Take a fresh look at your lifestyle.

استیو جابز و لئوناردو داوینچی با کدام ترفند بهترین ایده های خود را پیاده کردند

«والتر ایساکسون» در کتاب تازه خود که بیوگرافی جدیدی از لئوناردو داوینچی است چندین بار از بنیان گذار فقید اپل، استیو جابز، نام برده است. به عقیده وی، این دو نابغه خلاق مشترکات زیادی با یکدیگر دارند که پیاده سازی آنها موجد نوآوری هایی بود که دنیا را تغییر دادند.

به گزارش شبکه، استیو جابز یک بار به این مسئله اشاره کرد که راز موفقیت اپل تلاقی بین فناوری و هنرهای لیبرال است. یکی از بارزترین نمونه های این تلاقی در مکینتاش قابل مشاهده است. جابز برای ساخت این محصول تاریخی یک تیم از موسیقی دانان، شاعران، هنرپیشه ها، جانورشناسان و تاریخ دانان تشکیل داد. همه این افراد با علم کامپیوتر آشنایی داشتند.

جابز نبوغ زیادی در ساخت محصولات نوآورانه داشت، زیرا قادر بود به خوبی ایده های شاخه های مختلف را به یکدیگر متصل کند. در کتاب ۶۲۰ صفحه ای ایساکسون درباره داوینچی شاهد همین روش هستیم. به عنوان مثال، اثر مشهور مونا لیزا نقطه اوج زندگی است که همواره تلاش می کرده تا بتواند هنر و طبیعت را به  هم گره بزند.

 داوینچی در شاخه های علوم ریاضیات، فیزیک نور، سایه، جنبش، مهندسی و آناتومی مطالعه کرد تا سرانجام موفق به خلق مونا لیزا شد. علاوه بر این، وی برای ترسیم لبخند مرموز مونا لیزا روغن های جدید و شیوه های جدید نقاشی را ابداع کرد.

به گفته ایساکسون، داوینچی کنجکاوی بی نظیری داشت و بدون خستگی از یک موضوع به  موضوع دیگر می پرید. اگر نسبت به  یک موضوع علاقه پیدا می کرد از قلبش پیروی می کرد بدون اینکه بداند این علاقه وی را به  کجا خواهد برد یا اینکه چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد.

استیو جابز هم در زندگی خود تصمیمات مشابهی گرفت. به عنوان مثال، وی علاقه عجیبی به خوش نویسی داشت و به همین دلیل به کالج رفت. بدون اینکه بداند طی چند سال آینده از آن برای ساختن اولین کامپیوتر دنیا با فونت و تایپوگرافی زیبا استفاده خواهد کرد. جابز این کار را «متصل کردن نقطه ها» نامید.

جالب اینکه بعد از خواندن کتاب ایساکسون متوجه می شویم که داوینچی قهرمان جابز بوده است. در واقع، اسلاید اپل که علایم خیابانی در آن در زمینه هنرهای لیبرال و فناوری با یکدیگر تلاقی پیدا می کنند مستقیما از این نقاش الهام گرفته شده است. ایساکسون می نویسد: «جابز زیبایی هنر و مهندسی را با هم دید و توانایی وی در ترکیب این دو با هم باعث شد تا وی تبدیل به  یک نابغه شود.»

ایساکسون با نوشتن کتاب درباره جابز و داوینچی متوجه شد که کنار هم قرار دادن ایده های گوناگون از شاخه های مختلف اساسی ترین اصل در رها کردن قوه خلاقیت است. هر دو آنها متوجه شدند که «هنر یک علم است و علم یک هنر.»

ایساکسون می گوید وقتی در حال نوشتن کتاب درباره استیو جابز بودم با یکی از روان شناسان دانشگاه هاروارد مصاحبه کردم. وی به  من گفت که ارتباط دادن ایده های گوناگون از شاخه های مختلف در واقع راز خلاق بودن است.

بر اساس تحقیقات سه ساله هاروارد، نخستین مهارتی که نوآوران را از افراد غیرخلاق جدا می کند «ارتباط دادن» است. یعنی اینکه بتوانید پرسش ها، مشکلات و ایده های به ظاهر نامرتبط را به یکدیگر ارتباط دهید و آنها را برای مشکلی که با آن روبه رو هستید به کار بگیرید. به گفته محققان، متأسفانه تعداد بسیار کمی از افراد هستند که با استفاده از تجارب گوناگون خود می توانند ارتباطات قدرتمندی را به وجود آورند.

شاید بارزترین آنها کارآفرینانی هستند که از منطقه امن خود خارج می شوند و دائما به دنبال ایده ها و موضوعات تازه هستند.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.