بررسی کمپین تبلیغاتی “جور دیگر باید دید”
بررسی کمپین تبلیغاتی “جور دیگر باید دید”
کمیپین جور دیگر باید دید در بیلبوردهای شهر و نظرات موافق و مخالفی که برانگیخته است، در این مقاله بررسی میشود.
کمپینهای تبلیغاتی با استفاده از بیلبوردهای سطح شهر، امروزه با محتوا و شکل و شمایل جدید، نوآوریهای عرصه تبلیغات را به نمایش میگذارند. نوشتن متنهای ساده و گویا به همراه تصاویر جذاب برای جلب توجه مخاطب از مهمترین دغدغههای طراحان بیلبوردها است. از تصاویر سلبریتیهای عرصه هنر و ورزش گرفته تا ساخت بیلبوردهای سهبعدی، خلاقیت و نوآوری در ارائه پیام به مخاطب حرف اول را میزند.
اما نکته جالبی که اخیرا در طراحی کمپینهای بیلبوردی در سطح شهر دیده میشود، طراحی مینیمال و چند مرحلهای است. در این شیوه جملاتی در محتوا به کار میرود که بدون ذکر نام تجاری کسبوکار و صرفا با تأکید بر مزیتها و کاربردهای آن، ذهن مخاطب را درگیر میکند. این کمپینها در مرحله دوم با آشکار کردن نام تجاری، خود را معرفی میکنند. به این ترتیب با تکیه بر آگاهی عمومی ناشی از مرحله اول کمپین در مسیر برندسازی قدم برمیدارد.
یکی از نمونههای اخیر استفاده از این تکنیک، در بیلبوردهای شهر تهران است که با عنوان «جور دیگر باید دید» کار شدهاند. در این مجموعه، نام و نشان تجاری کسبوکار آشکار نشده است و طراحان با اشاره طنزگونه به پدیده شکاف نسلها، از شعارهایی مثل «وقتی کنترل دست باباته، یه فیلم رمانتیک با تبلت» یا مثلا «وقتی کنترل دست باباته، یه فیلم جدید با رایانه» استفاده کردهاند.
از محتوای این بیلبوردها ولی میتوان حدس زد که یک سرویس اینترنتی در حوزه نمایش ویدئو در راه است که نسل جوان را بهعنوان بازار هدف خود انتخاب کرده است. مخاطب قرار دادن جوانان اما در بخش دیگری از کمپین با استفاده از شعارهایی مانند «مسابقه تنیس با گزارش فارسی رو تلویزیون با رفقا» یا «الکلاسیکو، جاده چالوس با گوشی کامبیز» بیشتر به چشم میآید.
گرچه طراحی متن در این کمپین با تکیه بر تفریحات جوانان و علایق ورزشی آنها، هوشمندانه بوده ولی شوخی با پدر خانواده برپایه جوکهای تلگرامی ریسک بالاتری داشته که طراحان به جان خریدهاند و ترجیح دادهاند در این حوزه خطر کنند.
بازخوردهایی هم که در شبکههای اجتماعی و فضای وب درباره این بیلبوردها مطرح شده، در همین راستا است. در بخش عمدهای از محتوای منتشرشده نشانههایی از استقبال جوانان دیده میشود و نشان میدهد کمپین در استفاده از مؤلفههای جوانی موفق عمل کرده است:
البته انتقاداتی هم نسبت به عدم توجه کمپین به حرمت خانواده و جایگاه پدر مطرح شده است. احتمال اثرات سوء این تبلیغات بر ذهن جوانان و نوجوانان در آموزش راههای دور زدن اقتدار والدین در خانوادهها و همچنین تفسیری از کلمه فیلم رمانتیک بهعنوان محتوای غیر اخلاقی و مبتذل در این انتقادات محور بحث بودند. نکته جالب اما بحثهایی بود که بین کاربران در این حوزه درگرفت و کاربران دیگری با توجه به رواج ابزارهای الکترونیک شخصی مثل موبایل، تبلت ولپتاپ و استفاده گسترده جوانان از محتوای ویدئویی خارج از چارچوب کنترلی والدین، آغاز یک سرویس مجوزدار را که تحت نظارت قوانین کشور فعالیت میکند، بهعنوان عاملی در جهت پالایش و بهبود کیفیت ارزشی آنچه در معرض دید فرزندان قرار میگیرد مطرح کردهاند.
استفاده کمپین تبلیغاتی از شوخیهای رایج در شبکههای اجتماعی نشان میدهد در کنار تبلیغات مستقیم در وب که بخش مهمی از طرحهای تبلیغاتی برندها و صاحبان کسبوکار را به خود اختصاص داده، نفوذ ادبیات اینترنتی در مدیای سنتی تبلیغات هم برای افزایش اثرگذاری مورد توجه قرار گرفته و همپوشانی و هماهنگی رسانههای سنتی و رسانههای اجتماعی یک فاکتور مهم در جلب مخاطب تبدیل شده است.
مقولهای که در کمپین «جور دیگر باید دید» هم مورد توجه بوده است و همزمان با بیلبوردها در صفحات اینستاگرامی هم شاهد نمایش ویدئوهایی مشابه زیر هستیم :
منبع: زومیت
نظرات بسته شده است.