شبکه های اجتماعی و روش اثربخش استفاده از آنها
فورچون در مقالهی خود در مورد رید هافمن، تعبیر جالبی دارد: اگر در شبکه سازی، یک معلم افسانهای وجود داشته باشد، رید هافمن است! اگر قبلاً نام او را نشنیدهاید کافی است سری به قسمت About در سایت Linkedin بزنید. در نخستین خط توضیح جالبی وجود دارد: لینکدین، در اتاق نشیمن خانهی رید هافمن، تاسیس شد و آغاز به کار کرد!
هافمن در سابقهی خود، عضویت در هیات مدیره PayPal را هم دارد. علاقه زیادی دارد که از جوانها حمایت کند و بر روی کار آنها سرمایه گذاری کند. در سیلیکون ولی کالیفرنیا، معروف است که اگر میخواهید کار جدیدی راه بیندازید حتماً سری به هافمن بزنید. خاطرات زیادی از او نقل میشود. از جمله جلسهای که برای زاکربرگ جور کرد تا بتواند با پیتر ثیل جلسهای داشته باشد و سرمایه گذاری پانصدهزار دلاری پیتر ثیل روی فیس بوک انجام شود.
رید هافمن همیشه در مورد شبکه سازی صحبت کرده و در نوشتههای خود، به شیوههای مختلف به آن پرداخته است. هافمن کتابی به نام Start-up of You تالیف کرده و در بخشهایی از این کتاب هم، به مفهوم شبکه سازی به عنوان یکی از پیشنیازهای موفقیت در دنیای امروز پرداخته است. با هم بخشهایی از ایدهها و نظرات او را مرور میکنیم.
حرفهای دیل کارنگی در مورد شبکه سازی را فراموش کنید! او یک مولفه مهم را فراموش کرد و آن اینکه صرفاً بزرگی یک شبکه مهم نیست. «اعتبار و عمق» رابطه ها در یک شبکه هم مهم هستند.
این روزها به محض اینکه از شبکه سازی و گسترش ارتباطات اجتماعی و شبکه های اجتماعی حرف میزنیم، حس مردم بد میشود. آنها احساس میکنند در مورد یک رابطهی سطحی غیرمعتبر و ضعیف صحبت میکنیم. شاید حق هم دارند. این «تازه به بازار رسیدهها» را در نظر بگیرید. انبوهی کارت ویزیت با خودشان به هر مجلس و مهمانی میبرند و از هر فرصتی استفاده میکنند تا هر چه میتوانند کارت ویزیت جمع کنند و باورشان بر این است که تعداد کارت ویزیتهایی که در آلبوم کارتهای خود دارند، میتواند شاخصی از موفقیت آینده آنها باشد.
شاید هم این دانشجویان و فارغ التحصیلان جوان را دیده باشید که هر آدرس ایمیلی در هر دانشگاهی پیدا میکنند، بلافاصله پیامی برایش ارسال میکنند. هر کسی از اعضای هیات علمی را که میبینند و هر جایی در هر شبکه اجتماعی کسی از اعضای بلندپایهی یک دانشگاه را میبینند، بلافاصله او را فالو میکنند و بر این باور هستند که به هر حال، با این شکل از گسترش ارتباط، دیر یا زود، گشایشی در زندگی یا تحصیل آنها ایجاد خواهد شد.
خوشبختانه، شبکه سازی واقعی چیزی به این بدی و نامطلوبی نیست. شاید باید بین تفکر «شبکه سازی» و «رابطه سازی» تفکیک قائل شویم. آنها که به مکتب شبکه سازی معتقدند، مدام در پی این هستند که کسی کاری برایشان بکند و آنها به جبران کاری برای او بکنند و در این معامله، شبکه هم بیشتر از پیش شکل بگیرد و تقویت شود. اینها همانهایی هستند که در شبکههای اجتماعی، حتی اگر در حد یک «لایک»، کاری برای کسی کردند و «لایک» نگرفتند، یا کسی را «فالو» کردند و فالو نشدند، احساس باخت میکنند و به سراغ کسان دیگری برای «شبکه سازی!» میٰروند.
هافمن به تحقیق انجام شده توسط روبین دانبار توجه خاصی نشان میدهد. روبین دانبار در دانشگاه آکسفورد بر روی میمونها تحقیقات گستردهای انجام داد و به نتیجه رسید که یک میمون، با توجه به ابعاد قسمت نئوکورتکس مغزش، سقفی برای مدیریت رابطههایش دارد و نمیتواند بیش از تعداد مشخصی رابطه را به شکل درست مدیریت و کنترل کند. دانبار بعدها عددی به نام عدد دانبار هم ارائه کرد و این مسئله را مطرح کرد که با توجه به ابعاد مغز انسان، انسانها نمیتوانند بیش از ۱۵۰ رابطه را به شکل درست و همزمان مدیریت کنند.
تمرین
بدون اینکه استراتژی شبکه سازی دیگر دوستان را نقد و تحلیل کنید، در صورت امکان وقت بگذارید و استراتژیهایی را که برای شبکه سازی استفاده میکنید در یک پاراگراف بنویسید.