Take a fresh look at your lifestyle.

بشنوید و یاد بگیرید، سپس اقدام کنید

رهبران به گوش کردن به حرف ها و نظرات کارمندان و مشتریان خود نیاز دارند و تصور اینکه آنها در رأس امور هستند، نباید باعث شود نسبت به این امر خود را بی تفاوت نشان دهند. با این حال در این رابطه تنها شنیدن مطرح نیست و افراد باید آنچه را که می شنوند، یاد گرفته و در اقدامات خود مورد استفاده قرار دهند.

توانایی گوش دادن می تواند تفاوت مهمی در عملکرد مدیران ارشد ایجاد کند، اما متأسفانه تعداد کمی از افراد می توانند از آن استفاده کنند. خوب شنیدن سرآغاز خوب تصمیم گرفتن است. با اینکه می دانیم گوش کردن مبنای قضاوت آگاهانه تری است باز شنیده ایم می توانیم بهتر گوش کنیم.

در واقع مدیران از مهارت گوش دادن برای تصدیق و تمرکز بر سخنان خود استفاده می کنند به جای اینکه بیاموزند چگونه دیدگاه های شان را بهبود بخشند. با تجربه آموخته ام خوب شنیدن تفاوت بین شکست و موفقیت در تجارت است. گوش کردن، مهارت گرانبهایی است که بسیاری از مدیران برای پرورش آن وقت کمی اختصاص می دهند.

ایده

حرف زدن و گوش دادن هر دو مهارت های بسیار مهمی برای شبکه سازی و رونق کسب و کار هستند اما این دو مهارت باید ماهرانه به کار گرفته شوند بنابراین توصیه می شود برای رونق کسب و کار همین امروز اقدام کنید، کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش دهید. اگر می خواهید بقیه به حرف های تان گوش دهند مهارت های خوب گوش دادن الزامی هستند. هیچ کس به آدمی که حرف دیگران را قطع می کند و وسط حرف آنها می پرد و در سرتاسر گفت وگو، غرق تفکرات خودش است، گوش نمی دهد. به علاوه، به عنوان شنوندگان، پذیرای آدم هایی هستیم که توجه شان به ما است. شنوندگان خوب آدم هایی هستند که وقتی به حرف شان گوش داده می شود، حرف می زنند.

ژائو بینگ، سیاستمدار و رهبر کشور چین بوده است. میزان موفقیت وی در کارش به قدری بوده که چین فعلی موفقیت های خود را مدیون سیاست وی است. وی همچنین مدیر یک شرکت تولید دارو است و این تجارت باعث شده است وی با کشورها و فرهنگ های مختلف در ارتباط باشد. وی معتقد است که این یک واقعیت است که هیچ کسی را نمی توان یافت که در همه زمینه ها کامل باشد و همواره می توان از سایرین چیزهایی آموخت. همین نگرش هم باعث شده است وی همواره یک شنونده خوب باشد.

درواقع تحت شرایطی که سایر افراد خصوصاً هنگامی که تفکرات شان به چالش کشیده می شود از خود واکنش های تندی نشان می دهند، وی با درک این موضوع که این موقعیت مناسبی برای یادگیری است، همواره به حرف های سایرین گوش فرا  می دهد. این امر نه تنها باعث رشد وی شده است بلکه کار با وی را برای سایرین نیز لذت بخش کرده است.

آنچه در عمل باید انجام دهید

– بسیاری از مدیران به صورت طبیعی تمایل پیدا کرده اند در ذهن با خود سخن بگویند. با این حال به یاد داشته باشید اگر شما پرحرف باشید (حتی حرف با خود) در هنگام گفت وگو مجالی برای گوش دادن نمی ماند. تمامی ما اوقاتی را با کسانی بوده ایم که خوب گوش نمی دهند و می خواهند حرف خود را بزنند یا با کسانی که بیشتر در جست وجوی پیدا کردن پاسخ بعدی هستند تااینکه بخواهند به ما گوش دهند. درواقع عادت های بد شنیدن همه جا هست.

– اینکه جلوی حرف زدن خودتان را بگیرید آسان نیست اما با صبر و تمرین می توانید یاد بگیرید کیفیت و اثربخشی سخن تان را کنترل کنید و بتوانید در زمان مناسب سخن بگویید. برخی از مردم ذاتا می دانند کجا حرف بزنند و در کجا بهتر است ساکت شوند، اما بسیاری باید روی آن کار کنند.

جان مک لافلین به مدیران توصیه می کند آگاهانه درباره زمان مکث اندیشه کنند و تا جایی که ممکن است در شنیدن منطقی و غیراحساساتی برخورد کنند. او بیان می کند قضاوت زودهنگام را کنار بگذاریم و هنگامی که لازم است با بهره از پرسشی مناسب سرعت گفت وگو را بالا ببریم یا مسیر آن را تغییر دهیم و البته عجول نباشیم.

– در حین اینکه شما مهارت ساکت بودن و خوب گوش کردن خود را ارتقا می دهید سعی کنید از سکوت خود به صورت مؤثر تر استفاده کنید. برای مثال، مدیرعامل شرکتی صنعتی در طول جلسه هایی که با تیم فروش خود داشت زمانی سکوت می کرد تا اعضای جدید را به صحبت کردن و سخن گفتن درباره مسئله وادار کند. سکوت مدیرعامل در نهایت سبب ارائه برترین راهکارها می شد.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.