Take a fresh look at your lifestyle.

موفقیت کار گروهی در گرو تعیین هدف و فرهنگ سازی است

شبکه ای را در نظر بگیرید. یک مجموعه از چیزهایی که با هم در ارتباط هستند و سیستم وار فعالیت می کنند یعنی اجزا با هم در تعامل هستند و اگر در تعامل نباشند نمی توان آن را سیستم نامید. در غیر این صورت اجزا یک مجموعه را تشکیل می دهند که در کنار هم روند عادی خود را می گذرانند.

چندمثال می زنم که بیشتر درگیر این تعاریف و مفاهیم بشویم. برای اینکه بدانیم قرار است این هفته راجع به چه موضوعی صحبت کنیم ذهن تان را به مطلب مرتبط با این بحث و پرسشی که هفته گذشته در انتهای مطلب مطرح کردم بازمی گردانم. سوال این بود که آیا به نظر شما اگر در یک تیم فوتبال تمام ستاره های فوتبال را جمع کنیم به منزله این است که تیمی قدرتمند تشکیل شده است؟

این من را یاد روزهای دوری می اندازد که کنسول های بازی تازه معرفی شده بودند و بازارشان بسیار داغ بود. گل سرسبد این نوع بازی ها هم فوتبال بود. موقع انتخاب تیم، سراغ آنهایی می رفتیم که نمودار گرافی بلندتری داشتند و به عنوان تیمی قوی انتخاب می کردیم. در واقع آن تیم ابزاری برای رسیدن به هدف ما می شد؛ هدفی که همان پیروزی بود اما در این میان همیشه هم ملاک برد ما انتخاب تیم هایی با نمودار بالا نبود، بلکه نوع بازی و مدیریت گرداننده بازی بود که تعیین می کرد نتیجه سرانجام به سود کدام تیم بود.

یک گریز می زنیم به نتیجه نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۴! تیمی با آن همه افتخار و ستاره در مقابل تیمی جوان و یکدست چگونه دودستی بازی را واگذار کرد. یادتان آمد؟! تیم تخصصی اتاق عمل یکی از بارزترین مثال های ممکن برای تعریف تیم و کار تیمی است. کاری دشوار و بی اندازه ظریف که هدف نجات جان بیمار است. همه متخصص در امور خود و تحت فرمان یک نفر. در حوزه کسب و کار هم می شود به یک مثال بارز (Network Marketing)  اشاره کرد.

اجازه بدهید از به کار بردن عبارت بازاریابی شبکه ای اجتناب کنیم چون  Marketingصرفاً به معنای بازاریابی نیست و این اصطلاح به شکل اشتباهی رایج شده است. اعضای تیم این شبکه را افرادی با سطوح گوناگونی از مسائل اجتماعی و اقتصادی تشکیل می دهند. ذهن تان را روی شبکه ای خاص قفل نکنید! منظورم مفهوم کلی است و اینکه افراد یک تیم به معنای واقعی عبارت «برد تو برد من هم است» اعتقاد دارند و همگی برای هدف تیم شان فعالیت می کنند.

از ارتباط این افراد با هم سینرژی یا هم افزایی به وجود می آید و از طریق آموزش ها و رفتارهای هم تیمی های شان به یک سطح استاندارد می رسند. خب تا اینجای کار همه چیز خوب پیش رفت و روی کاغذ تعاریف همه عالی بود اما با همه این تعاریف در برخی موارد کار کردن در قالب تیم معایبی هم دارد. حالا مثالی نقض می زنم. فرض کنید در یک خوابگاه دانشجویی هستید و فردا هم امتحان دارید و طبق تعریف تیم، هدف تان کسب نمره خوب در امتحان تان است و هر فردی با تخصصی که در زمینه خاص خود دارد مطالب را خلاصه می کند و برای شما توضیح می دهد.

آیا واقعاً می توانید کنار هم مطالعه کنید و بهترین نتیجه را بگیرید؟ بهتر نیست هرکدام تان جداگانه درس تان را بخوانید و وقت و ذهنتان روی کار فردی متمرکز باشد؟ هم افزایی همیشه هم به سوی مثبت پیش نمی رود.  مثلا در همان خوابگاه دانشجویی خودتان حساب کنید چه سینرژی ای در راستای هر کاری غیر  از درس خواندن ایجاد می شود و این همان زمانی است که عملکرد افراد بالاتر و بیشتر از وقتی است که کنار هم قرار می گیرند.

حالا که ذهن مان آماده شد برای پذیرش معایب کار گروهی و تیمی با چند دلیل آن را مورد بررسی قرار می دهیم. پدیده ای به نام نقصان پذیری تیم که به مواردی اشاره می کند که از جمله آن می توان به حساب پذیری کار تیمی اشاره کرد صد البته حساب کار فردی خیلی آسان تر از حساب کار تیمی است. وقتی تیمی موفق می شود، حالا چطور می توانیم حساب کتاب تیم را درست و دقیق در بیاریم که چه کسی سهم بیشتری از موفقیت تیم داشته است.

حسابرسی کار تیمی خیلی دقیق و مشخص نیست و سخت تر از حسابرسی کار فردی است، ضمن اینکه پدیده ای به نام Free Riding یا سواری مجانی اتفاق می افتد که نقطه مقابل هم افزایی می شود، به طوری که در آن افراد کم کاری می کنند و از حاصل زحمات دیگران استفاده می کنند و فشار روی بقیه می افتد که این حالت به تدریج در بین اعضای تیم نیز نفوذ می کند به طوری که افراد خود را با همدیگر مقایسه می کنند و شروع به کم کاری می کنند.

در این حالت راندمان کار تیمی پایین است و اگر هرکس به تنهایی کار خود را انجام دهد نتیجه عملکردش بسیار بیشتر است. یکی دیگر از آفت های کار تیمی گروه اندیشی است، به این منظور که تعدادی از افراد در گروه سررشته بحث را در دست بگیرند و دیگران ساکت باشند و فقط تأیید کننده نظرات آنها باشند.

به این دسته از افراد پاسداران اندیشه هم گفته می شود که جو حاصل از آن گروه روی یکدست شدن و یکپارچگی نظرات فشار ایجاد می کند که همه نظرات به یک سمت و سو باشد که این اشتباه است چون در تیم باید نظرات و ایده ها متفاوت باشند تا تضارب آرا ایجاد شود. از پیامدهای گروه اندیشی بسته شدن ذهن در گروه است. ممکن است یک نفر در گروه حرف های زیادی داشته باشد اما تحت تأثیر این آفت قرار بگیرد و ساکت بنشیند.

پیامد دیگر گروه اندیشی مبالغه کردن در گروه است و آن افرادی که بحث را در دست دارند در توانمندی های گروه مبالغه می کنند و به طور واقعی صحبت نمی شود. در کل اصول کار تیمی همه جا یکسان است اما داشتن روحیه کار تیمی و داشتن هدفی معین و نیز فرهنگ استفاده از آن مسائل بسیار مهمی است که زیربنای کار تیمی را تشکیل می دهد.

کارشناس حوزه کسب‌ و‌ کار

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.