Take a fresh look at your lifestyle.

فریب ناخودآگاه تبلیغات؛ قسمت دوم: ماجرای رنو کِلیو

0

در این قسمت از توضیح فریب ناخودآگاه تبلیغات توضیح می‌دهیم که خلاقیت که در ابتدا به منظور جلب توجه ما به تبلیغات استفاده می­‌شد، به ابزاری برای ترغیب ما به یادآوری پیام و بخشی از تبلیغ که آن پیام را می­‌رساند، تبدیل شده است و این، مدل متقاعدسازی است.

براساس نظر اکثر افراد مشغول در این صنعت، تبلیغ یعنی ابلاغ پیام­‌های متقاعدکننده منطقی و ساده‌­ای که باورهای ما را تغییر داده و ما را به خرید محصول وا­می­دارند. خلاقیت، توجه ما را به این پیام‌ها جلب می‌­کند، چرا­ که میزان بالای توجه، سطح بالاتری از یادآوری را رقم می‌­زند. همچنین، خلاقیت یعنی قرار ­دادن چیزی خاص و غیرعادی در ­تبلیغ. چرا که این امر باعث می­‌شود شانس به خاطر ­سپردن بخش­‌هایی از تبلیغ بالاتر رود. هیچ فریب یا حقه­‌ای در کار نیست. همه چیز روشن و بی‌شائبه است.

اگر این گونه باشد – که تبلیغ به دنبال رساندن پیامی ترغیب‌­کننده است، و هدفِ خلاقیت نیز جلب توجه و واداشتن ما به یادآوری آن پیام است – پس ما، توده مردم، می‌توانیم در رختخواب خود با آسودگی بخوابیم. چرا که اگر پیام تبلیغ را فراموش کرده یا به آن بی­‌اعتنایی کنیم، تبلیغ، هیچ اثری بر ما نخواهد داشت.

اما باور کنید که این مدل متقاعدسازی، گمراه­‌کننده است. ما نمی‌گوییم تبلیغ نمی‌تواند و نباید ما را ترغیب کند. چرا که اغلب این کار را می‌کند؛ اما اگر این، همه کاری باشد که تبلیغ می‌کند، پس تبلیغ «بدون پیام» O2 که در قسمت قبلی خواندیم باید یک شکست مُحرز به حساب بیاید. همین داستان، برای تبلیغ رنو کِلیو نیز صدق می‌کند:

مطالعه­ موردی رنو کِلیو

در سال ۱۹۹۲، انگلستان با رُکودی که دلیل آن تورم و مشکلات پولی بود مواجه شد. همچنین شرکت خودروسازی رنو، برنامه‌ریزی کرده بود تا درست در همین زمان، خودروی جدید خود با نام کلیو را به بازار عرضه کند. به نظر شرکت رنو، آنچه کلیو را ویژه کرده بود، تلفیق نهایت تجمل موجود در یک خودروی بزرگ، با قدرت ­مانور مورد انتظار از یک خودروی کوچک بود. چیز جدید یا جالبی در آن دیده نمی‌شد. ولی به هر حال این بهترین چیزی بود که شرکت در توان داشت.

رنو، مشاور تبلیغاتی قدیمی خود را مُکلف کرد تا برای این خودروی جدید، چند تبلیغ موثر پیشنهاد کند. شرکت تبلیغاتی به اید­ه­ خلاقانه‌­­ای رسید که در آن یک پدر و دختر اَشرافی فرانسوی به طرز وحشتناکی در اطراف شهر رانندگی می‌کردند. رنو از این نمایش کلیشه‌ای از فرانسوی ها متنفر بود. در آن زمان بیشتر مردم در انگلستان فکر می‌کردند که فرانسوی‌ها به طور خطرناکی رانندگی می‌کنند و این تبلیغ می‌توانست کار را از این هم بدتر بکند. برای همین، این تبلیغ از طرف شرکت مورد استقبال قرار نگرفت. نمی‌شد اَشراف­زاده‌های فرانسوی را در یک خودروی ارزان که برای مردم عادی تولید شده است، نمایش داد. برای همین، رنو به مشاور تبلیغاتی دستور داد تا یک تبلیغ ساده درست کند و در آن به مردم بگوید که رنو­ کلیو، خودرویی کوچک، کاربردی و لوکس است.

پخش این تبلیغ سه ماه ادامه داشت؛ و میزان فروش، فاجعه‌بار بود. گفته می‌شود که رنو می‌دانست که به هر حال و به دلیل رُکود، نمی‌توانست خودروی کلیو را به تعداد زیاد به فروش برساند. برای همین به شرکت تبلیغاتی اجازه داده شد تبلیغ ­اولیه خود را تولید و پخش کند. تبلیغ به این صورت شروع می­‌شُد که دو اشراف­زاده فرانسوی، بیرون از قصر ییلاقی­‌شان، زیر نور آفتاب روی صندلیِ تاشو نشسته­‌اند. پدر به خواب می­‌رود و دختر، خوشحال از این که پدر به خواب رفته، به صورت پنهانی سوار رنو کلیو­ی خودش می­‌شود. اما پدر، واقعاً خواب نیست. به محض این که می‌­بیند دخترش رفته است، به راننده‌­اش می­‌گوید تا رنو کلیو­ی او را بیاورد و با سوار شدن به خودرو، پدر هم مشغول تجربه­ دلنشین رانندگی با این خودروی زیبا می‌­شود.

در زمانی که این اتفاقات می­‌افتد، یک صدای دلپذیر مردانه با حسی اطمینان­‌بخش به ما می­‌گوید: «شاید به دنبال یک خودروی کوچک و به دردبُخور باشید، اما از طرف دیگر دوست دارید خودرویی لوکس هم داشته باشید. خب، آن را پیدا کردید. کلیو در عین کوچکی، بی­‌نهایت خوش­فرم است.»

دختر به خانه برمی­‌گردد و می­‌بیند که پدرش همچنان خواب است. می­‌نشیند و با صدایی معصومانه می­‌گوید: «بابا؟» و پدرش نیز به آرامی جواب می‌­دهد: «دخترم . . .» و در پایان، به کنار خودرو می‌­رویم و آن صدای مردانه می­‌گوید: «رنو کلیو­ی جدید».

شاید بگویید چه تبلیغ مضحکی. بیایید تا آن را بر اساس مدل متقاعدسازی صنعت تبلیغات سنتی تحلیل کنیم. پیام (خودروی کوچک با کارکرد خودروی بزرگ لوکس)، به طور شفاف در صدایی که روی تصویر می­‌آید بیان شده است. همین پیام، به زیبایی و با احساس لذت پدر و دختر از رانندگی با خودرو­یشان به تصویر کشیده است. گنجاندن حالت سرخوشیِ ناشی از رانندگی، توجه تماشاگران را به ­خوبی جلب می‌­کند. اگر به ­این چیزها دقت کنیم، می­‌توانیم آن‌ها را به صورت کامل به خاطر بیاوریم. پس ایده خلاقانه، این امر را تایید می‌­کند.

میزان فروش رنو کلیو، همچون عملکرد تبلیغات آن، به دقت رصد می­‌شد. با شروع پخش تبلیغات جدید، عرضه­ محصول با موفقیت همراه شد. تنها در سال اول، کلیو با رشدی به میزان ۳۲ درصد، سقف فروش رویایی خود را درنوردید و ۷ درصد از سهم بازار خودروی کوچک را از آنِ خود کرد. در نگاهی اجمالی به عرضه، موفقیت این برند به دلیل تبلیغات بوده است. تبلیغاتی که برای ۶ سال دیگر نیز ادامه یافت و رنو از بابت آن، ۵۹ میلیون فرانک بیش از میزان پیش­‌بینی شده درآمد کسب کرد (چَندی و تِرسبی پِلهام، ۱۹۹۳). در واقع، به عقیده فعالان تجارت خودرو، علیرغم رکود اقتصادی در آن زمان، کلیو موفق‌­ترین عرضه­ خودرو در تاریخ انگلستان را داشته است. همه، تبلیغات را به خاطر می­‌آوردند؛ در واقع، در آن زمان، مردم در مورد زیاد بودن تعداد دفعات پخش آن تبلیغ و آزاردهنده بودن آن صحبت می‌کردند.

مشکل همینجا است. زمانی که محققان از مردم می­‌پُرسیدند «چه چیزی از تبلیغ را به خاطر می‌­آورید؟» هیچ کس پیام متقاعدکننده­ آن، یعنی «خودروی کوچک با کارکرد خودروی بزرگ لوکس» را به یاد نمی­‌آوَرد. حتی هیچ کس باور نمی‌­کرد کلیو این ویژگی­‌ها را داشته باشد. تنها چیزی که همه از آن تبلیغ به یاد می‌­آوردند، پدر و دختر و رانندگی لذت‌­بخش آنان بود.

پس چگونه در حالی­که هیچ کس پیام را به خاطر نمی‌آورد، عرضه خودرو با موفقیت همراه شد؟ ظاهراً تبلیغات فقط برای انتقال پیام متقاعدکننده نیست. گویا چیزهای دیگری هم وجود دارند. با ما در قسمت‌های بعدی همراه باشید…

منبع: کتاب «فریب ناخودآگاه؛ روانشناسی تاثیر احساسات در تبلیغات» نوشته رابرت هیت و ترجمه ماکان جعفری

به اشتراک بگذاریدEmail this to someonePrint this pageShare on FacebookShare on Google+Share on LinkedInTweet about this on Twitter

پست‌های پیشنهادی

ооо посуда москвамир посуды москвауслуги автоюристаtranslate for english to frenchкаркасные дома солнечный домкак продвинуть сайт в яндексепродвижение сайтовармия в украине срок службыgopro hero 3 black editionsкупить старый ламповый телевизорсковороду екатеринбургмаркетинг план пример

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ