Take a fresh look at your lifestyle.

ویژگی های اثربخشی ارتباطات

۱٫ گشودگی[۱]: مفهوم کیفی گشودگی حداقل در سه جنبه اساسی ارتباطات میان فردی اثر خود را بروز می­ دهد و بر این فعالیت اجتناب ناپذیر بشری تاثیر خود را می­ گذارد. اولین و شاید یکی از واضح­ ترین و بدیهی­ ترین جنبه آن این است که گیرنده یا فرستنده پیام در ارتباطات میان فردی شایق باشد که خود را در مقابل طرف­ های ارتباطی بگشاید و با یک گشودگی نسبی با آنان مواجه شود. دومین جنبه از گشودگی بیانگر اشتیاق فرستنده پیام یا مبدأ ارتباطی به وانمود کردن و بروز دادن صادقانه محرکات وارد بر خود است و این که بر او چه تأثیری نهاده­ اند. روانکاوان ساکت و آرام و بی­ علاقه به انتقاد، ممکن است یاور خوبی در شرایط بالینی باشند، اما در محاوره و گفتگوهای عادی و عمومی اغلب بسیار ناخوشایند هستند.


سومین جنبه از گشودگی که برای اولین بار توسط آرتور بوچنر و کلیفورد کلی[۲] (۱۹۸۶) مطرح شده است، با مفهوم تملک سر و کار دارد. فرستنده باید احساسات و تفکرات خود را که کاملا در اختیار اوست و خود به آن­ها کاملا واقف است و مسئولیت آن­ها را به عهده دارد، به اطلاع دریافت کننده پیام برساند. عموما افراد خود مسئول احساسات و تفکرات خویش می­باشند و سعی نمی­ کنند آن را ازخود منفک کرده و به دیگران انتقال دهند، مگر آن که مجبور شوند و یا این که هدف خاصی از آن داشته باشند (فرهنگی، ۱۳۸۲).


۲٫ همدلی: شاید یکی از دشوارترین جنبه­ های کیفی ارتباطات توانایی به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است. به این معنی که آغازگر فرایند ارتباطی توانایی ارائه درست همدلی به دیگری را داشته باشد.


کلمه همدلی که ترجمه ­ای برای لغت امپاتی[۳] در زبان انگلیسی است و از یک کلمه آلمانی گرفته شده است که به معنی “با دیگری حس کردن” است. همدلی کردن با کسی یعنی احساس او را درک کردن. همدلی کردن یعنی احساسی را داشتن که دیگری نیز بدان احساس دست یافته است. همدلی یعنی ایجاد احساس مشترک با یکدیگر، یعنی فرستنده پیام و گیرنده پیام هر دو به یک احساس یگانه دست یافته ­اند.


۳٫ حمایتگری[۴]: یک رابطه میان فردی موثر و قابل اتکا رابطه ایست که در یک فضای حمایتگرانه شکل گرفته باشد. ارتباطات میان فردی باز و همدلانه نمی­ تواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به دشواری کشیده شده و منجر به گسستگی رابطه می­ شود. اگر شرکت کنندگان در یک فرایند ارتباطی احساس کنند که از سخنان و کردار آنان انتقاد به عمل می ­آید و مورد تهاجم قرار می­ گیرند، بلافاصله در لاک دفاعی فرو رفته، سعی در عدم گشودگی خویش می ­کنند و از هر اقدامی که به نشان دادن خواسته­ ها و نیازهای درونی­ شان بیانجامد پرهیز می­ کنند. در یک فضای حمایتگر ارتباطی سکوت راه ارزشی منفی نیست، بلکه سکوت بستری مناسب برای ایجاد فضای مناسب و حمایتگر ارتباطی است. از این سکوت می­ توان به عنوان بهترین محمل برای القای مفاهیم و پیام­ های غیر کلامی استفاده کرد. علاوه بر سکوت ارائه حالات توأم به همدلی نه توأم با بی تفاوتی به فضای مناسب برای ارتباطات حمایتگرانه کمک می­ کند (فرهنگی، ۱۳۸۳).


۴٫ مثبت گرایی[۵]: یک ارتباط میان فردی موثر زمانی رخ می­دهد که علاوه بر موارد یاد شده در فوق از مثبت گرایی نسبی بهره­ مند باشد. مثبت گرایی در یک ارتباط میان فردی حداقل به سه جنبه مختلف تکیه دارد. اول این که ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می­ گیرد و پرورش پیدا می­ کند که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نظر داشته باشیم. فردی که احساس ناخوشایندی نسبت به خود دارد بی­ تردید این احساس ناخوشایند را به نحوی به دیگران منتقل می­ کند و در آنان نیز احساس ناخوشایند و منفی را شکل می ­دهد. در مقابل کسانی که در مورد خود مثبت می ­اندیشند، این احساس خوشایند را به دیگران منتقل و آنان را وادار به مثبت پنداری می ­کنند.

 

دوم این که ارتباطات میان فردی زمانی به درستی شکل می­گیرد و به بالندگی خود نزدیک می­شود که احساس خوشایند خود را نسبت به طرف مقابل به او منتقل کنیم، به عبارت دیگر فقط کافی نیست که ما نسبت به کسی احساس خوشایندی داشته باشیم بلکه باید این احساس خوشایند را به دیگران انتقال دهیم و به آنان بفهمانیم که احساس ما در مورد آنان چگونه است. روشن است که این در وجود شخص مقابل اثر مثبت گذارده و او را تشویق کند که در ارتباط مورد نظر فعال­تر بوده و سطح ارتباطی خود را بالاتر برد. سوم، یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات برای تعامل اثربخش میان دو یا چند نفر بسیار حیاتی و مهم می­ باشد.

 

چیزی ناخوشایندتر از رابطه با فرد یا افرادی نیست که از رابطه یا مبادله لذتی نبرند و یا این که پاسخ خوشایندی به عمل ارتباطی واقع شده ندهند. یک پاسخ یا واکنش منفی به شرایط ارتباطی، تقریبا بیشتر افراد را بر آن می­دارد که به محض مشاهده آن، هر چند در ابتدای فرایند ارتباطی، آن را جمع و جور کرده و خود را از آن به نحوی خارج سازند. به عبارت دیگر عدم مشاهده تمایل و اشتیاق از سوی مخاطب یا مخاطبان، فرستنده پیام را به سوی انصراف از ارتباط و گسستگی ارتباط می ­کشاند.


۵٫ تساوی[۶]: تساوی خاصیتی ویژه است، در هر وضعیتی احتمالا یک عدم تساوی خواهد بود. یک فرد ممکن است باهوش ­تر، قویتر، زیباتر و حتی سالمتر باشد. هرگز دو نفر از تمام جنبه­ ها با یکدیگر مساوی نخواهند بود. حتی دوقلوهای همسان هم از جمیع جهات با هم مساوی نیستند و به طریقی از یکدیگر متمایزند. با وجود این عدم تساوی، ارتباطات میان فردی عموما زمانی مؤثرتر خواهد بود که فضای حاکم، فضایی مبتنی بر تساوی باشد. این بدان معنی نیست که افراد غیر مساوی نمی­ توانند ارتباط برقرار کنند.

 

بدون شک آن­ها می ­توانند با یکدیگر ارتباطی داشته باشند، در حالی که اگر بخواهند با یکدیگر ارتباطی موثر داشته باشند، می­ باید تساوی در شخصیت آن­ها مورد توجه باشد و یا این که به نقاط مشترک که نوعی تساوی است تاکید بیشتری شود. این بدان معنی است که می­باید در ارتباطات میان فردی سیاست یا خط مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگی­ های فردی طرفین ارتباط دست یافت.

 

نکته­ ای که حائز اهمیت است این است که طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها و هر یک دارای خصیصه­ هایی هستند که به نوبه خود می ­تواند برای دیگران بسیار ارزشمند باشد. تساوی در ارتباطات میان فردی باید از نظر گفتاری در مقابل شنیداری نیز برقرار باشد. اگر یکی از طرفین فرایند ارتباطی در تمام مدت ارتباط سخن بگوید و دیگری به ناچار در تمام مدت شنونده باشد، اثربخشی ارتباطات میان فردی در این وضعیت اگر غیر ممکن نباشد، دشوار خواهد بود (فرهنگی، ۱۳۸۲).

 


۱٫ Openness
۲٫ Arthur Bochner Clifford Clay
۳٫ Empathy
۱٫ Protective
۲٫ Positive
۱٫ Equalit
 

 

 

 

 

 

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.