تأثیر تبلیغات بر روی کودکان
تأکید کودکان بر خرید کالاهای تبلیغ شده
تاثیر آگهی ها و پیام های تبلیغاتی بر کودکان به عوامل متعددی از جمله سن کودک، طبقه اجتماعی و اقتصادی، نحوه ارائه پیام، ساخت خانواده و روابط حاکم بر آن بستگی دارد. تبلیغ کنندگان بطور سنتی عمدتاً بچه ها و نوجوانان را با قرار دادن تبلیغ در بین فیلم ها و سریال های تلویزیونی همراه کردن تبلیغ با رستوران های غذای فوری، همراه کردن تبلیغ با اسباب بازی ها یا فیلم های مورد علاقه کودکان و نشان دادن ستاره های سینما به همراه تبلیغ مورد هدف قرار می دهند.
امروزه از تلفن های موبایلی و تبلت ها که حتی در اختیار بچه های ۶ تا ۱۲ سال قرار می گیرد به منظور ارائه تبلیغات استفاده می شود.طبق تحقیقی که در رومانی صورت گرفته والدین متعتقدند که بچه ها سه الی چهار سال سه برابر بیشتر از بچه های پنج ساله و بالاتر جذب تبلیغات می شوند.از طرفی تحقیقات در آمریکا نشان می دهد که بچه های زیر شش سال قادر به تشخیص هدف تبلیغات نیستند. یکی از نتایج چنین تبلیغاتی عادات غلط تغذیه ای در میان بچه هاست. محققین روانشناسی نشان داده اند که بچه های زیر ۸ سال بیشتر مستعد آثار مخرب تبلیغات هستند زیرا فاقد قدرت ادراک کافی می باشند به همین دلیل این گروه از بچه ها هدف خوبی برای تبلیغ کنندگان می باشد.از جانب دیگر بسیاری از کودکان نسبت به درخواست های خود برای خرید لوازم تبلیغ شده پافشاری می کنند و والدین برای رهایی از سماجت کودکان اقدام به خرید می کنند.
تأثیر تبلیغات بر روی کودکان
امروزه دامنه تبلیغات بسیار گسترده و تاثیرات پیدا و پنهان آن کاملا واضح است، تبلیغات برای کودکان، به خاطر اثرهای تکرار، نوعی آشنایی را برای فرد ایجاد میکند. کودک وقتی یک مارک تبلیغ شده را میبیند، احساس میکند که آن را میفهمد و میشناسد. وقتی رسانهها بارها و بارها یک شکلات را تبلیغ میکنند، ونیز هنگام خرید وقتی نمیدانید کدام مارک را انتخاب کنید، قطعا سراغ آن مارک آشنا میروید و آن را خریداری میکنید. انسانها اسیر تبلیغات هستند چرا که تبلیغات همه محیط پیرامون ما را اشغال کرده است و ما همواره در این فضا تنفس میکنیم. موج تبلیغات همه جا ما را تعقیب میکند، در خیابان، در وسایط نقلیه عمومی، در اداره و محل کار و حتی فضای خانه و حریم خصوصی ما نیز از هجوم تبلیغاتی رسانه ها در امان نمانده است و ما مدام در معرض تبلیغات گونانی هستیم که سعی دارند خورد و خوراک و پوشاک، ذائقه و سلیقه و نحوه کار و تفریح و استراحت ما را شکل دهند.
تبلیغات تاثیر بسیار نافذی در کودکان و نوجوانان دارد و به خصوص در دنیای تبلیغات امروز سعی میشود به سمت پیش برود که فارغ ازتوجه به جنسیت کودک باشد. وقتی بچهها احساس میکنند که این آدمها مثل خودشان هستند و در صفحه تلویزیون هم مکررا آن را میبینند، برای الگوگیری بیشتر تحتتاثیر قرار میگیرند. رسانهها به این شخصیتها میپردازند.
تبلیغات بصورت ناخودآگاه از جهت روانی روی کودکان تاثیرات زیادی دارد، اثراتی که شاید به ظاهر به چشم نیاید و متوجه آن نشویم. ولی این تاثیرات روی شخصیت کودک که در حال شکل گیری است جلا پیدا می کند و در نتیجه عوارض آن در بزرگسالی خود را نشان می دهد.
تاثیرات منفی تبلیغات بر روی کودکان
آنچه واضح است این است که کودکان از نظر تحلیل و چیدمان جورچینهای اجتماعی و ذهنی به مرحله تکامل نرسیده اند و بیشترین آسیبهای اجتماعی متوجه این گروه است و اثر سوء برخی از تبلیغات نامناسب تا مدتها در ذهن آنها میماند.
هر چند تماشای بیش از حد تبلیغات و یا نشان دادن دوباره و چند باره یک تبلیغ، برای کودکان تبعات منفی اجتماعی جدی به بار خواهد آورد که پالایش ذهن کودک از عادت ناپسند حاصله، زمان زیادی را طلب خواهد کرد و تغییر ذائقه اجتماعی و فرهنگی کودک، کاری بس دشوار خواهد بود، اما نکته مهم تر، هنجارشکنیهای اجتماعی رایج در برخی از این تیزرهای تبلیغاتی است که به هیچ وجه منطقی نیستند و در هیچ فرهنگی پذیرفته نیستند.
خوردن چیپس و پفک به صورت مشت مشت، داشتن پدر قهرمان به علت بردن فرزند به یک مجموعه تفریحی ، گول زدن مربی ورزش برای خوردن نوعی لواشک ، بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن آن در حلق، پرتاب در نوشابه در خیابان، فریب دیگران با تظاهر به خفگی یا تلفن زدن و خوردن چیپس یا پفک اعضای خانواده ، نمایش ظاهر و موهای غیر متعارف، استفاده از الفاظ و شیوه لباس پوشیدن جاهلهای دهه چهل و پوشش غیر متعارف ( پوشیدن لباس آستین کوتاه روی آستین بلندو باز گذاشتن تکمه های آن ) ، تبلیغ تخیلاتی نظیر سبکی بعد از مصرف نوعی روغن خوراکی و . . . بخشی از هنجارشکنیها و کژیهای رایج در تیزرهای تبلیغاتی است که نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت.
وقتی میتوان در کنار یک تیزر تبلیغاتی رفتارهای آموزنده ، نظیر نظافت شهر، احترام به والدین، احترام به بزرگتر، کمک به همنوع، معرفی هنر ایرانی، معرفی صنایع دستی و حرفههایی که در حال فراموشی هستند،را نیز تبلیغ کرد ، چرا باید به بدآموزیهای غیر منطقی (پوشیدن البسه جاهلهای دهه چهل) و تبلیغات بعضاً خطرناک (بالا بردن پاکت خوراکی و خالی کردن آن در حلق) روی آورد.
شرکتهای سازنده تیزرهای تبلیغاتی در ساخت تیزرهای تبلیغاتی به ویژه تیزرهای مربوط به کودکان باید دقت نظر بیشتری مبذول کنند و از به کار بردن هرگونه ترفند برای ترغیب بچهها به استفاده بیشتر از محصولات خودداری کنند و به جای استفاده از خرده فرهنگهای ناشایست، آموزههای فرهنگی را دستور کار خود قراردهند تا از این توفیق اجباری که بچهها و خانودهها پای ثابت تماشای آنها هستند، استفاده های مطلوب و شایسته شود.
تجارت غیر اخلاقی طراحان تبلیغات
همه میدانند که ما با دادن زندگیای پر از لذتهای مختلف و متفاوت از زندگی والدین به کودکان، باعث نقص روند طبیعی رشد آنها شدهایم و تبلیغات بازرگانی، تلویزیون، فروش زمینهای بازی مدارس به سرمایهداران و ترس از جرم و جنایت که همگی باعث شدهاند که کودکان درون خانههایشان بمانند و کمتر بیرون بیایند، همگی به بر هم زدن این روند طبیعی کمک میکنند. این خطر وجود دارد که نسل بعدی، زندگیهای توأم با بیماری و کوتاه تر از والدینشان داشته باشند.
کودکان بسیار راحت تحت تأثیر تبلیغات قرار میگیرند، آنها به سرعت تبلیغات را جذب میکنند و بسیاری از طراحان تبلیغات اغلب از رابطهی آنها با والدینشان استفاده کرده و کاری کرده اند که بچهها با تکرار مکرر تبلیغات، والدین خود را تحت تأثیر قرار دهند.وضعیت به وجود آمده، باعث شده است که آنها حتی توان محافظت از فرزندان خود را نیز از دست دادهاند.
در دهه ۱۹۹۰، مطالعه کنندگان بازار دریافتند که کودکان به بلوغ زودرس رسیده اند،دختران ۷ساله تقاضای مواد آرایشی که درواقع نیازی هم به آن نداشتند، می نمودند و پسران در سن ۶ سالگی اسباب بازی لگو خود را کنار گذاشته و دیگر با آن بازی نمی کردند. مارتین فلس از شرکت( MO ojlivymather) می گوید، بلوغ زودرس در انگلستان بسیار نگران کننده تر از دیگر کشورهای پیشرفته است که البته باتوجه به روند لجام گسیخته تجاری سازی موجود، این مساله در مورد کودکان آنچنان هم تعجب آور نیست، علت به دست آمدن این سود تجاری بالا از تبلیغات بر روی کودکان ، بسیار روشن است.کودکان زودباور و بسیار ساده و بی آلایشند، هرچه آنها بزرگتر می شوند، احتمال این که تحت تاثیر تبلیغات قرار بگیرند، کمتر می شود و دلیل این امر که مذاهب و نیز متصدیان تبلیغات بر مخاطب قرار دادن کودکان تاکید دارند نیز همین است.
از نظر روانی کودکانی که در سالهای اولیه زندگی قرار دارند، با دیدن صحنههای تبلیغاتی در رسانه های مختلف نمیتوانند رابطه منطقی بین صحنههای آنان و زندگی واقعی خود برقرارکنند،این تجارت غیر اخلاقی طراحان تبلیغات است که با هدف گرفتن دنیای معصومانه کودکان ذهن و آینده آنان را هدف قرار داده اند.لذا کودکان می بایست در مقابل تبلیغات محافظت شوند، درست به همان دلیل که می بایست در برابر آسیب های اجتماعی از آنان محافظت کرد و آنها آن قدر بزرگ نشده اند که بتوانند برخورد درستی با تبلیغات داشته باشند.