Take a fresh look at your lifestyle.

سلطان سبیل ایران کیست؟

0

سلطان سبیل ایران کیست؟… صبر کنید. اجازه دهید نوشته امروز را جور دیگری آغاز کنم. به سلطان سبیل هم می‌رسیم.

چند پرسش به ظاهر بی‌معنا

۱- به‌راستی چه اهمیتی دارد که بزرگ‌ترین کدوی دنیا در کجا به عمل آمده.

۲- چه اهمیتی دارد که یک اسب سوار مسیر ۲۰ کیلومتری را وارونه روی اسب سواری کرده.

۳- چه اهمیتی دارد که فلان خواننده فلان سریال پربیننده برای بار چهارم ازدواج کرده.

۴- به ما چه مربوط که فلان مسابقه صخره‌نوردی در کجا برگزار می‌شود.

۵- بلندی آبشار فلان روستای دورافتاده در شمال برزیل چه اهمیتی دارد.

۶- جشنواره کن به ما چه.

این پرسش‌ها و پرسش‌هایی نظیر این برای بسیاری از مردم و مدیران بی‌اهمیت و گاه بی‌معنا و از سرشکم سیری است.

اما از دیدگاه بازاردانان اندیشمند در گوشه و کنار دنیا اینها و گاه مواردی بسیار کم اهمیت‌تر می‌تواند یک فرصت مناسب برای افروختن یک برنامه بازاردانی شورانگیز باشد.

مارکتینگ یا آنچه ما بر آن بازاردانی نام نهادیم (از سال ۱۳۷۸) دانشی است پیشرو که در همه رشته‌های غیرانحصاری و رقابتی کاربرد دارد و مدیرانی که به درجه بازاردانی ارتقا می‌یابند بازاردانان فرصت‌شناسی هستند که اندیشمندانه می‌اندیشند و خردمندانه عمل می‌کنند.

در بازار رقابتی امروز فرصت‌ها برای معرفی یک محصول یا مجموعه‌ای از محصولات به کندی به‌دست می‌آید و به سرعت از دست می‌رود و این را مدیران باتجربه می‌دانند، پس در یافتن کوچک‌ترین موقعیت مطلوب مرتبط یا نامرتبط کوشا و چابک هستند. برای نمونه به داستان سلطان سبیل ایران توجه و تصور کنید که اگر یک بازاردان فرنگی با این داستان روبه‌رو می‌شد چه استفاده‌ای از آن می‌کرد.

سلطان سبیل ایران کیست؟

سلطان سبیل ایران اهل خرم‌آباد است و برای خود داستانی خواندنی دارد، سال‌ها پیش هفته‌نامه سرنخ گفت‌وگویی با او انجام داده بود که بخش‌هایی از آن را با هم می‌خوانیم.

تا حالا اندازه سبیل‌هایت را گرفته‌ای؟

بله در بلندترین حالت اندازه سبیل‌هایم وقتی از دو طرف آنها را به حالت افقی می‌کشم به ۱۵۰ سانتیمتر می‌رسد.

سبیل‌هایت را چند سال است نزده‌ای؟

حدود ۱۰ سال دست به این سبیل‌ها نزده‌ام تا به این قد و قامت درآمده.

موقع غذا خوردن چکار می‌کنی؟

موقع غذا خوردن آنها را پس گوشم می‌اندازم.

تا حالا کسی به سبیل‌هایت گیر داده؟

نه، چون مردم خرم‌آباد همه من را می‌شناسند و می‌دانند این سبیل‌های الواتی یا قرتی بازی نیست کاری به سبیل‌هایم نداشته‌اند. وقتی مردم به من علاقه دارند و من هم سبیل‌هایم را از سر عشق گذاشته‌ام دیگر چه ناراحتی می‌توانم داشته باشم.

خاطره‌ای از برخورد مردم با خودت داری؟

خاطره که فراوان است اما چند سال پیش که با مینی‌بوس خود به تهران رفته بودم در خیابان پشت چراغ قرمز گیر کردم. یک دفعه بوق‌های ممتد ماشینی که کنارم ایستاده بود توجهم را به خود جلب کرد. یک مرتبه دیدم تمام ماشین‌های چپ و راست بادیدن سبیل‌های من شروع به بوق زدن کردند و همه مردم که آنجا بودند شروع کردند به دست تکان دادن برای من. من هم که پشت فرمان بوم با دو دست دو طرف سبیلم را گرفتم و به چپ و راست تکان دادم و این جور به ابراز احساسات مردم جواب دادم.

چند سال پیش یکی از دوستان راننده‌ام تعریف می‌کرد که وقتی به بوکان رفته بود یک فروشنده عکس و پوستر را دیده بود که عکس مرا گذاشته و می‌فروشد.

توریست‌هایی که به خرم‌آباد می‌آیند تا حالا تو را دیده‌اند؟

بله، توریست‌هایی از ایتالیا، آمریکا و آلمان آمده‌اند که همه آنها پس از دیدن من کنارم ایستاده‌اند و عکس‌های زیادی گرفته‌اند.

بعضی از آنها حتی یک ساعتی از من فیلمبرداری کرده‌اند.

موقع عکس‌ گرفتن با این سبیل‌ها چرا فقط لباس‌های محلی می‌پوشی؟

به این لباس‌ها به زبان محلی شال و ستوه می‌گویند من هم به‌خاطر علاقه‌ام به لباس محلی دوست دارم از این سبیل‌ها وقتی لباس محلی به تن دارم عکس بگیرم و…

آنچه آموختیم

دوستان، امروزه بازاردانان هوشیار جهان از نکات کم اهمیت که به نظر ما گاهی احمقانه و بی‌معنا می‌آید پول در می‌آورند و پول می‌سازند و از قبل آن شرکت، کشور و سرزمین خود را آباد می‌کنند. امیدوارم که درک آن برای مدیران و درس‌خوانده‌های ما چندان دشوار نباشد.

اندیشمندانه بیندیشیم.

DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ