Take a fresh look at your lifestyle.

ماندن یا رفتن؟ مسئله این است!

0

در ادامه بررسی و نقد سریال «مد من» به قسمت نهم از فصل اول این سریال به نام Shoot که در تاریخ ۱۳ سپتامبر سال ۲۰۰۷ برای نخستین پخش شد می‌پردازم. در این قسمت آقای «رونالد دریپر» و همسرش برای دیدن موزیکال Fiorello به سالن تئاتر می‌روند او که خیلی تحت تاثیر این تئاتر قرار نگرفته، در فاصله میان دو بخش نمایش از سالن اجرا خارج می‌شود و در آنجا ناگهان با آقای «جیم هوبارت» (Jim Hobart) مواجه می‌شود.هوبارت که مدیر ارشد کمپانی عظیم مک کن – اریکسون (McCann Erickson)است، دائم در مورد کار تبلیغات صحبت می‌کند و به دان می‌گوید که در آژانس تبلیغاتی همکار یعنی BBDO همه از او نام می‌برند و او را تحسین می‌کنند و سعی می‌کند دریپر را قانع کند تا از استرلینگ کوپر- آژانس فعلی او- به مک کن – اریکسون نقل مکان کند و به او وعده حقوق و دستمزد بالا می‌دهد.

همچنین به او این اطمینان را می‌دهد که در موقعیت جدید شغلی‌اش ۵۰۰ نفر زیر دستش کار کنند.پیشنهاد هوبارت اغوا‌کننده است اما دریپر از او می‌خواهد که فکر کند. هوبارت دست بردار نیست و از هر حیله‌ای برای به‌دست آوردن درپیر با استعداد استفاده می‌کند. در فاصله‌ای کوتاه از غیبت وی استفاده می‌کند و به همسر وی که سابق بر این مدل بوده، پیشنهاد حضور در مک کن –اریکسون برای ایفای نقش در تبلیغات شرکت مشهور کوکا کولا را می‌دهد.

هوبارت علت این درخواست را تشابه چهره همسر دریپر با بازیگر مشهور «گریس کلی» (Grace Kelly) عنوان می‌کند. به‌ظاهر حقه جیم هوبارت کارساز می‌شود و بتی همسر دریپر به این حضور دلگرم می‌شود. لحظات شادی بتی پیش روانکاو و همسایه‌های نزدیکش و یافتن اعتماد به نفس مجدد به این خاطر که او خانه نشین نشده است، در همنشینی با این مسئله که به‌کارگیری او در تبلیغات کوکاکولا بهانه‌ای برای شکار دریپر است، لحظات قابل تامل و گاه ترحم آمیزی را برای بیننده رقم می‌زند.

جذب نیروهای کارآمد به هر روش جزو مسائل نکوهیده‌ای است که در این سریال به‌خوبی به نمایش گذاشته شده است و البته پرده از واقعیات نامطلوب صنعت تبلیغات برمی دارد. هوبارت به هر قیمتی «دونالد دریپر» را می‌خواهد. بنابراین بدون ذره‌ای تفکر درباره کمپین کوکاکولا، بتی دریپر را برای ایفای نقش در این برنامه تبلیغاتی دعوت می‌کند و البته در انتهای این قسمت از سریال می‌بینیم که چون «دان» را به دست نمی‌آورد باز به بهانه واهی اینکه مسئولان کوکا کولا می‌خواهند کاراکتر تبلیغ شبیه اودری هپبرن (Audrey Hepburn) باشد، او را به سادگی کنار می‌گذارد.

کم نیستند کمپین‌های تبلیغاتی که به جهت مسائل حاشیه‌ای گوناگون دچار آسیب‌های شدید می‌شوند.حضور یک مدل خاص، در تبلیغ تنها نمونه‌ای از این حاشیه‌ها بود که در سریال مد من به آن اشاره شد. شاید ده‌ها عامل دیگر چه در کشورهای دیگر و چه در ایران اثربخشی کمپین‌های تبلیغاتی را تهدید می‌کنند. عواملی مثل اعمال نفوذ برای واگذاری تبلیغات به پیمانکار خاص، عدم بودجه‌بندی مناسب، فروش رسانه به جای تبلیغات اثر بخش و چندین و چند عامل دیگر.

اما همان‌گونه که بیننده از قهرمان داستان انتظار دارد، آقای دریپر پیشنهاد کار در شرکت بین‌المللی مک کن-اریکسون را نمی‌پذیرد و به حضور در شرکت استرلینگ کوپر بسنده می‌کند. شاید چهره شاخص ماندن در آژانسی کوچک‌تر به جای گم شدن در یک کمپانی بزرگ دلیل بقای دان دریپر است و شاید قدرشناسی آقای کوپر از کارمند با استعدادش بوسیله ۲۵۰۰ دلار پول نقد او را در شرکت نگه داشته یا او خیال دیگری دارد.

در هرحال او در استرلینگ-کوپر باقی می‌ماند و همسرش در اوج شادی ناگهان از کار برکنار می‌شود و با افسردگی به خانه باز می‌گردد. در سکانس آخر می‌بینیم که بتی اختیار خود را از دست داده است و با تفنگ شکاری به سوی کبوترهای همسایه شلیک می‌کند. اوج و فرود کوتاه یک مدل بازنشسته…

ارتباط با نویسنده: alijah.ir

مشاور تبلیغات و برندسازی

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ