Take a fresh look at your lifestyle.

ارتباط تصویری

0

۷۷۸۸۸۸۸۷۸۷ages

به نظر ارسطو هدف از ارتباط، اقناع دیگران است. بر قرار کننده ارتباط از هر راه و یا هر وسیله ای که امکان داشته باشد مایل است طرف مقابل ارتباط یا مخاطب را تحت تأثیر و یا نفوذ خود قرار دهد و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند.

وظایف ارتباطات عبارتنداز:
۱- آموزش

۲- سرگرم کردن

۳- آگاه کردن

۴- انتقال میراث فرهنگی
در دنیای کنونی با به وجود آمدن رسانه های چند گانه به وضوح می توان دید بیشتر اوقات ما می توانیم این اهداف را با هم داشته باشیم.( یک فیلم سینمایی یا برنامه طنز )
در واقع می توان گفت طبق نظر برلسون انتقال آگاهی ها، نظرات، عقاید، احساسات، عواطف و مهارت ها با استفاده از تصاویر، واژه و نمودار فرایند انتقال را به شکل ارتباط برقرار می کند.
ارتباط تصویری از زمان های بسیار دور در روابط انسانی شکل گرفته است. اولین فردی که عکس ماموت ها یا گاوها را بر روی دیوار غار نقاشی کرد با فرد دیگری که به شکل مخاطب به آن تصویر نگاه کرد ارتباط تصویری برقرار نمود. خط های تصویری که در تمدن های مختلف شکل گرفته نوعی ارتباط تصویری است.
نقاشی: اولین گام در راه ارتباطات تصویری به صورت خود آگاه نقاشی بود. سبک کلاسیک در نقاشی اولین سبکی است که نقاشان از آن استفاده کردند در این سبک چیزی به اسم زمان نبود یک نقاش کلاسیک برای بیان احساسات خود در یک نقاشی شاید حتی چند سال وقت می گذارد.
پویا بودن انسان و بکارگیری هنر در جهت این پویایی نهضت امپرسیونیست ها را در نقاشی بوجود آورد. ونگوگ یکی از مبتکران این سبک نقاشی بود. امپر سیونیست ها زمان و سرعت را در نقاشی مطرح کرده و به آن اهمیت زیادی دادند. بعد از آن سبک کوبیسم در نقاشی بوجود آمد چیزی که در این سبک برای برقرار کردن ارتباط بین پیام دهنده (نقاش) و مخاطب (بیننده نقاشی ) بسیار مهم بود خطوط بکار رفته و استفاده از رنگ ها و ترکیب آنها بود.
عکس یک جزء از کل است که تصویر را در ذهن مخاطب با توجه به فرهنگ تصویری او بیدار می کند یعنی با دیدن عکس دریا تصویر دریا در ذهن مخاطب شکل می گیرد وقتی ما تصویری را می بینیم با توجه به خاطرات تصویری خود با آن ارتباط برقرار می کنیم. تصویر در واقع بیدار کننده مفاهیمی است که قبلا از طریق حس بینائی در ذهن ما ضبط شده است.
فرهنگ تصویری کلیه محفوظات انسان از بدو تولد تا حال حاضر است مجموع تصاویری که از طریق ارتباطات بصری در ذهن شکل می گیرد. فرهنگ تصویری انسان امروز در دو جهت قابل بحث است

۱- مستقیم: یعنی رویت مستقیم واقعیت ها

۲- غیر مستقیم: یعنی دیدن از طریق وسایل ارتباط تصویری ( نقاشی، عکاسی، سینما، تلویزیون ). شکل گیری فرهنگ تصویری انسان امروز با توجه به نکات فوق صورت می گیرد، با این که می توان گفت نفوذ وسایل ارتباطات جمعی فرهنگ تصویری امروز مردمان بیشتر غیر مستقیم است. مارشال مک لومان پیش بینی زیبائی از قرن بیست و یکم داشته است او معتقد است در سده بیست و یکم نشانی از کتاب و کتاب خوانی نخواهیم داشت مگر در موزه ها. در واقع منابع دیداری، شنیداری به خصوص ویدئو و فیلم بهای کتاب را نخواهد داشت ولی می توان از این شیوه به بهترین طریق در جهت اقناع مخاطبان دنیای امروز اقدام کرد.
پیام تصویر: دیدن هر تصویر چه از طریق عکس، فیلم یا تلویزیون تغییری در تجربه بصری یا فرهنگ تصویری مخاطب به وجود می آورد.
در هر ارتباط تصویری گیرنده پیامی را می گیرد که با گرفتن این پیام تفاوتی از لحاظ تجربه بصری در او بوجود می آید هر چقدر فرهنگ بصری در مورد چیزی غنی تر باشد فرد مخاطب سریعتر با آن ارتباط برقرار می کند پس کار مبلغ در زمینه تجربه بصری سخت ترخواهد شد. در ارزشیابی پیام تصویر اعتقادات و باورهای مخاطب بسیار مهم است. اگر پیام تصویر منطبق با باورها و اعتقادات باشد او پیام تصویر را مثبت ارزشیابی می کند و اگر پیام تصویر در تضاد با باورها و اعتقادات مخاطب باشد او پیام منفی را قلمداد می کند.

در واقع هر مخاطب بر اساس معیارها و تجربه های بصری و عملی خود به نقد و بررسی پیام و ارزشیابی آن می پردازد.
فرم و محتوای تصویر: اگر تصویر را تجزیه و تحلیل کنیم متوجه می شویم که دارای فرم و محتواست. پیام تصویر در مجموع محتوای تصویر از نظر بیانی است و کلیه عوامل تکنیکی مربوط به غالب تصویر فرم آن به حساب می آید موفق ترین اثر هنری و تبلیغاتی اثری است که بالاترین هماهنگی را بین فرم و محتوا داشته باشد.
از عکاسی تا سینما: محدودیت در ارتباط با ضبط واقعیت سینما را بوجود آورد عکس حرکت را به شکل فیزیکی ضبط نمی کرد و در ارائه پیلمها محدودیت بوجود آمد در عکاسی سوژه همیشه ثابت و منجمد بود و صدا و موسیقی وجود نداشت. دوربین فیلمبرداری صدا و موسیقی را وارد ارتباطات تصویری کرد وقتی دوربین فیلمبرداری اختراع شد انسان سینما را برای بیان ابعاد بیشتری از واقعیت بکار گرفت دوربین فیلمبرداری در ابتدا فقط واقعیت را ضبط می کرد. مثل خروج کارگران از کارخانه. ورود قطار به ایستگاه راه آهن. در آن زمان اصلا کسی تصور نمی کرد که دوربین فیلمبرداری می تواند در خدمت داستان گویی باشد.
اولین فیلم داستانی تاریخی سینما: با غبان آب پاشی شده اولین فیلم داستانی بود که در تاریخ سینما به نمایش گذاشته شد. این فیلم کوتاه کمدی و ماجرای مردی باغبان بود که در حال آب پاشی کسی پایش را روی شلنگ او که در دست داشت گذاشت آب قطع می شود باغبان به شلنگ دست خود نگاه می کند – مرد پایش را بر می دارد – باغبان خیس می شود.
آغاز ورود تخیل به سینما: بدون توجه به تاریخ مفصل سینما می توان گفت ژرژ ملییس اولین کسی بود که سینما را با تخیل خود درگیر نمود او از فیلمسازان مشهور فرانسه است. برادران لومیر به عنوان بنیانگذاران سینمای مستند مشهورند از جمله کارهای آنها می توان به خروج کارگران از کارخانه اشاره کرد.
مکاتب سینمایی در آغاز:
۱- مکتب سینمایی فضای آزاد ( واقع گرا )
۲- مکتب سینمایی قصه گویی و داستانی
سینمایی که ذهنیت و تخیل را در خود داشت هر روز پیشرفت کرد.
تفاوت سینمای مستند و داستانی: در سینمای مستند مواد داخل تصویر (فرم) واقعی است اما در سینمای داستانی مواد داخل تصویر توسط انسان طراحی می شود. ( هنر پیشه ها، دکور، لباس ها، فضاهایی که در نماهای مختلف بازسازی می شود.
سینما و خصوصیات آن
۱- در سینما حرکت فیزیکی است.
۲- در سینما ازصوت استفاده می شود.

در سینما از موسیقی استفاده می شود که از نظر بیانی باعث تغییر فرهنگ صوتی یا بوجود آوردن فرهنگ صوتی در مخاطب است. نوع موسیقی و اثرات صوتی در سینما تأثیر بسزایی از نظر ارتباطی بر تماشاچی می گذارد. به بیان دیگر صوت همراه تصویر انتقال و نفوذ پیام را تسریع می کند.
۳- امکانات حرکت دوربین این امکان را به تماشاچی می دهد که از زوایای مختلف به موضوع نگاه کند. هر جا که دوربین می رود یا سوژه حرکت می کند مخاطب در آنجا حضور دارد.
۴- مونتاژ در سینما ایجاد و پیوستگی در فضای تصویر می کند و اصل تداوم را القاء می نماید.
۵- فضای ارتباطی درسینما دارای تمرکز است که البته این تمرکز با امکان رویت طولانی در عکس بوجود می آید.

ویژگی های عکاسی در تفاوت با سینما:
۱- در عکاسی حرکت فیزیکی وجود ندارد.
۲- در عکاسی تصویر به دلخواه قابلیت بزرگ و کوچک شدن دارد.
۳- مخاطب عکس از نظر زمان قابل رویت محدودیت ندارد به شرط آنکه پیام تصویر برای او جذابیت داشته باشد.
۴- نحوه ارائه عکس شکل خاص خود را پیدا کرده مانند استفاده در نمایشگاه ها، آلبوم های خانوادگی، مطبوعات
۵- در عکاسی مونتاژ یا اتصال تصاویر به آن شکلی که درسینما و تلویزیون وجود دارد دیده نمی شود.

قدرت نفوذی تلویزیون و سینما: واسطه ارتباطی در عکاسی، سینما و تلویزیون دوربین است که تصویر در دوربین ایجاد می شود پس این سه وسیله به عنوان وسایل ارتباط تصویری مطرح شده است. سینما بر اساس خاصیت فیزیولوژیکی چشم انسان و خطای باصره بوجود آمده است. چشم انسان قادر است تا ۱۶ کادر در ثانیه را به طور مجزا تشخیص دهد ولی ۱۶ کادر به بالا را به شکل ممتد می بیند. امروزه ۲۴ کادر در ثانیه هم صدا و هم تصویر طبیعی دارد.

تفاوت سینما و تلویزیون از لحاظ فرم (تکنیکی):
۱- فیلم بر اساس فیلمنامه یا سناریو ساخته می شود. برنامه تلویزیون بر اساس تصویر نامه که هر دو از لحاظ تولید مراحل خاص دارد.
۲- در سینما از فیلم استفاده می شود در صورتی که در تلویزیون از نوار ویدئو. تصویر در فیلم مستقیما قابل رویت است اما روی نوار مستقیم دیده نمی شود.
۳- تصویر تلویزیون کوچک ولی تصویر سینما روی پرده و بسیار بزرگ است.
۴- کیفیت تصویر تلویزیونی نسبت به تصویر سینما پائین تر است.
۵- بالا بودن کیفیت تصویر و بزرگنمایی در سینما باعث می شود هزینه فضاسازی، گریم و دکورها در سینما بیشتر باشد.
۶- صدا در تلویزیون ضعیف و حالت رادیویی دارد ولی در سینما چند باندی و استریو فونیک است.
قدرت نفوذی تلویزیون (محتوی): چون گروه عظیمی از مخاطبان در مقابل تصویر تلویزیونی قرار می گیرند پیام در سطحی وسیع تکثیر می شود. پس از تکثیر پیام و کثرت مخاطبان به اثرات تصویری تلویزیون نفوذ و اعتبار می بخشند.
۲- تلویزیون قدرت شکل دادن به افکار عمومی جامعه را دارد افراد قرار است در مقابل پیام های مشابه تجربه و دانش مشابه پیدا کنند در نتیجه بینش مشابه و همسو در مقابل مسائل روز پیدا خواهند کرد.
۳- در برنامه ریزی تولید تلویزیونی نقاط ضعف، شرایط اجتماعی، وضعیت روحی مخاطبان کاملا در نظر گرفته می شود. طراحان پیام روی پیام برنامه ها فکر می کنند. در طول پخش یک تیزر تبلیغاتی که از تلویزیون دیده می شود و تولید کنندگان این تیزر در دوره های مختلف به تحقیق و بررسی در مورد بازخورد (پس فرست ) توجه داشته و آنرا مورد تحلیل قرار می دهند. در آمریکا برای ساخت یک سریال با تحقیقات مختلف سلیقه روز مخاطب را بررسی می کنند و اگر در طی پخش سریال روابط عمومی سازنده سریال تبلیغی یا فیلم داستانی پخش شده از طرف متفکران سیاسی کشور بازخورد مورد نظر را نداشته باشد سریعا آن را قطع می کنند تا از نظر جذب بیینده و انتقال پیام به شبکه مورد نظر لطمه ای وارد نشود.
۴- افرادی که تلویزیون تماشا می کنند خودرا در یک سیستم ارتباطی اجتماعی تصور می کنند چون همه همزمان مشغول تماشای یک برنامه هستند. پس کارشان منطقی است ولی اگر فیلم ویدئوئی همان برنامه را نگاه کنند گاهی اوقات کار غیر منطقی جلوه می کند. در واقع مخاطب با تماشای تلویزیون خود را داخل یک سیستم همگانی احساس می کند. بنابراین دیدن آن برنامه اعتبار می کند و تماشا کردن آن منطقی به نظر می رسد.
۵- پیام های تلویزیون به خاطر نفوذ کثیر همزمان بر مخاطبان نسبت به پیام هایی که در ارتباط رو در رو گفته می شود معتبر تر جلوه می کند. پیام های تبلیغاتی از این اعتبار استفاده کرده و کالای مورد نظر خود را ازطریق تلویزیون به بازار معرفی می کنند در کشور های غربی متخصصان اقتصاد معتقدند اگر قرار است ۱۰۰۰ دلار سرمایه گذاری کنیم بهتر است ۹۹۹ دلار آن را به تبلیغات اختصاص دهیم به همین دلیل فروشندگان فروشگاه های بزرگ از فروش کالاهایی که در تلویزیون تبلیغ نشده خود داری می کنند.
۶- ارتباط در تلویزیون یک طرفه است. پیام ها سرازیر می شود و مخاطب در مقابل هجوم جز بستن تلویزیون کاری نمی تواند بکند ضمنا پیام ها طوری طراحی می شود که مخاطب با علاقه به بعضی از قسمت های برنامه مجبور است اکثر پیام ها را تماشا کند. صدای خاموش تلویزیون در بیشتر موارد نمونه ای از مقاومت مخاطبان در مقابل پیام های نا خاسته است یعنی از طرفی مخاطب دوست دارد که تلویزیونش باز باشد درعین حال با بستن صدای آن خود را از بمباران اطلاعاتی و تبلیغاتی در امان نگه دارد. امروزه کمپانی های تبلیغاتی تأکید تصویری در تبلیغات خود را به ۹۰% رساندند تا در صورت بسته بودن صدا پیام تبلیغ به مخاطب برسد.
۷- پس از کار روزانه مخاطب خسته است در مقابل تلویزیون مقاومت خود را بتدریج از دست می دهد تلویزیون با مقاصد روان درمانی و اجتماعی با قالب های جالب تصویری برنامه هایی ایجاد می کند که جوابگوی امیال درونی و احساسات سر خورده مخاطبان باشد مخاطبان اکثر در زندگی ماشینی هستند تلویزیون با ترسیم زندگی رویایی ناخود آگاه به خواسته های درونی آنها پاسخ می دهد اعتیاد به تلویزیون در جهان غربی به همین ترتیب است و سیاستمداران سرخوردگی اجتماعی را به این طریق کنترل می کنند.
تفاوت اثرات نفوذی تلویزیون و سینما:
۱- تصویر تلویزیونی در سطحی وسیع پخش می شود در نتیجه گروه زیادی از مخاطبان پیام را دریافت می کنند تصویر سینمائی برای گروه های متعدد و محدود در زمان متفاوت ارائه می شود و قابل مقایسه با فراگیری تصویر تلویزیونی نیست.
۲- در ارتباط با تلویزیون موضوع های جنبی ارتباط تصویر با مخاطب را ضعیف می کند مثل روشنائی اتاق، زنگ تلفن، انجام کارهای خانه در واقع موضوع های جنبی تمرکز مخاطب را کم می کند و از پیوستگی ارتباط می کاهد در صورتی که در سینما تماشاچی ۲ ساعت در سالن تاریک بطور پیوسته با تصویر در ارتباط است.

برای مسأله موضوعات جنبی در تلویزیون :
الف – موضوعات و متن های تلویزیونی به آرامی جلو می رود تا تماشاچی فرصت دریافت نکات مهم داستان را داشته باشد.
ب- سریال ها طوری ساخته می شود که درک آنها وابسته به هم نباشد.
ج- موضوع ها در تلویزیون عمدا کشدار می شود و با تأکید بر قسمت های مختلف داستان موضوع اصلی و محوری قصه به گونه ای تکرار می شود تا تماشاچی آنرا درک کند.
د- در تلویزیون از نماهای نزدیک و متوسط استفاده می شود.
ه- از کات یا قطع سریع نماها کمتر استفاده می شود و با حرکت دوربین پیوستگی نماها حفظ می شود.
و- از صدا در تلویزیون نهایت استفاده می شود به طوری که مخاطب گاهی بدون دیدن از طریق صدا می تواتد موضوع را دنبال کند.
۳- در تلویزیون پیام تکرار می شود تلویزیون یک پیام را در غالب های مختلف و متفاوت تکرار می کند. برنامه های مربوط به جنگ گزارش راهپیمائی ها یا انتخابات روزهای متمادی از تلویزیون پخش می شود در حالیکه در سینما مخاطب باید یک فیلم را ۲ بار بیند تا پیامش تکرار شود.
۴- حق انتخاب در تلویزیون کمتر از سینما است مخاطب هر فیلمی را که بخواهد می تواند ببیند. البته با گسترش تلویزیون های کابلی (CTV)این مسئله در کشور های غربی حل شده است.
۵- قطع ارتباط در تلویزیون از طریق خاموش کردن و در سینما از طریق ترک کردن سالن است درخانه کارهایی وجود دارد که می تواند این قطع ارتباط را سریعتر کند اما در سینما در هر صورت این ۲ ساعت را به فیلم اختصاص داده ایم پس قطع ارتباط سخت تر است.
نکات مهمی که باید در ارتباط تصویری رعایت شود: در ارتباط تصویری پیام دهنده باید پیام را گلچین نماید زیرا پیام باید آنقدر قوی و جالب باشد که ارزش ایراد پاسخ را داشته باشد و دیگر آنکه ذهن بیننده باید آمادگی چیزی را که تصویر ارائه می دهد داشته باشد تصویر نباید بیش از حد گویا باشد روش درست آن است که نخست مشکل را ارائه کنیم بگذاریم ذهن مخاطب سئوال ها را مطرح کند و به ذهن ها اجازه پاسخ بدهیم پس اصل پیام را ارائه کنیم. نکته مهم دیگر آنکه بعضی از تصاویر با حضور مداوم به تدریج از نظر می افتند پس باید بنابر نوع پیام تصویر را از لحاظ فرم تغییر دهیم البته بعضی از پیام هستند که باید همیشه حضور داشته باشند مثل نقشه راه ها و ایستگاه ها در مترو.

ساختمان دروبین فیلمبرداری :
۱- بدنه ۲- منظره یاب ۳- موتور
اجزای دیگ دوربین روی بدنه قرار دارد. مثل لنز، شاسی های مختلف
منظره یاب: که می توان از طریق آن تصویر را دید و زاویه مورد نظر را برای فیلمبرداری انتخاب کرد و منظور از تصویر صحنه مورد نظر است.
موتور دوربین: توسط باطری یا برق بکار می افتد و باعث به حرکت در آوردن مکانیزم فیلمبرداری می شود.
در داخل دوربین فیلمبرداری که جعبه مانند است: ۱- چنگک ۲- قرقره ۳- شاتر ۴- گیت ۵- چرخ دنده وجود دارد. چرخ دنده ها فیلم را به حرکت در آورده و آنرا از مقابل دریچه تصویر عبور می دهد تا تصویر روی آن ثبت شود چنگک فیلم را پائین می کشد و آن را در زمان معین مقابل دریچه نگه می دارد تا فیلم برای ثبت تصویر نور ببیند.
شاتر: شاتر در یک ثانیه چندین بار از جلوی دریچه تصویر عبور می کند و اجازه می دهد که نور به فیلم بخورد . زمان و مقدار عبور نور بستگی به باز و بسته بودن زاویه شاتر و حرکت دورانی آن دارد. زاویه شاتر را معمولا روی ۱۷ درجه تنظیم می کنند این زاویه از ۱۸۰ بازتر نمی شود. سرعت شاتر زیاد می شود فیلم اسلو موشن وقتی سرعت شاتر کم می شود fast mation می شود.
انواع دوربین ها: دوربین های ۸ میلی متری که فیلم ۸ میلی متری نیز به آن می خورد و برای کارهای آماتور استفاده می شود. دوربین های ۱۶ میلی متری که از فیلم ۱۶ میلی متری استفاده می شود که با آن کارهای نیمه حرفه ای می کنند. اغلب کارهای تلویزیونی با این دوربین ها انجام می شود . دوربین های ۳۵ میلی متری سریال ها، فیلم های مستند و فیلم های سینمائی اغلب با این دوربین انجام می شود. دوربین های ۷۰ میلی متری که دوربین های بزرگ و بسیار حرفه ای است که حمل و نقل و جابه جایی آن سخت بوده و معمولا کارهای کمتری با آن انجام می شود.
لنز: چشم دوربین است که از تعدادی عدسی محدب و مقعر تشکیل شده است که این عدسی ها در مجموع خاصیت عدسی محدب را داشته و تصویر حقیقی ایجاد می کند و هر لنز بستگی به نوع از ۴ نوع و یا ۱۲ عدسی بکار رفته در هر لنز بستگی به خصوصیات و امکانات فنی آن لنز دارد. دیافراگم مهمترین جزء فعال لنز است که باز و بسته می شود و بین عدسی های لنز قرار گرفته و کارش تنظیم عبور نوراز لنز است.
انواع دیافراگم:
۱- ثابت که دارای ۳ سوراخ ریز، متوسطو درشت است. وقتی که ما در نور شدیدآفتاب عکس می گیریم دیافراگم را روی سوراخ ریز گذاشته و وقتی در سایه عکس می گیریم روی سوراخ متوسط و وقتی در تاریکی عکس می گیریم روی سورخ درشت می گذاریم.
۲- دیافراگم متحرک: به اختیار باز و بسته می شود وقتی که بسته است به اندازه یک منفذ بسیار ریز و وقتی باز است به اندازه قطر داخلی لنز می شود. اعداد دیافراگم از اعداد پائین که حد نهائی باز بودن است شروع و به حد نهائی بسته بودن که اعدا د بالا ست ختم می شود.

۳- تأثیر دیافراگم بر عمق میدان وضوح: میدان وضوح عبارت است از فضای داخل تصویر که سوژه در آن به وضوح دیده می شود . هر چقدر دیافراگم بسته باشد عمق میدان وضوح بیشتر می شود و هر چقدر دیافراگم باز باشد عمق میدان وضوح کمتر است لنزها را برا اساس فاصله کانونی به ۳ دسته تقسیم کرده اند:
۱- لنز واید ( زاویه باز ) ۲- لنز نرمال ۳- لنز تله ( زاویه بسته )
هر چقدر فاصله کانونی لنز از ۵۰ بیشتر باشد لنزتله میشود و هر چقدر از ۵۰ کمتر باشد لنز واید می شود.

موارد استفاده از لنزها:
در ارتباط با برقرار کردن با تصویر لنز نقش مهمی را در دگرگونی محتوی و فرم تصویر دارد در نتیجه پیام تصویر را تغییر می دهد اگر یک صحنه را با لنز های متفاوت فیلمبرداری کنیم هر صحنه در رابطه با دگرگونی فرم صحنه معنا و پیام منحصر پیدا می کند اگر از این دگر گونی فرم که مستقیما بر محتوا در نتیجه بر پیام تصویر اثر می گذارد به طور منطقی استفاده کنیم آسانتر می توانیم از طریق تصویر بوجود آمده انتقال به معنای مورد نظر خود را به مخاطب داشته باشیم.
ویژگی های لنز:
۱- لنز واید در تصویر برداری با این گونه لنز ها فواصل اشیا ء نسبت به وضعیت نرمال دورتر می شود اشیاء ی که در پس زمینه قرار دارند کوچکتر می شود.
۲- حرکت در تصویر برداری با لنز های واید تند تر از حد معمول نشان داده می شود از این ویژگی برای نشان دادن تعقیب و گریز در فیلم ها استفاده می شود تا حرکت اتومبیل ها سریعتر نشان داده شود.
۳- هر چه زاویه لنز بازتر باشد میزان دگرگونی یا دفرمه شدن بیشتر است.
۴- هر چه فاصله کانونی لنز کمتر باشد عمق میدان وضوح بیشتر می شود در واقع هر چه لنز زاویه بازتری داشته باشد عمق میدان وضوحش بیشتر می شود.
لنز نرمال: چون به چشم انسان شباهت دارد همه چیز را آنطور که چشم می بیند نشان می دهد. دو چشم انسان هنگام دید زاویه ۱۸۰ درجه دارد . لنز نرمال تنها تفاوتش در این زاویه است زاویه دید لنز نرمال از یک چشم باز هم کمتر است.
لنز تله:
۱- هر چقدر زاویه بسته تر باشد لنز تله تر است. عمق میدان وضوح کمتر است.
۲- اشیاءی که جلوی کادر هستند به هم چسبیده و فشرده ترند ( نسبت به فاصله طبیعی )
۳- حرکت در تصویر برداری با این لنز ها کند تر است.
۴- چون عمق میدان وضوح کم است برای تصویر برداری دقت بیشتری لازم است تا آنچه را که مد نظر است کاملا در این عمق قرار داد.
۵- عمل فوکوس کردن یا بزرگنمایی با این لنز ها انجام می گیرد.
لنز زوم: این لنز امکان تصویر برداری همزمان را هم تله، هم واید و هم نرمال را می دهد لنز زوم در یک لحظه از تله به واید یا از واید به تله قابل تغییر است.
تعریف شات: واحد تصویری که در یک فیلم shot می گویند در فیلم های سینمایی از زمانی که دوربین شروع به فیلمبرداری می کند تا زمانیکه کات داده می شود تعداد shot در فیلمهای سینمایی به طور متوسط ۶۰۰تا ۷۰۰ shot است. البته بستگی به نوع فیلم دارد. اگر فیلم دارای داستانی پر تحرک باشد تعداد shot هایش بیشتر است ولی اگر فیلم دارای ریتمی کند باشد معمولا شات ها طولانی تر و تعداد آنه کمتر است.
شات اوج و شات معمولی: گاه واقعه ای در shot ها پرورش می یابد و در انتها در یک shot موضوع به نتیجه می رسد shot های پرورش دهنده را shot معمولی و shot نتیجه را shot اوج می گویند .
سکانس: مجموعه shot هایی که مربوط به یک موضوع کهدر محلی خاص در زمانی واحد در یک قسسمت از یک فیلم گرفته شود را سکانس می گویند مثل سکانس داخل هواپیما
انواع سکانس:
سکانش افتتاحیه: سنگ بنای فیلم
سکانش اختتمایه: به سکانسی گفته می شود که نتیجه نهایی فیلم در آن روشن می شود و جوابگوی تمام سکانس هایی است که در طول فیلم ایجاد شده.
شات سکانس: گاهی اوقات یک شات طولانی یک سکانس است یعنی یک نمای طولانی و بدون قطع
خصوصیات سکانس:
۱- شات های داخل یک سکانس باید هماهنگ با هدف سکانس باشد.
۲- رابطه سکانس ها و تداوم سکانس ها با هم کل فیلم را می سازد در واقع در هر سکانس رابطه shot ها سکانس را می سازد و در مجموع اتصال و رابطه سکانس ها کل فیلم را می سازد.
۳- تعداد سکانس ها در هر فیلم بنا به ضرورت قصه فیلم متفاوت است ممکن است یک فیلم از چندین سکانس طولانی تشکیل شود و یا فیلمی دیگر به خاطر تنوع مکان و شلوغی صحنه ها از سکانس های کوتاه
۴- گاه یک سکانس در پیشبرد موضوع فیلم خیلی مهم است. مثل shot اوج یعنی در آن سکانس خیلی از مسائل دیگرفیلم روشن می شود.
Crane shot نماهایی که با جرثقیل فیلمبرداری گرفته می شود
حرکت دوربین: crane in ، crane back ، crane up ، crane down
حرکت سوژه به سمت دوربین (walk in )
حرکت سوژه در جهت دور شدن از دوربین ( walk away)
Follow shot حرکت دوربین و سوژه همزمان
کاربردهای فیلم و تلویزیون در روابط عمومی – برای بررسی کاربردهای فیلم و تلویزیون در روابط عمومی چهار دسته بندی غیر طبیعی (سازه ای ) را تدوین میکند و ایجاد می کند. هر یک این دسته بندی ها به بخشی از کاربردهای فیلم و تلویزیون در روابط عمومی خواهد پرداخت.
۱- فیلم های روابط عمومی: همه موسسات، کارخانجات، نهادها، ارگانها وزارتخانه ها و … برای توضیح تعریف وظایف، کالاها و مسئولیت هائی که درجامعه بر عهده دارند فیلم هائی را تولید می کنند که اصطلاحا آنها را فیلم های روابط عمومی گویند فیلم های روابط عمومی مصرف درونی دارند و در جلسات درونی این سازمان برای مشتریان آنها یا آن موسسه بطور مستقیم بوسیله روابط عمومی به نمایش در می آید. روابط عمومی ها معمولا مراسم، سمینارها، همایش هائی را برگزار می کنند و یا آنکه از اقشار و گروه های مختلف جامعه ( مخصوصا جوانان، دانشجویان، دانش آموزان) برای بازدید از موسسه یا کارخانه و نهاد خود دعوت بعمل می آورد تا خود را به نسل آینده یا گروه های مختلف مردم معرفی نماید.

در اینگونه مراسم تنها ارائه سخنرانی های خسته کننده کافی نیست که با سخنرانی های خسته کننده کار کردهای موسسه یا خدمات آن را یا کالاهای تولید شده بوسیله آن را به شرکت کنندگان توضیح دهد و تهیه اسلاید شو- فیلم های روابط عمومی برای توضیح تولیدات آن موسسه، کارکردهای آن موسسه یا وظایف آن یا خدمات ارائه شده یا کالاهای تولید شده آن موسسه در راستای همین مراسم و معرفی قرار دارد و منظور از کاربرد درونی نیز همین امر است یعنی فیلم و اسلاید شو رأسا بوسیله روابط عمومی به نمایش در می آید و برای نمایش در رسانه های عمومی تهیه نشده است . این فیلم ها بطور خلاصه وظیفه سخنران را معرفی و به عهده می گیرند و به شکلی تصویری را با کمک تکنیک های صوتی تصویری یا (دیداری –شنیداری ) پیام ارائه می گردد. (پیام در اینجا چگونگی تولید کالا، چگونگی عرضه خدمات یا چگونگی انجام وظایف بوسیله آن ارگان، سازمان،و نهاد … می باشد).

این فیلم ها معمولا پیش از سی دقیقه نباید به طول انجامد (حرفه ای ها به دلیل تولید دقیقه ای فیلم سعی می کنند تا فیلم هائی با زمان طولانی برای روابط عمومی ها تولید نمایند – بهتر آن است تا پول بیشتری برای هر دقیقه فیلم تولید شده پرداخت ولی فیلم کوتاه تر وبهتر و محکم تر و قوی تر تولید کنند. فیلم های روابط عمومی از ده دقیقه نباید کمتر باشد چرا که نمی تواند پیام خود را بیان کند و زمان کافی برای بیان پیام را ندارد . معمولا زمان مناسب برای تولید یک فیلم روابط عمومی ۱۵ دقیقه است چرا که مخاطب نه تنها خسته نمی شود زمان کافی برای توضیح پیلم وجود دارد. در فیلم های روابط عمومی می توان استراتژی های مختلفی را بکار برد الف – مستند گونه ب- داستانی
الف – در فیلم های مستند گونه فرآیند تولید با ارائه خدمات یا شرح کارکرد یک نهاد در جامعه به شکلی مستند گونه با ارائه تصاویری از واقعیت به همراه موسیقی و گفتار توضیح داده می شود. در این گونه راهکارها برای ایجاد جذابیت از شخصیت های معروف مثلا ورزشکاران، هنر پیشگان معروف و … برای گویندگی فیلم و توضیح پیام فیلم دعوت می گردد. مثلا یک هنر مند معروف سفالگر یا شیشه گر برای توضیح محصولات یک کارخانه سفال یا چینی یا شیشه دعوت می شود در مقابل دوربین ظاهر می گردد و گویندگی فیلم و توضیح چگونگی ساختن شیشه رادر کارخانه مذبور بر عهده می گیرد و از هنر پیشه ها و قهرمانان ورزشی نیز می توان استفاده کرد.
ب- داستانی در شیوه های داستانی پیام اصلی به وسیله در حول و حوش یک داستان سرگرم کننده بیان می شود. مثلا اگر وزارت جهاد مشکلات تولید کنندگان تخم مرغ را در یک فیلم روابط عمومی و وضعیت تولید کنند گان تخم مرغ را در این فیلم به نمایش بگذارد می تواند به جای ارائه فیلم مستند گونه از داستانی در مورد کودکی که پدرش مرغداری دارد استفاده کند و از طریق این کودک و داستان زندگی او و مشکلات تولید تخم مرغ و مرغ را به شکلی ضمنی و داستانی ارائه دهد. در اینجا پیام و سرگرمی با آمیخته شدند و برای بیان پیام از شیوه های غیر واضح، ضمنی و غیر آشکار استفاده شده است.
۲- مجله ها و برنامه های خبری و برنامه های دانش در تلویزیون ( گزارش تلویزیونی ) و میان پرده. همه گروه های اجتماعی نهادها، موسسات تجاری، صنف ها،اتحادیه ها و بخش های مختلف دولت از منافع متضادی برخوردارند. سازمان های روابط عمومی یا موسسات خصوصی روابط عمومی امروزه دیگر تنها به اجرای مراسم و یا کارهای روزمره از جمله دریافت انتقادات و …. مشغول نیستند بلکه ( مخصوصا سازمان های خصوصی روابط عمومی ) سازمان های روابط عمومی به موسسات پیچیده ای تبدیل شده اند که کارکرد اصلی شان انگاره سازی است ( تسویه سازی – ذهنیت سازی – جو سازی) جهان امروز به قول چامسکی جهان اگاره هاست.

چامسکی مطرح می سازد که جهان انگاره ها به وسیله روابط عمومی ها تنظیم و تدوین می شود. اعتقاد دارد که حتی سیاست خارجی کشورها نیز بوسیله روابط عمومی در سطج جهانی به اجرا گذاشته می شود. انگاره سازی در جهت بسیج افکار عمومی قرار دارد. مباحث مربوط به انگاره سازی و  بسیج افکار عمومی به دود رس اغناء و تبلیغ و احتمالا افکار عمومی مربوط می گردد. در اینجا در کلاس ارتباطات تصویری ما تنها به کاربرد میان پرده های تلویزیونی، مجله های تلویزیونی و گزارش های تلویزیونی در جهت هدف فوق اشاره خواهیم کرد. سازمان های تلویزیونی مجله های متفاوتی را طراحی و اجرا می کنند . مجله های ورزشی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، جوانان، مذهبی و … این مجله ها به دلایل مختلف مورد استقبال سازمان های تلویزیونی قرار می گیرد.
۱-خرج تولید آنها کمتر از برنامه های داستانی و سرگرم کننده است.
۲- سازمان های تلویزیونی در قبال جامعه، دانش و مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وظایفی دارند که این نوع برنامه ها به بهترین وجهی وظایف آگاهی دهی رسانه ها را مورد پوشش قرار می دهند.
۳- سازمان های تلویزیونی معمولا طبق قوانین کشورهای مختلف جهان حداقل باید ۶۰ الی ۷۰ درصد برنامه ها ی پخش شده خود را در داخل کشور خود تولید کنند (یعنی ۶۰ الی ۷۰ درصد برنامه ها تولید داخلی باشد) از آنجا که رقابت با فیلم های تلویزیونی و مجموعه های آمریکائی، انگلیسی و چند کشور دیگر صنعتی از جمله فرانسه برای سایر کشورها امکان پذیر نیست سازمان های تلویزیونی معمولا تمرکز تولیدات خود را بر مجله ها، اخبار، و برنامه های عروسکی کودکان که تولید آنها آسان است متمرکز می کنند.
تهیه کنند گان مجله های تلویزیونی بطور دائمی با دو مسئله اصلی رودررو هستند:
۱- چگونه با بودجه اندکی که در اختیار دارند یک برنامه قوی ، جذاب تولید کنند.
۲- چگونه به موضوعات بکر دست نخورده و تازه و جذاب دست پیدا کنند.

این دو مسئله اصلی، این دو مشکل اصلی تهیه کنند گان تلویزیونی می تواند مورد استفاده روابط عمومی چی ها در جهت بسیج افکار عمومی و انگاره سازی قرار گیرد. روابط عمومی ها با تولید گزارشات تلویزیونی محکم، خوش ساخت و قوی که بدون نام بردن از گروهی که روابط عمومی نماینده آنهاست یا صنعت، وزارتخانه، نهاد و … که روابط عمومی نماینده آنهاست مباحث مورد نظر آنها را، منافع آنها را به شکل دانش، تاریخ، علم و ازیک زاویه بی طرفانه و حرفه ای بوسیله ژورنالیست ها و محققین بی طرف بیان می کند.

گاه وزارتخانه ها برای افزایش بودجه خود مجبور هستند تا بخشی از واقعیات را به شکل برنامه های انتقادی، گزارشات انتقادی مطرح سازد تا این کار از طریق گزارشهای تلویزیونی که بوسیله افراد حرفه ای ساخته می شود و بوسیله روابط عمومی ها سفارش داده می شود تا ازموضوع بی طرفانه مسئله مورد نظر آنها را مطرح سازند، انجام می شود. معمولا روابط عمومی ها در اینگونه گزارشات نام خود را ذکر نمی کنند و سعی می کنند تا منافع مورد نظر خود را در شکل برنامه و گزارش بی طرفانه به عنوان منافع ملی و عمومی و در جهت رفاه و امنیت و آسایش اجتماع معرفی نماید.
آثار و کارکردهای فرهنگی ارتباطات تصویری: همانطور که می دانیم آنچه از هر تصویری برای بیننده قابل فهم است باید از فرهنگ تصویری بیننده عبور کرده باشد. بنابر این در ارائه پیام به وسیله وسایل ارتباط جمعی تصویری بایستی فرهنگ مخاطب در نظر گرفته شده و بر اساس آن برنامه ریزی برای فرم و محتوای تصویر انجام گردد:
اگر فرهنگ را چیزی بدانیم که زندگی و ارزش های انسانی مافوق حیو انی به وجود می آورد می توانیم وسایلی را که انسان از این طریق ساخته است را وسایل فرهنگی بنامیم یا به طور کلی ارزش های فرهنگی،هنری تری hotheryمعتقد است: مساعد ترین و ارزشمند ترین لحظه برای فرهنگ لحظه ای است که انسان استراحت می کند، لم می دهد و تماشا می کند، یک ملت با سواد ملتی است که می داند از استراحت چگونه استفاده کند.
تایلور انسان شناس می گوید: فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از دانش، اعتقاد، قوانین، اخلاق و آداب و رسوم و تمام مهارت ها و عادات مکتب انسان به عنوان یک عضو از جامعه. اگر گفته های این دو اندیشمند را بررسی بیشتر نمائیم، متوجه می شویم انتقال معنی و پیام از طریق وسایل ارتباط تصویری می تواند بهترین راه برای انتقال اخلاق آداب و رسوم، عادات و مهارت ها باشد، و این دقیقا برای بیننده پیام لحظه ای است که می تواند به تغییرات ویا دستکاری در عادات فرهنگی خود دست یابد و آنچه را که احساس می کند با ارزش های درونی خود متغایر نیست را به فرهنگ تصویری خود بیفزاید.
مسلما با بوجود آمدن وسایل ارتباط جمعی بالاخص وسایل ارتباط تصویری فرهنگ کتاب و کتابخوانی که باعث واداشتن ذهن به فعالیت می شود کمتر شده است، ولی آیا این مسئله تا چه حد در تمام اقشار جامعه یا در واقع در فرهنگ توده تأثیر داشته است؟ ما باید بدانیم که استفاده از وسایل ارتباط جمعی را جانشین چه اشتغالاتی کرده ایم و با آن چه چیزی را منتقل می کنیم، آیا می توان باور کرد که در میان کارگزاران و روستائیانی که اکنون هر شب به برنامه های خوب و بد تلویزیون نگاه می کنند افراد زیادی بوده اند که پیش از آن تمایل به خواندن کتاب داشته اند و یا این افراد قبل از آنکه تلویزیون به خانه های شان راه یابد اوقات فراغت خود را در کافه ها و یا قدم زدن بادوستان خود تا پاسی از شب در خیابان ها بدون اندکی آشنایی با دنیای جدید می گذرانده اند.
تردیدی نیست که بعد از راهیابی تلویزیون به عنوان یکی از وسایل ارتباط تصویری به خانه این افراد آنان موقعیت یک فرد پر معلومات را بدست نیاورده اند لیکن لا اقل با مفاهیمی از فرهنگ آشنا شده اند . در واقع می توان گفت نبود وسایل ارتباط تصویری عملا انسان را از تغذیه ذهنی محروم کرده بود.
مطالعات بلسون نشان می دهد که در انگلستان درمیان تماشاگران تلویزیون در میان طبقه کارگر حتی افزایشی از نظر استفاده از روز نامه نیز مشاهده می گردد. در واقع این افراد بر اثر دیدن تلویزیون دامنه و نوع تفریح و حتی مطالعات شان تغییر کرده است. غالب این افراد احساس نیاز به خواندن آثاری در زمینه های علمی، تاریخی و زمینه هایی که تلویزیون آنها را نشان داده و آنها هیچ آگاهی از آن نداشته اند پیدا کرده اند.
از طرفی دیگر استفاده از وسایل ارتباط بصری در صورتی که پیام های درست داشته باشند به کودکان القا می کند که اهمیت بیشتری برای تجسم عینی قائل شوند و از اهمیت زمینه های انتزاعی می کاهد.
جماعت مصرف کنند گان فرهنگ جمعی تصاویری را در آن می بینند که به آنان امکان میدهد یا خود را در صحنه تماشا و پرسناژهای آن بازشناسند و با تخیل ایجاد شده به نحوی زندگی کنند که گوئی خود آنان در صحنه غرق هستند و از آنجا که فرهنگ با جمعی نیازمندیهای شناخته شده دورنگر مطابقت دارد، دارای اساطیری است که نقش رهبرانی را دارند که می توانند به مفهوم مردم شناسانه کلمه مبدل به مدلهای فرهنگی شوند، و دقیقا همین جا است که نقش برنامه سازان نقشی بسیار مهم و سرنوشت ساز در القاء این فرهنگ تصویری است، چون این برنامه سازان اگر با توجه به انتقال ارزشهای مثبت و کلیدی در جهت این فرهنگ سازی گام بردارند نه تنها تأثیری بر همان قشری که تلویزیون به عنوان تنها منبع اطلاع رسانیشان به حساب می آید می گذارند بلکه بر افرادی که استفاده از منابع مکتوب را نیز بر اثر تماشای این فرهنگ تصویری کمتر کرده اند تأثیر مثبت گذاشته و تا حدودی می تواند جانشین آموزشهای آن شود.
در واقع می توان گفت رسانه های جمعی بالاخص تصویری اگر بر اساس پایه های درست برنامه ریزی شده باشند هم ابزار نشر و فرهنگ توده هستند و هم عامل جهت دهنده اندیشه و احساس نخبه گان جامعه و کم کردن شکاف میان دنیای درک و فهم برگزیدگان و عامه. پس باید میان تنزل فرهنگی و تنوع فرهنگی تفاوت قائل شد، تنوع می تواند در حالی وجود داشته باشد که سطح رقابت و تولید فرهنگی هم دارای کیفیت و مضمون مطلوبی باشد و اینکه وسایل ارتباط جمعی برای جلب مخاطبان بیشتر، سطح تولید خود را در حد تقاضای آنان تنزل دهند و سره و ناسره را در ارائه برنامه ها در هم آمیزند مسئله ای است که فرارت از خاص گرایی ها و گرایش های نخبه گرایانه فرهنگی است و البته نمی توان در نوعی اشرافیت ذهنی محبوس ماند و ساده شدن زبان فهم و ارائه مضامین فرهنگی ساده را فاجعه دانست. اما نمی توان نسبت به کم رنگ شدن نقش هدایتی و آموزشی رسانه ها نیز به عنوان یکی از نقش های اساسی آنها در رشد و شکوفایی جوامع کنونی بی تفاوت ماند.
به این ترتیب عوام زدگی یا تبعیت محض از گرایش های عامیانه عارضه ای دورن رسانه ای است که با سادگی و سهولت زبان ارائه و ترجمان شایسته متون و منابع فرهنگی به زبان عامه تفاوت بسیار دارد.
رسانه های تصویری نوین بدون تردید در اشاعه فرهنگ و نوسازی جامعه موثرند ، اما به تنهایی نه سرچشمه دردند و نه سر آغاز درمان، رسانه ها از سویی می توانند انبوه مخاطبان خویش را دز زیر رگبار اخبار و اطلاعات از هم گسیخته، ارزش های مسلط جهان صنعتی مادی اندیش و آفرینش رویا و خیال، هم از گذشته دور کنند و هم از اندیشیدن به آینده غافل سازند، اما از سویی دیگر می توانند میان انسان، تاریخ، فرهنگ، و جامعه و جهان نیز ارتباطی تازه برقرار کنند.
ما همواره به عنوان جدیدترین وسیله ارتباط تصویری در مورد ماهواره به عنوان یک وسیله ارتباط تصویری بوجود آمده نمی تواند موجب تضعیف فرهنگ ملی و منطقه ای شود، چرا که نظامهای ارزشی و هنجاری فرهنگ های بومی آنچنان دیر پا و قدرتمند هستند که به راحتی جای خود را به رقیب نمی سپارند، فرهنگ های ملی در صورت مولد و پویا بودن و هماهنگ شدن اخلاق و نظریات دینی آنها با مقتضیات جدید می توانند به حبات خویش ادامه داده ودر تلاقی با فرهنگ های جهانی و منطقه ای بر بقای خویش بیفزایند، ولی اگر یک فرهنگ ملی در حال رکود و رخوت باشد، فرهنگ جهانی صرفا باعث نمودار شدن این رکود و رخوت می شود نه بیشتر، گناه انحطاط یک فرهنگ را نمی توان صرفا بر عهده فرهنگ های دیگر نهاد. در هر صورت مردم بیشتر به رسانه های داخلی توجه می کنند تا رسانه های خارجی تنها نکته آن است که حرکت معقول رسانه ها و توجه به خواسته های ملی و تکامل یافته مخاطبان آنها را افزایش داده و بی توجهی به خواست مردم آنها را علیرغم میل باطنی شان به سوی رسانه های بیگانه سوق می دهد.
در عرصه فرهنگ نیز همانند عرصه اقتصاد، هر جامعه ای که کالای فرهنگی بیشتر جذاب تر و متنوع تر ی تولید کند، گوی سبقت را از دیگران می رباید، همچنین این جامعه باید بتواند به خوبی کالای تولیدی خویش را بسته بندی کرده و با یک سیستم مناسب تبلیغات و توزیع، آن را در اختیار جهانیان قرار دهد و بهترین بسته بندی برای کالاهای فرهنگی وسایل ارتباط بصری ایجاد تصاویر جذاب، مخاطب برانگیز و قابل درک فرهنگ عامه و جهانی است.
درس ارتباط تصویری مبحث رنگ ها
رنگ ها روح دارند و رنده اند، رنگها کلمه اند و همچون کلمات سخن می گویند، پس برای آنکه از رنگها و دورن مایه آنها بتوانیم در ارائه پیام های بصری بهترین استفاده را نمائیم با بحثی کلی در مورد رنگ تا حدودی با آن آشنا می شویم.
در سال ۱۶۷۶ نیوتن با استفاده از منشوری مثلث القاعده نور سفید خورشید را به طیفی از رنگ ها تجزیه کرد که ۷ رنگ معروف ( بنفش، نیلی، آبی، سبز، زرد، نارنجی و قرمز ) بوجود آمد. که اگر این هفت نور رنگی را مجددا با هم ترکیب کنیم ( از طریق عدسی همگرا ) به نور سفید دست می یابیم.
از این رنگ های بوجود آمده در نور سه رنگ آبی، زرد، و قرمز به عنوان رنگ های اصلی شناخته شده اند که در کار نقاشی و رنگ آمیزی از ترکیب این سه رنگ، رنگ های دیگر بوجود می آیند.
زرد+ قرمز = نارنجی
آبی + زرد = سبز
آبی + قرمز = بنفش
در گروه رنگ ها به سه رنگ قرمز، زرد و آبی رنگ های اصلی یا اولیه و به رنگ های نارنجی، سبز، و بنفش رنگ های ثانویه می گویند.

رنگ ها در ارتباطات بصری از سه نظر قابل بررسی و تحقیق هستند:
۱- نوع رنگ : CHROMA
ساختمان کامل رنگ ها را معمولا با کشیدن چرخه رنگ نمایش می دهند، به این ترتیب که سه رنگ اصلی را به فواصل مساوی روی چرخه قرار می دهند و فواصل بین آنها را با درجات مختلف مخلوط شده آنها پر می کنند، رنگ ها بر اساس آنکه در چه مکانی از این طیف قرار داشته باشند اثرات بصری مختلف دارد، رنگ زرد بیش از همه به نور و گرما نزدیک است تحرک و حالت عاطفی در رنگ قرمز مشاهده می شود و آبی حالتی ملایم و بی حرکت دارد.
در یک اثر بصری رنگ قرمز و زرد حالت انبساط و گسترش دارند، حال آنکه رنگ آبی حالت انقباض و سکون دارد. علت برجسته به نطر رسیدن رنگ زرد و قرمز در زمینه یک اثر و تو رفتگی و عمق دار جلوه کردن رنگ آبی همان کیفیات ذکر شده است.
۲- میزان اشباع: SATARATION
جنبه دوم قابل بررسی در مورد رنگ ها میزان اشباع است. منظور از اشباع بودن رنگ، میزان خلوص نسبی آن است –وجود خاکستری یا سیاه شده باعث کاهش خلوص رنگ می شود – اصطلاحا به حالت ناخالصی رنگها، لفظ چرک اطلاق می گردد. رنگ های چرک در مقایسه با رنگ های اشباع شده دارای درخشش و وضوح کمتری هستند، ولی رنگ های اشباع با خالص بسیار ساده و جذابند، این نوع رنگ بیشتر مورد توجه قرار می گیرد – هر چه درجه اشباع رنگ بالاتر باشد حامل باری عاطفی تندتری است و هرچه از میزان اشباع آن بکاهیم بار عاطفی رنگ کم و آرامتر می شود ، در نتیجه انتخاب میزان اشباع بودن رنگ بستگی و منظور خاص دارد که طراح در ارتباط بصری دنبال می کند.
۳- میزان درخشندگی رنگ:
سومین مطلبی که درباره رنگ باید بررسی شود به جنبه غیر رنگی بر می گردد و آن عبارت است از میزان درخشندگی آن. در اینجا تأکید کنیم که این میزان درخشندگی به زمینه رنگ بستگی دارد.
مربعی زرد را روی زمینه سفید نگاه کنیم، رنگ زرد تیره تر و لطیف تر و ظریف تر به نظر می آید، در حالیکه روی زمینه سیاه رنگ زرد حالتی سرد و درخشنده و مهاجم وار می گیرد. یا قرمز روی سفید بسیار تیره تر دیده می شود در حالی که روی سیاه گرمایی نورانی ساطع می کند. آبی روی سیاه درخشندگی خاص ولی روی سفید تیرگی و عمق دارد.

رنگ های سرد و گرم:
در حوزه حس بصری رنگ، حرارت رنگ را می توان تشخیص داد ، تجربه نشان داده است که بیت دو آتلیه که یکی با رنگ آبیس –سبز و دیگری با قرمز – نارنجی رنگ شده باشد ۵ تا ۷ درجه حرارت یا برورت از طریق ذهنی احساس می شود، به عبارتی دیگر کسانی که در آتلیه سبز هستند در ۱۵ درجه سانتی گراد احساس سرما می کردند، اما در اتاقی با رنگ قرمز – نارنجی تا ۱۱ در جه سانتی گراد نیز احساس سرما نمی کردند.
رنگ های گرم:
زرد
زرد – نارنجی
نارنجی – قرمز
نارنجی
قرمز
قرمز- بنفش
آبی – سبز به عنوان قطب سرد
قرمز- نارنجی به عنوان قطب گرم دو قطب مهم گرم و سرد تلقی می شوند

رنگ های مکمل:
اگر سه رنگ اصلی ( قرمز و آبی و زرد را با یکدیگر ترکیب کنیم، رنگ مات خاکستری بوجود می آید، در واقع این سه رنگ برای ایجاد رنگ خاکستری مکمل یکدیگر هستند – اگر مدتی مشخص به یکی از رنگ های اصلی خیره شویم و بهدی چشم را به صحفه خالی بدوزیم در پس زمینه دید ما ترکیب دو رنگ دیگر به نظر می رسد. پس خصوصیات رنگهای مکمل آن است که اگر مدتی به یک رنگ خیره شویم و بعد جای دیگری را نگاه کنیم رنگ مکمل آن به چشم می آید – مثلا اگر به یک صفحه خاکستری که دایره ای قرمز رنگ روی آن است مدتی خیره شویم و بعد به یک صفحه خاکستری تنها نگاه کنیم رنگ سبز روی صفحه به چشم می آید.
هماهنگ کردن رنگ ها یا بست کردن:
والد هرینگ ewald hering فیزیولوژیست می گوید: خاکستری ملایم یا مات از نظر بینائی و اثر آن روی دستگاه چشم به این معنی است که جذب آن توسط چشم و تبدیل آن به حالتی دیگر برابر می باشد، به عبارتی دیگر رنگ خاکستری ملایم باعث ایجاد تعادل در چشم می شود، او نشان می دهد که چشم و مغز نیازمند خاکستری ملایم است و کمبود آن باعث ناراحتی چشم می شود – اگر چشم به مربعی خاکستری بدوزیم و بعد به جای دیگر نگاه کنیم بر عکس رنگ های دیگر که مکمل آن جلوی چشم می آید باز هم خاکستری خواهیم داشت و این بر تعادل چشم و روح تأثیر می گذارد.
پس برای ست کردن باید از رنگهای مکمل استفاده کرد.
رنگ قرمز را با زرد و آبی یا ( زرد + آبی = سبز ) سبز
آبی را با زرد و قرمز یا ( زرد +قرمز= نارنجی ) نارنجی
زرد را با قرمز و آبی یا ( قرمز + آبی = بنفش ) بنفش

روانشناسی رنگ
رنگ های مختلف می توانند اثرات گوناگون بر درک و احساس انسان داشته باشند. بازرگانی، مهمانانی را برای شام دعوت کرد –مهمانان به هنگام ورود بوی اشتها آور غذا را که از آشپز خانه متصاعد بود استشمام کرده و همگی مشتاقانه منتظر شام بودند – وقتی میهمانان دور میز نشستند میزبان آپارتمان را غرق در نو قرمز کرد – در نور قرمز گوشت اشتها آور جلوه کرد. اما اسفناج سیاه و سیب زمینی ها قرمز روشن شدند – پیش از آنکه مهمانان از حیرت به خود آیند نور قرمز به نور آبی تبدیل شد، کباب منظره گندیده به خود گرفت و سیب زمینی ها کپک زده به نظر می رسید و وقتی نور زرد تابیده شد و رنگ نوشابه ارغوانی به رنگ متهوع روغن کرچک تبدیل شد عده ای از بانوان برخاسته و اطاق را ترک کردند. اگر چه همه می دانستند که این تغییرات فقط به دلیل تغییر رنگ نور است اما با این وجود کسی به فکر خوردن نبود، میزبان با خنده دوباره نور سفید را روشن کرد و بزودی روحیه شاد به مجلس باز گشت.
رنگ زرد نور افشان ترین، در میان همه رنگ هاست، و این خصلت خود را اگر با خاکستری، سیاه یا بنفش سایه وار کنیم از دست خواهد داد … طلایی بالاترین درجه ارتقا است پس زرد خالص از نظر سمبولیک به معنی تیز هوش و سریع الانتقال است و مفهوم هایی از این قبیل درک ، دانش و معرفت را بیان می کند – اگر رنگ زرد را رقیق کنیم مفهوم آن بیان رشک، خیانت ] کذب، تردید و بی اعتمادی است و اگر غلیظ کنیم شادی بخش و مسرت انگیز است.
رنگ زرد در مجاورت رنگ های دیگر مفاهیم مختلف را راائه می کند، اگر روی صورتی باشد، درخشش آن خفیف می شود و اگر روی نارنجی باشد خالص تر و روشن تر است، این دو رنگ همراه با هم مانند یک خورشید نیرومند و پر صلابت به نظر می آیند. زرد روی سبز موجب درخشندگی سبز می شود.
قرمز در حلقه رنگ ها نه مایل به زرد است و نه مایل به آبی این رنگ بسیار قابل انعطاف بوده و ویژگی های مختلفی دارد. از نظر تجسم مادی قرمز فعال و از نظر معنوی بی تفاوت است – قرمز وقتی به زردی یا آبی گرایش یابد بسیار حساس است.
قرمز – نارنجی متراکم و کدر است و چنان داغ که انگار مملو از گرما و حرارت درونی است – عشق جسمانی با رنگ قرمز – نارنجی نشان داده می شود. آبی – قرمز نشانه عشق غیر مادی و معنوی است. قرمز – نارنجی شرور و خبیث و روی سیاه به نظر می آید و صورتی دل انگیز و ملکوتی
آبی خاص رنگی است که در آن رد و نشانی از زرد یا قرمز وجود ندارد از نظر تجسم مادی آبی همیشه بردبارو منفعل اسا لیکن از نظر معنوی همیشه فعال آبی همیشه سرد است و درون گرا و در خود فرو رفته – آبی معرف دستگاه عصبی است. آبی در جو زمین از روشن ترین نیلی تا عمیق ترین آبی سیاه در آسمان شب هوبداست – آبی روح انسان را با نردبان ایمان به دوردست ترین جایگاه تعالی می برد – آبی روی زرد فاقد درخشش است، تا جایی که هوش و تحول غلبه دارد ، ایمان تیره و تار است – آبی روی سیاه با نیروی خالص و روشن می درخشد – جایی که جهالت سیاه سلطه دارد، آبی ایمان همچون نوری می درخشد و آبی روی سبز ملایم به سرخی کشیده می شود.
سبز حد واسط زرد و آبی است – بر اساس اینکه بیشتر رنگ آبی است یا زرد ویژگی های مفاهیم آن متفاوت است . سبز رنگ عالم گیاهان است ( اگر نسبت زردو آبی مساوی باشد ) با روری، خشنودی، آرامش و امید مفاهیم رنگ سبز است و اگر سبز به زردی و یا یکی از رنگ های طیف زرد – سبز گرایش یابد – جوانی و نیروی بهار طبیعت را احساس خواهیم کرد – در یک صبح بهاری یا اوایل تابستان بدون رنگ زرد – سبز –بدون امید و وجدو شعف است. اگر سبز به آبی گرایش پیدا کند کیفیت معنوی و روحانی آن افزایش می یابد – در دنیای رنگ آبی – سبز سرد و منجمد و حالت شدید و تهاجمی دارد.
نارنجی حاصل اختلاط زرد و قرمز، کانون بالاترین تحرک درخشان رنگ ها به شمار می رود، در فضای مادی درخشش خورشیدی دارد و بالاترین گرما و انرژی را نارنجی مایل به قرمز بدست می آورد وقتی نارنجی را با سیاه مخلوط کنیم به قهوه ای کدر – خاموش، خشکیده و پژمرده تبدیل می گردد ولی با روشن کردن قهوه ای مایه ای از بژ یا نخودی بدست می آید که اگر در داخل بناها به کار رود محیطی گرم و آرام ایجاد می کند.
تثبیت بنفش به طور کتمل و به نحوی که نه متمایل به قرمز باشد و نه مایل به آبی بسیار دشوار است. نقطه مقابل و متضاد رنگ زرد که رنگ آگاهی و شعور است رنگ بنفش است ، که رنگ ناخودآگاهی و بی خبری است، بنفش بر حسب تیرگی و روشنی حالات مرموز خیال انگیز و گاهی جابرانه و تهدید آمیز دارد، وقتی بنفش در مقیاس و سطح وسیع لرائه شود به وضوح هراس انگیز و ترس آور است.
آشفتگی، مرگ و نابودی در بنفش
تنهایی و ایثار در آبی – بنفش
عشق الهی و عالم روحانی در قرمز –بنفشтент MINIкупить автозапчастиhundaiЭлектронные манки

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ