عواملی یک هنرجو را به یک طراح تبدیل می کند؟
این موضوع مهمی است. زیاد پیش می آید که با هنرجویانی مواجه شوم که در طراحی دستان بسیار قوی دارند اما ذهن هایشان بسته است. بنابراین لازم است در کنار تمرین های طراحی، هنرجویان روی تفکراتشان و جهان بینی شان کار کنند، مطالعه کنند و کنجکاوی به خرج دهند تا حرف تازه ای برای بیان کردن داشته باشند. آنچه از یک هنرجو یک طراح می سازد، فقط مهارت های دستی نیست، تربیت ذهن هم بسیار اهمیت دارد.

کمی درباره دیدگاه شما نسبت به موضوع و تناسب آن با تکنیک صحبت می کنید؟
به نظر من در طراحی و نقاشی، خلق اثر ذهنی باید به عنوان مرحله نهایی درنظر گرفته شود. زمانی که هنرجو به تکنیک کاملاً مسلط شده باشد. دراین مرحله طراح می تواند بدون واسطه، تفکراتش را بر روی تابلو منعکس کند. بخش زیادی از آنچه این تفکرات را می سازد برمی گردد به کودکی هنرمند، اینکه در چه شرایطی بزرگ شده و از چه منابعی تحصیل کرده است. چه چیزهایی آموخته و به چه چیزهایی علاقه مند شده است. به خاطر می آورم که در دوران جوانی، ما خیلی پرسه می زدیم، مشاهده می کردیم و از اطراف خود تجربه بی واسطه ای داشتیم. برخلاف نسل حاضر که بسیار درگیر تکنولوژی شده اند. نتیجه اینکه طراحان جوان زیادی امروزه فقط از روی عکس کار می کنند برخلاف سنت نسل ما که بیشتر بر اساس مدل زنده کار می کردیم.

1شما از نقاشان مطرح معاصر نیز هستید. در آثار شما اسطوره ها و افسانه ها حضور پررنگی دارند. این از کجا وارد کارهای شما شد؟
در زمانی که من طراحی را آغاز کردم، پیش از انقلاب و حتی پس از آن طراحی بیشتر وجه اکسپرسیونیستی داشت. در آن تیپ سازی، خیلی اهمیت داشت و ما از آن زیاد استفاده می کردیم. تجربه ی جنگ روی من خیلی تاثیر گذاشت و من به پرسش از ذات بشر بازگشتم. در همین مسیر به اسطوره ها برگشتم که به نظرم بازنمایی از علایق، آمال و ترسهای ذاتی بشر هستند. در نتیجه این نوع نگاه، بیان در کارهای من تا حدی تمثیلی و استعاری شد. هنوز هم این بحث برای من جذاب است و حضور اسطوره ها را در زندگی ام احساس می کنم. مثلاً نبرد خیر و شر که در نهاد هر انسانی هست، یا ضعف های انسانی مثل دورویی  در اسطوره های بسیار مشخص است و در زندگی هم با آن مداوم مواجه می شویم.

در آثار شما یک تاکید و تمرکزی بر سوژه زن و زنانگی دیده می شود.  نظر خود شما چیست؟ آیا می توان گفت شما به دنبال یک “بیان زنانه” در طراحی و نقاشی هستید؟
این درست است که زن در کارهای من به طور آشکار و واضح نشان داده شده است اما این به دلیل آن است که من خودم زن هستم و من زندگی خودم و زنانی در شرایط مشابه با خودم را به تصویر می کشم. آثار من آیینه ای از مشکلات و مسائلی است که طی زندگی با آن دست و پنجه نرم می کنم. و از قالب اسطوره ها هم برای این بیان استفاده می کنم اما متوجه منظور شما از “بیان زنانه” نمی شوم. بعلاوه تماشاگران بارها به این نکته اشاره کردند که با دیدن تابلوها متوجه نشدند که خالق آن یک مرد است یا زن. بنابراین فکر نمی کنم آگاهانه دنبال یک بیان زنانه در آثارم باشم. ولی زن بودن من، خود به خود در قلمم جاری می شود و از این مسئله اجتنابی نیست.

5آیا اسطوره ی مورد علاقه یا خاصی را  موقع خلق اثر در نظر می گیرید؟
من روی اسطوره های زیادی چه ایرانی و چه غیر ایرانی مطالعه کرده ام و از آنها در آثارم بهره برده ام. از جمله محبوب ترین آنها نزد من آناهیتا و کتاب اردویرافنامه است. کلاً به متون کهن کشش خاصی دارم اگرچه خواندن و درکش را مشکل می یابم ولی به فضا و وزن این متون علاقه مندم. اما رابطه ی من با اسطوره ها محدود به الگوهای شناخته شده نیست. من در آثارم اسطوره های خودم را می سازم و نمادهای خاص خودم را خلق می کنم. حضور طاووس و قاصدک در آثار من بیشتر به نگاه من و کودکی من برمی گردد تا دانش من از اسطوره ها. مثلاً بعد از تجربه ی دیدن فیلم ۲۱ گرم، و شنیدن این نقل قول که انسان بعد از مرگ ۲۱ گرم سبک تر می شود و این معادل وزن یک مرغ مگس خوار است، تشبیه این پرنده به روح انسان برای من ارزش نمادین پیدا کرد و در کارهایم به کارش بردم.

در آثار شما رنگ های درخشان، خطوط بلند و ضرب قلم های تاکید شده زیاد دیده می شود. کمی در مورد تکنیکی که در کارهایتان به کار می گیرید هم صحبت کنید؟
قبول دارم که در کارهای من جنبه ی طراحی قوی تر است. حتی وقتی رنگ می گذارم، انگار طراحی می کنم. رنگ های تخت کمتر به کار می برم، ریتم قلم را پنهان نمی کنم و می گذارم بافت های قوی رنگ ها که با کاردک ایجاد می کنم دیده شود.

شما طراحی را با استاد الخاص آغاز کردید و مدت ها شاگرد ایشان بودید. در این مورد صحبت می کنید که ایشان بر هنر شما و شیوه آموزش شما چه تاثیری داشتند؟
بله من در دوره دانشجویی سال دوم نزد آقای الخاص کلاس طراحی گذراندم و ایشان کارهای من را پسندید و این مقدمه ای شد تا سالهای طولانی با هم کار کردیم و در این مدت نمایشگاه های زیادی باهم برگزار کردیم. آقای الخاص این ویژگی مثبت را داشت که استعداد هنرجویان را خیلی زود کشف می کرد و پرورش می داد. من از ایشان طراحی و پرشور طراحی کردن را آموختم. الخاص ما را تشویق می کرد تا میان مردم برویم و کار کنیم. من خیلی به محله های خاص میان مردم می رفتم و طراحی می کردم. به خاطر می آورم در زمان دانشجویی مرا به عنوان دستیار با خود به سر کلاس برد و من آنجا بود که آموختم چطور طراحی را تدریس کنم. چطور شور را نزد هنرجویان در کلاس حفظ کنم و هم از ایشان بیاموزم و هم  طراحی یاد بدهم.

به عنوان آخرین نکته روند جاری طراحی در کشور را در چه جایگاهی می بینید؟ و چه آینده ای را برای طراحان نسل جوان پیش بینی می کنید؟
من هم سالهاست که طراحی تدریس می کنم و هم به عنوان داور در جشنواره های مختلف آثار زیادی از نسل طراحان جوان دیدم، به استناد این مشاهدات می توانم بگویم که آینده ی درخشانی برای طراحی کشور می بینم، اگر طراحان جوان ما چند نکته را مورد نظر قرار دهند: یکی تقویت نظرگاه فکری و بنیادهای اندیشه ای شان در کنار تقویت مهارت های تکنیکی است. این کمک می کند تا دچار تکرار و ملالت نشوند و بتواند حرف نویی بزنند. دوم اینکه بتوانند چالش ها و موانع را در طی زمان مدیریت کنند و استمرار خود را در این راه نشان دهند. مخصوصاً به عنوان یک هنرمند زن مسائل زیادی می تواند بوجود آید و جلوی پیشرفتش را سد کند. باید تداوم داشت و تسلیم نشد.

4_1این جنب و جوش میان طراحان جوان یا به قول شما با استعداد از کجا می آید؟ آیا آنها از نسل های قبلی بیشتر تمرین می کنند یا دلیل دیگری دارد؟

به نظر من شرایط اجتماعی مهم ترین عامل است. گاه شرایط به گونه ای فراهم می شود که نسلی از هنرمندان را به پیش می راند و شور و حرکتی میان هنرمندان ایجاد می کند. چنانچه مشابه اش برای هم نسلان من افتاد و ایشان هنوز هم مشغول کار وفعالیت هستند. الان هم دوباره به نظر می رسد فرصتی برای نسل جوان دارد فراهم می شود که سریع تر پیشرفت کنند.

با تشکر از شما به خاطر شرکت در این گفت و گو.

منبع

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ