چه تفاوتی میان گرافیک تجاری و غیر تجاری وجود دارد؟

گرافیک تجاری تاچه اندازه از هنر گرافیک بهره می برد؟
فضای کار تبلیغات تجاری در چه حیطه ای است.
تاثیر گرافیک تجاری در فروش محصولات؟ هویت، بسته بندی، نمایش بیرونی، لوگو، رنگ

تاریخچه تبلیغات تجاری در ایران

از اواخر قاجاریه در روزنامه های روسیه، اعلانات شروع شد. وقایع اتفاقیه اولین آگهی رادیویی روزی ۱۵ دقیقه-۳۳۴۷۵ریال از ۱۳۰۰-۱۳۴۰ اعلانات برای کالاهای وارداتی و خدمات نوین در روزنامه ها و مجلات هفتگی آغاز شد.

رادیو هم نقش مهمی پیدا کرده بود:
از دهه ۴۰ با رونق صنعت، شکل نوینی گرفت. ( ۱۳۱۲ تبلیغات وارد سینما می شود)
روغن قو، صابون نخل و زیتون، چای شهرزاد و جوراب استارلایت ،کارخانه های کفش ملی،  بلا و …اتومبیل سازی پیکان به دنیا آمد.
از کانون آگهی زیبا که تلوزیون شروع شد. مردان صنعت تبلیغات نفوذ بیشتری پیدا کردند.

تمام تجربه و سابقه ما در این حوزه بیش از ۱۵-۱۶ سال ( قبل از انقلاب ) نیست. تفاوت آنها بین گرافیک تجاری و غیر تجاری، هنر تجاری، که غالبا هنر تبلیغات نامیده می شود برای تاثیرگذاری و در نهایت فروش یک محصول، خدمات یا ایده به کار می رود.
تفاوت آن در این است که هنر برای هنر می تواند هرچه دلخواه هنرمند است، بیافریند اما هنر یا گرافیک تجاری از دو سو محدودیت دارد و باید در این فاصله با خلق یک ایده ی مرتبط و اجرای زیبا، مخاطب را متوجه پیام کند.
فرستنده پیام (مرتبط) در رسانه (مناسب)به گیرنده
گرافیست ها و هنرمندان  این بخش غالباً در استخدام شرکت ها هستند و یا بعد از کسب تجربه کافی، دفتر شخصی خودشان را تأسیس می کنند.
ولی هنرمندان برای خودشان کار می کنند. چنین تقسیم بندی به شکل سیاه و سفید در جهان نداریم. می بینیم بسیاری از گرافیست های قدرتمند، بخش بزرگی از کارهایشان به سفارش سازمان های تجاری بوده است یا هدف دیگری را در بازاریابی دنبال می کرده است. یکی از طراحان بین المللی که به ایران آمده بود، بیست سال که در استخدام یک موزه بود. بالطبع همه کارهایش موضوع موزه را دنبال می کرد.
همین خانم پوسترهای بسیار ارزنده ای برای چند نمایشگاه تجاری هم طراحی کرده بود. که آنها هم به همان اندازه حرفه ای بود.
این عادلانه نیست که طراحانی که در حوزه ی کتاب و یا تئاتر کار می کنند را طراحان فرهنگی بنامیم و طراحی را که یک بسته بندی خلق کرده و هزاران نفر آن را ضمن کاربری دوست داشتند، جدا از فرهنگ بدانیم.
طراحان تجاری ماهر با استفاده  از تمام ابزارها و با تطابق ایده با دستور کار از سوی کارفرما و شناخت درست مخاطب، ایده ای را خلق می کند. این کار بسیار سخت تر از خلق آزاد است.

گرافیک تجاری تا چه اندازه از گرافیک بهره می گیرد؟
پاسخ : در حد متعالی آن
اول مروری بکنیم بر مفهوم و معنای گرافیک تجاری، گرافیک تجاری با تمام قوانین و مهارت، آفرینش را در بسته بسیار بزرگی به کار می گیرد.
از طراحی آگهی، لوگو، بیل بوردها، بروشور، خبرنامه، جلد کتاب، بسته بندی، تا پوسترهای محل فروش و …
هدف این طراحی ها، ایجاد انگیزه برای خرید، نمایش و ارایه، دادن توضیحات روایت یک موضوع و دادن آگاهی و اطلاعات است. گرافیک تجاری و خلق آن بسیار پیچیده تر از هنر برای هنر است. چون طراحان تجاری نمی تواند فقط در استودیو خود بنشینید و به خلق بپردازند. آنها باید اشراف کاملی به موضوع، به بازار خرید و مصرف و به کارهایی که تاکنون در بازار مورد دسترس خریدار شده داشته باشند. از سوی دیگر باید بداند ( تا حد زیادی دقیق تر بداند) که برای چه کسی دارد طراحی می کند و نیاز مخاطب او چیست؟ کدام مزیت برای او مهم است؟ در حقیقت سوال بزرگ این است چه تصویری، چه مفهومی، چه کلامی برای خلق یک کار موثر در تناسب و رابطه بین نیاز مخاطب ( مهم ترین) و ارزش پیشنهادی لازم است تا زیبایی را به نیاز مخاطب پیوند دهد.در گرافیک تجاری از زبده ترین هنرمندان استفاده می شود، تا بر اساس دستور کار موثرترین آثار خلق شوند.

نکته مهم دیگر :
گرافیک تجاری نیاز به دستور کار روشن و تأیید شده از سوی مدیران ارشد و بخش بازاریابی دارد. مدیران ما قبل از این که بدانند، دقیقاً چه پیامی را برای چه کسی و با چه منظوری لازم دارند، به طراح دستور می دهند که یک پوستر برای ما طراحی کنید، طراح جوان هم به زعم خود به اندازه ی توانش تلاش می کند، اما وقتی دستور کار روشن نیست، کار به نتیجه نمی رسد. این رسم شده است که فعلاً شما طراحی کنید، بعد ما تصمیم می گیریم. موفق ترین تجربه های من در معیت و خدمت به مدیران ارشدی بوده است که می دانستند چه می خواهند! و شما را در راه رسیدن به آن همراهی می کردند.این موضوع امری نیست که از دفتر مدیران ارشد خارج شود.
فضای کار تبلیغات تجاری در چه حیطه ای است؟
دنیای ارتباطات در دو دهه ی گذشته تغییرات وسیعی داشته و ایران هم با چند سال تأخیر در معرض همه ی این تغییرات قرار گرفته است.
رسانه های انبوه بسیار گران تر و رسانه های نوین بسیار پیچیده تر شده اند. در همه این عرصه ها در ارائه گرافیک زیبا، کاربردی ، ساده ، اعلا و مناسب با فضایی که قرار گرفته، عامل مهمی در موفقیت آن کار بوده است.
یک نام نوشته ی خوب ِفکر شده، یک بسته بندی جذاب و پر محتوا با لی اوت خوب و اطلاعات مناسب. یک پوستر خلاق،یک وب سایت زیبا و ساده اصل و پرمحتوای غنی بصری مرتبط یا بیان گر روح سازمان.
چون تمام رسانه ها، نیاز به طراحی گرافیک و خلق اثری دارند که کاربری رسانه را هم بیشتر به نمایش بگذارد.
یک نکته در میان همه تغییرات و ترکیب رسانه های قدیم و جدید ثابت مانده است. چه بگوییم ؟ چه نشان دهیم؟

 تاثیر گرافیک در فروش؟

گاهی وقت ها خودم که دست اندر کار همان پروژه بوده ام، تاثیر را باور نمی کنم. در تجربه بسیارِ من برای کالاهای مصرفی و بسته بندی شاهد معجزه هایی بوده ام که در ابتدا، قابل پیش بینی نبود. تجربه ای مثل طراحی بسته بندی جدید چای گلستان پس از سابقه طولانی بیش از ۲۰ سال در بازار. بسته بندی، لوگو و هویت بصری سحرخیز که تمام بازار زعفران را تغییر داد. در بسیاری نمونه های دیگر که می بینیم سازمان هایی که آهسته ولی پیوسته به امور طراحی شان توجه می کنند، یک سرو گردن از رقبای کیفی در بازار بالاترند!

پس اگر مدیران ما بدانند که برای فتحِ چه قلمرویی تلاش می کنند به جای اینکه دستور دهند تا انجام شود، وقت بیشتری را به مدیریت امور طراحی شان اختصاص می دهند.
برندینگ که امروز آرزو و نیاز همه سازمان های کوچک و بزرگ است. از همین جا آغاز می شود.
مدیریت یکپارچه ارتباطات بصری و کلامی سازمان در همه ابعاد از بسته  تا POS از وب تا مقاله و آگهی ! این مدیریت یکپارچه در طول زمان سینرژی ایجاد می کند و تبدیل به مفهوم برند می شود آن وقت است که دیوار فروش کوتاه می شود. محصول فروخته نمی شود بلکه خریده می شود !  مردم ما بسیار هوشمند هستند، هرگز آن ها را دست کم نگیرید. هر سازمانی که با توجه درست و سرمایه گذاری و مدیریت ارتباطات خود به خریدار احترام بگذارد، مشتری هم با وفاداری خود و با تکرار خرید و توصیه، به احترام برند و سازمان پاسخ می دهند.

منبع

عضویت در خبرنامه