تصویرسازی جعبه موسیقی ایرانی / محیا فرمانی
جعبه موسیقی ایرانی عنوان پروژه ای موسیقایی است که با ابتکار موزه موسیقی برای اولین بار در ایران انجام شدهاست. این پروژه با هدف ترویج و ثبت موسیقیهای اصیل و ناب ایرانی در بین مردم و شناساندن آن در بین سایر ملل، در قالبی هنرمندانه و جذاب انجام گرفت و در بهار سال ۱۳۹۴ عرضه گشت. این جعبهها به شکل خاصی برای مخاطبان خود جذاب و چشمنواز بودند و یکی از دلالیل این جذابیت تصاویر ثبت شده بر روی آن ها بود. محیا فرمانی طراح گرافیک و تصویرساز جوان که دانشآموختهی رشتهی ارتباط تصویری دانشگاه هنر تهران است، مسئولیت تصویرسازی این جعبهها را بر عهده داشته است. از این رو گفت و گویی با او داشتیم تا کمی بیشتر درباره این پروژه برایمان بگوید. یاقوت شما را به مطالعه این گفت و گو و تصاویری از این پروژه دعوت میکند.
پروژهی جعبهی موسیقی ایرانی یکی از آثار جذاب و دلنشین شما است. تصویرسازیهای این جعبهها همراه با رنگهای شاد و چشمنواز، حس بسیار خوبی را به مخاطب منتقل مینماید.ایده تولید این جعبه به چه صورت شکل گرفت و مخاطب این جعبههای موسیقی و جامعه هدف تصاویر شما کدام قشر از مردم هستند؟
در ابتدا ممنونم از حُسن نظر و لطف شما. از اینکه میشنوم کارم توانسته حس خوبی به مخاطب منتقل کند خوشحالم. در مورد شکلگیری ایدهی تولید جعبههای موسیقی ایرانی بهتر است دوستانم در «موزه موسیقی ایران» بهعنوان متولی و تهیهکنندهی ماجرا پاسخگوی شما باشند. تابستان ۱۳۹۱ از من برای همکاری در این پروژه دعوت به عمل آمد و در طی جلسهای در موزه، طراحی جعبههایی مقوایی برای این موزیکباکسها به من پیشنهاد شد که با توجه به تازه بودن ایده و اولینبار بودنش در ایران، یکی از هیجانانگیزترین و لذتبخشترین پیشنهادهای کاری من تا امروز بود. تا قبل از آن هیچ موزیکباکسی با ملودی ایرانی تولید نشده بود. مخاطب این جعبهها در تمام جهان طیف وسیعی از جامعه هستند. چرا که برقراری ارتباط با این جعبهها بسیار سریع و ساده و بیواسطه شکل میگیرد. از دختربچهی چهارساله تا پیرمرد هفتادساله و از عامترین تا روشنفکرترین سلیقه، میتواند مخاطب این جعبهها باشد. همچنین این جعبهها بهعنوان سوغاتی کشورهای مختلف کاربرد دارند که میتواند برای توریستهایی که از موزه موسیقی بازدید میکنند بسیار جذاب باشد.
سبک استفاده شده در تصاویر، سبکی آشنا در آثار شما است. چطور برای جعبههای موسیقی به این نتیجه رسیدید که از این سبک استفاده نمایید؟
متوجه منظور شما از «سبک» نمیشوم اما خب واضح است که هر هنرمندی با امضای خودش کار میکند. دوستان در موزه موسیقی از قبل تصویرسازیهای من را دیده بودند و در جلسهای که داشتیم نظرشان روی فضای کارهای خودم بود. خوشبختانه همان اتودهای اولی که برای این پروژه زدم مورد تایید واقع شد و درست همان چیزی بود که هر دو طرف میخواستیم. جالب اینکه سال ۹۳ وقتی بعد از دو سال توقف دوباره این پروژه در مسیر اجرا قرار گرفت، تصمیم گرفتم با توجه به تجربه و پیشرفتی که در کارم حاصل شده بود این جعبهها را دوباره طراحی کنم. ولی هرچه اتود زدم باز به این برگشتم که همچنان همان طرحهای اول بهتر هستند و در نهایت همانها را برای چاپ تحویل دادم.
مهمترین دغدغه شما در هنگام خلق این تصاویر چه بودهاست؟
دغدغهی اصلی این بود که دقیقاً همان حس ناب و کودکانهای که وقتی آدمها اهرم این جعبهها را میچرخانند درونشان بهوجود میآید وقتی با تصویر جلدش مواجه میشوند هم به آنها منتقل شود.
انتظارات شما تا چه حدی در این کار محقق شد؟
بهطور کلی تا آنجا که به مسئولیت و حیطهی همکاری خودم برمیگردد از همهچیز راضی و خوشحالم. تنها نارضایتیام برمیگردد به تبلیغات و پخش ضعیف آنها که جا داشت خیلی وسیع انجام شود و فروش خوبی هم داشته باشد. اکثریت کسانی که مخاطب این جعبهها هستند یا از وجود آنها بیخبرند یا سردرگماند و نمیدانند از کجا میتوانند تهیهاش کنند. نتیجهاش میشود اینکه کپیهای چینی نامرغوب از چند تا از این جعبهها به بازار آمده و متاسفانه فروش خوبی هم دارند.
اگر قرار باشد دوباره این پروژه را اجرا نمایید چه تغییراتی را اعمال خواهید کرد؟
احتمالاً در ریزهکاریها چند تغییر جزیی خواهم داد و شاید هم لت پشتی جعبهها که مشخصات هر قطعه و لوگو و… قرار گرفته را دوباره طراحی کنم. اما در مورد تصویر اصلی گمان نکنم تغییری بدهم. با توجه به فیدبکهای مثبت زیادی که در این یک سال از اطرافیانم گرفتم مطمئن شدم که تصاویر روی جعبهها نشستهاند و کارکرد درستی دارند.
آیا تصاویر هر جعبه با محتوای موسیقی ارتباط دارد؟
بله دقیقاً همینطور است. سعی کردم ارتباط معنایی ساده و کودکانهای -ولو اینکه ترجمهی عینبهعین کرده باشم- بین تصویر و موسیقی هر جعبه برقرار کنم.
در صفحه شخصی خود گفته بودید که جعبهها در آلمان ساخته و تولید شدهاند. در این باره و درباره نوع چاپ جعبهها بیشتر برایمان بگویید.
بله یک کمپانی آلمانی به نام fridolin این جعبهها را تولید کرد. البته نوع چاپ غلاف مقوایی جعبهها هیچ چیز خاص و ویژهای نیست و نمونهی همین چاپی است که در ایران داریم. تنها نکتهی مهم و حساس در تولید این جعبهها محتوای فلزی-چوبی داخل آن بود (که به کار من ربطی نداشت) و به این دلیل بود که در آلمان تولید شدند.
اگر نکتهای درباره این پروژه جامانده، بفرمایید.
از دستاندرکاران موزه موسیقی، مدیریت موزه جناب آقای مرادخانی بابت اعتمادی که به من کردند تشکر میکنم و بهطور خاص از آقای محمدرضا شرایلی که خیلی برای این پروژه زحمت کشید. یادم هست که ایشان جلساتی با آقای انوشیروان روحانی داشت که زیر نظر آهنگساز، با دقت و وسواس ملودی را برای تبدیل به استوانهی جعبه ساده کند. از تمام کسانی که این گفتوگو را میخوانند خواهش میکنم اگر کپی ِ چینی (بدونِ جعبه و لوگوی موزه موسیقی) این موزیکباکسها را در فروشگاهی دیدند خریداری نکنند. در عوض به موزه موسیقی در آبوهوای خوش تجریش سری بزنند و نسخهی با کیفیتِ با جعبه را (با همان قیمت) داشته باشند.
ممنون از اینکه وقتتون رو به ما دادید.
من هم از شما بابت توجهتون ممنونم. موفق و پیروز باشید.