Take a fresh look at your lifestyle.

دلنوشته های یک کارآفرین (۴۰) / اهمیت تحقیق و مطالعه

در شماره قبل به اهمیت تحقیق و مطالعه اشاره کردم و گفتم که کسب و کارهای کوچیک هم نیاز به مطالعه دارند. ولی می شه اونا رو خودت با مشاوره آدم های اهل فن انجام بدی. در ادامه بیشتر این مطلب را براتون توضیح می دم.

اگر می خوای فرضا آرایشگاه زنونه راه اندازی کنی نیاز به مطالعه داری. اگر می خوای در محله آشپزخانه راه بیندازی نیاز به تحقیق و مطالعه داری. اگر می خوای کسب و کاری مثل میوه فروشی دایر کنی یا مایلی که گل فروش خوبی در محله ات راه بندازی یا مثلا یک آژانس تاکسی تلفنی یا بنگاه املاک دایر کنی ناگزیر باید کارت رو با مطالعه و تحقیق شروع کنی.

مطالعه بازار بهت نشون می ده کاری را که می خوای چه فرصت ها و تهدیدهایی برات داره. تو باید از این فرصت ها برای کسب درآمد استفاده کنی و خودت را برای تهدیدهای موجود احتمالی آماده کنی. اگر تو فرصت ها را بشناسی چند گام از دیگر همکاران جلوتر هستی و اگر تهدیدها را بشناسی به موقع در مقابل اونا می ایستی، اما اگر این مطالعه صورت نگیره تو نمی دونی چه کسی یا چه چیزی کسب و کارت رو تهدید می کنه و وقتی با اون روبه رو می شی توان مقابله نداری و طبعا شکست می خوری.

تو باید کسب و کارت را با مطالعه بشناسی. مثلا کسانی که در زمینه عکاسی فعالیت می کنند باید بدونند با اومدن گوشی های همراه جدید خطر در بیخ گوش اوناست و الان مانند ۲۰سال قبل نیست، بلکه هر کس می تونه با در دست داشتن گوشی و بدون هزینه دهها و صدها عکس از منزل و محل کار یا در زمان وقوع حادثه بگیره.

پسرعمه ای داشتم که در زمینه خطاطی و خوشنویسی و پارچه نویسی فعالیت می کرد و قبل از شروع کار بارها به او گفتم تو باید حواست به دنیای دیجیتال باشد. اگر نتونی پا به پای اون حرکت کنی چند سال دیگر هیچ مشتری برای نوشتن پارچه زوار و تبریک و تسلیت بهت مراجعه نمی کنه، اما اون از اینکه خیلی خوش خط بود و زیبا می نوشت و به اصطلاح مردمدار بود زیاد حرفم رو جدی نگرفت و با همون دنیای سنتی خوش بود تا اینکه چاپ های دیجیتال اومدن و مشتریاش روز به روز کمتر شدن. پارسال مجبور شد دفترش رو جمع کنه و بره دنبال یه کار دیگه. یه کاسب باید حواسش به همه چی باشه تا زمین نخوره.

هر کاری رو که قراره شروع کنی باید در اون زمینه خوب مطالعه کنی. کسی که در زمینه آشپزی کار می کنه باید بازار کارش رو با مطالعه بشناسه. پس اگر می خوای با سرمایه اندک کاری را شروع کنی و به نتیجه مالی خوبی دست پیدا کنی، مطالعات بازار را فراموش نکن و به حرف دوستان و آشنایان و مردم بیکار توجه نکن. در اطراف تو آدم های مدعی کم نیستند، وقتی صحبت از کسب و کاری می شه فورا وارد میدون می شن و بعد از شام و دوغ و آروغ از مزایا و معایب و محسنات کارت می گن.

تو به هیچ یک از این حرف ها گوش نکن. حرف درست و منطقی، حرفی  است که از دل تحقیق و مطالعه و براساس آمار و ارقام در میاد. اگر بهت می گن فرضا رستوران دایر نکن به جای آن گل فروشی راه بنداز یا اگر اصرار دارند که فلان کسب و کار را راه بنداز حتی اگر آدم های پخته و با تجربه باشن تو گوش نکن. شاید تحقیق میدانی اون فرد با تجربه از نظر خودش درست باشه، اما تو باید مطالعاتی براساس کسب و کار خودت و موقعیت وضعیت خودت تهیه و تدوین کنی.

یادم میاد سال گذشته یکی از دبیران خوب تهران که از دوستان قدیم من بود می خواست کسب و کاری راه اندازی کنه من پس از مطالعات اولیه و تحقیق به اون پیشنهاد دادم با شناختی که از تو و موقعیت مالی و علاقه ات دارم تو یه مغازه کتابفروشی و لوازم التحریر راه اندازی کن که روزهای بازنشستگی درآمد خوبی برات داشته باشه. ایشون اول موافق نبودن و دوست داشتن کار تجاری متفاوت تری داشته باشن، اما وقتی دلایل را براش یکی یکی گفتم، قبول کرد و الان در محله اش لوازم التحریر خوبی داره و با توجه به نوع ارتباطات و آدم هایی که با او مراوده داشتن تقریبا راضیه و اگرچه پول کلانی به دست نیاورد، اما اگر فرضا وارد کار پارچه فروشی یا لوازم یدکی اتومبیل می رفت شک ندارم با شکست روبه رو می شد.

من روحیه اونو کاملا می شناختم، بنابراین اگر هر کس به شما پیشنهاد می کنه شاید قصد و غرضی نداشته باشه، اما رأی و ایده او به کارت نمیاد. در مطالعه بازار زمان، مکان؛ موقعیت مالی، گروه های رقیب؛ نوع کالا، نیازهای منطقه و محله، سطح درآمد منطقه، سهم اون کالا در سبد خانواده، سود فروش، سهم بازار، فرصت ها و تهدیدها و… دیده می شه. بنابراین اگر به اون دوست قدیمی گفتم تو برو ویه لوازم التحریر باز کن به خاطر شناختی که از اون و بازار داشتم گفتم، و الا شک نداشتم اگر سرمایه اولیه بیشتری داشت و روحیه اون هم فرهنگی نبود بازار فروش گوشت و مرغ تو همون منطقه خیلی بهتر بود و سود چندین برابری داشت. اما دوست خوب ما روحیه چنین کارایی رو نداشت.

برای شروع کار باید تحقیق و مطالعه ای حتی در ۲۰صفحه داشته باشی. یک روز برای مشاوره فروش به یکی از مراکز خرید کودک معرفی شدم. در همون روز اول خواستم مطالعات بازار اونا رو ببینم. مدیرعامل از کشوی میزش یک کتابچه ای درآورد و به من گفت اگر منظورت اینه، ما ا ز اینا داریم و هیچ به درد ما نمی خوره و وقتی از اون سوال کردم که آیا این تحقیق را شما اجرایی کردید دیدم بادی به غبغب انداخت و با غرور گفت اینها به کار نمیاد، شما یک راه تازه عملی به ما بگید. مطالعات و تحقیقات را بذار کنار. دیدم نمی تونم اونو قانع کنم که شرط ابتدای کار تحقیق و مطالعه است. نگاهی به سرفصل کتابچه مطالعات انداختم و دیدم تحقیق بدی نبود. گفتم من راه تازه ای ندارم جز اینکه شما باید براساس یک تحقیق تدوین شده کار کنید نه براساس ذوق و سلیقه خودتون. 

از اونجا بیرون اومدم و تا منزل داشتم فکر می کردم که چرا واقعا بعضی ها هیچ وقت موفق نمی شن و همیشه بر اشتباه خودشون پافشاری می کنن.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.