مدل ذهنی- درس ۹: تعریف مدل ذهنی در ارتباط با فرایند یادگیری
در درس قبلی کمی با نگاه کریس آرگریس به انسان و ذهن انسانها آشنا شدیم و دیدیم که او معتقد است بین آنچه که انسانها میگویند و آنچه که به عنوان مدل ذهنی بر تحلیلها و تصمیمهای آنها حاکم است، فاصلهی قابل توجهی وجود دارد.
کریس آرگریس در حوزهی یادگیری و مفهوم یادگیری سازمانی هم دیدگاههای ارزشمندی دارد و در آنجا هم برای مدل ذهنی، جایگاه مهمی قائل است. اما برای آشنایی با مفهوم مدل ذهنی در نگاه کریس آرگریس باید ابتدا تعریف او را از فرایند یادگیری بشناسیم. پس اجازه بدهید چند بحث سادهی مقدماتی را با هم مرور کنیم:
کلمه یادگیری معانی و سطوح متعددی دارد و در هر فضا و هر بحثی، با هدف متفاوتی به کار برده میشود. نظریه پردازان مختلف هم، هر یک یادگیری را به شیوهای تعریف کردهاند.
یکی از رایجترین و سطحیترین معانی یادگیری در سالهای نخستین مدرسه، به خاطر سپردن است. کسی که در دوران مدرسه درس تاریخ را یاد گرفته است، احتمالاً توانسته تعداد خیلی زیادی نام پادشاهان و جنگها و تاریخ تاسیس و انقراض سلسلهها را به خاطر بسپارد.
دومین معنای رایج یادگیری در گفتگوهای روزمره، استفاده از دانستههای قبلی برای حل مسائل جدید است. شاید بتوان گفت در همان دوران مدرسه، یادگیری ریاضیات و فیزیک و هندسه، چیزی از جنس این نوع یادگیری محسوب میشود.
اما کریس آرگریس تعریف دیگری از فرایند یادگیری دارد که امروز برای همهی کسانی که در حوزهی سیستم و تفکر سیستمی فعالیت میکنند، تعریفی رایج و شناخته شده است. تعریفی که در آن برای مدل ذهنی هم، جایگاه مشخص و دقیقی در نظر گرفته شده است. در این درس به مرور این تعریف میپردازیم:
تمرین:
مثالی از یادگیری یک حلقهای و دو حلقهای مطرح کنید. برای اینکار:
– یک هدف شخصی یا شغلی را تعریف کنید.
– به اقداماتی که برای نزدیک شدن به آن هدف انجام میشود اشاره کنید.
– توضیح دهید که چگونه ممکن است مدل ذهنی تغییر کند و یادگیری در حلقهی دوم شکل بگیرد.
۷ نفر پیگیر ادامه این مطلب هستند.
ترتیبی که گروه متمم برای خواندن مطالب سری مدلهای ذهنی به شما پیشنهاد میکند:
سایر نوشتههایی که مطالعه آنها پیشنهاد میشود:
نظرات بسته شده است.