کوچک شدن سازمان
پرسش: مدیریت یک سازمان دانشبنیان را به تازگی برعهده گرفتهام. افرادی که در این سازمان فعالیت میکنند، اکثرا متخصص و در کار خود حرفهای هستند، ولی مانند اکثر سازمانهای ایرانی، در سازمانی که مدیریت آن را به عهده گرفتهام، افرادی حضور دارند که بدون تخصصی استخدام شده و حضورشان در سازمان ضرورتی ندارد و مشاوران پیشنهاد خارج کردن آنها از سازمان را دادهاند؛ پیشنهادی که اجرایی شدن آن کمی مرا میترساند.
چون کوچک شدن سازمان شاید خساراتی به بار بیاورد، ولی بهعنوان مدیر سازمان، خواهان مدیریت یک سازمان نوآور و خلاق هستم. راهنمایی بفرمایید که آیا کوچک شدن سازمان کمکی به عملکرد آن خواهد کرد و اینکه بهطور کلی برای مدیریت یک سازمان نوآور و خلاق باید چه فاکتورهایی را لحاظ کنم؟
پاسخ کارشناس: هر سازمانی برای نوآور و خلاق بودن باید یکسری فاکتورهای خاص را رعایت کند؛ فاکتورهایی که اجرایی شدن آنها توسط مدیریت آن سازمان باید صورت بگیرد. مدیر یک سازمان نوآور نباید از کوچک شدن بدنه سازمانش بترسد و برای حفظ جایگاه خود در بازار و افزایش کارایی باید اقدام به خارج کردن افراد غیرمتخصص از سازمانش کند. مدیر یک سازمان نوآور برای سرعت بخشیدن به عملکردش باید از دست نیروهای ناکارآمد و غیرمتخصص خلاص شود، چون چنین افرادی در سازمانهای تخصصی به مانند علفهای هرز میمانند که مانع رشد افراد متخصص دیگر میشوند.
این افراد حتی انگیزه کار بهتر را نیز از افراد متخصص میگیرند و افراد متخصص با وجود چنین افرادی در سازمان روز به روز کارایی خود را از دست میدهند. معمولا مدیران سنتی از بزرگ شدن بدنه خود خوشحال میشوند و از اینکه یک سازمان عریض و طویل را اداره کنند برخود میبالند، این درحالی است که گسترش سازمان گاهی خطرناک است و مدیران به جای توجه به افزایش افراد باید بدنه سازمان را که همان افراد متخصص هستند دریابند.
علاوه براین مدیران سازمانهای خلاق برای اجرای ایدههای خلاق باید آزادی عمل بیشتری به نیرویهای کارآمد خود بدهند. مدیران این سازمانها میتوانند مدیریت بخشهای مختلف سازمان را به نیروهای خلاق خود بسپرند و به آنها برای اداره آن بخش اختیار عمل و استقلال دهند. مطمئنا این شیوه عملکرد باعث توانمند و قدرتمندتر شدن سازمان خواهد شد. بخشهای مختلف میتوانند مستقل ولی زیر نظر سازمان مادر عمل کنند.
اختصاص دادن مدیریت بخشهای مختلف سازمان به افراد متخصص، باعث افزایش سرعت عملکرد سازمان نیز خواهد شد. چون مدیران میانی دیگر مجبور به کسب اجازه از مدیریت و طی کردن مراحل سخت نیستند و با آزادی عمل بیشتری کار را پیش میبرند. در این صورت، مدیران میانی به دلیل مسئول بودن، تعهد کاری بیشتری دارند و مراقب عملکرد خود خواهند بود. در مجموع اگر سازمان کوچک ولی خلاق باشد، به راحتی میتوان پی به خطاها و اشتباهات برد و این خطاها را به آسانی و در زمان کمتری برطرف کرد.