Take a fresh look at your lifestyle.

اکوسیستم استارتاپی / کمی به عقب برگردیم!

اکوسیستم استارتاپی / کمی به عقب برگردیم!

به عنوان کسی که در اکوسیستم استارتاپی نفسم می کشم؛ از راه اندازی استارتاپ تا انجام پروسه جذب سرمایه برای چندین استارتاپی که مشاورشان بودم احساس می کنم زمان آن رسیده که کمی به عقب برگردیم! باید کمی از این شتابزدگی بکاهیم و کمی بایستیم و ببینیم به کدام سمت می رویم، به جای آنکه سراسیمه فقط برویم.

فضای استارتاپی در ایران به سرعت شکل گرفت و به سرعت در حال تکامل است ولی گاهی اوقات به نظر می رسد این دیوار طوری با عجله چیده شده که رو به ثریا دارد. آن روزهایی که دیجی کالا در حال رشد فزاینده ای شده بود و مجله اکونومیست در حال ارزش گذاری نجومی روی آن بود به جای خلق یک اکوسیستم یک جریان فکری رد شده در حال جان گرفتن بود. آری آن طرز فکر یک شبه ره صد ساله را رفتن است.

می دانیم هرم سنی کشور حاکی از تعداد بیشماری جوانان پر انرژی است که بسیاری از آنان جویای نام و بعضی از آنان جویای کار هستند. به علت بسیاری از مسائل فرهنگی و اقتصادی جمع بسیار بیشماری از آنان آرزوی شبی را داشتند که صبح فردای آن عمارت های مجلل خود را ببینند، لذا تجربیات گاهی سخت بازاریابی شبکه ای مانند گلدکوئیست از خاطراتی است که این سبک شتابزده فکری را زیر سوال برد.

ولی زمانی که استارتاپ ها معرفی شدند و داستان های رویایی موسسان جوان این استارتاپ ها از زاکربرگ گرفته تا برادران محمدی و … مجددا جریان فکری یک شبه ره … جان گرفت و احساس شد که بالاخره دنیا به جایی رسیده که ناممکن های دیروز ممکن شود.

از این رو در کشور شاهد رشد کمی عجیب اکوسیستم استارتاپی بوده ایم و هر روزه شاهد شکل گیری شتاب دهنده ها، صندوق های خطر پذیر و تیم های جوانی که در قالب استارتاپ ها دور هم جمع شده اند هستیم.

استارتاپ

هجوم جوانان و حتی صاحبان سرمایه به این حیطه کمی نگران کننده است زیرا آنچه بیشتر در آن دیده می شود شتابزدگی است. هنوز درک صحیحی از استارتاپ ها در میان خود تیم های استارتاپی و حتی صندوق های خطر پذیر و مراکز شتاب دهنده شکل نگرفته است. بر خلاف آنچه در دنیا اتفاق می افتد که ما در جریان آن هستیم فقط به آنچه تکنولوژی محور است استارتاپ نمی گویند که بسیاری از صندوق های خطر پذیر آن کسب و کاری که وب محور یا اپلیکیشن محور نباشد استارتاپ نمی نامند و از طرفی صاحبان ایده و تیم های جوان که دور هم جمع شده اند درک درستی از طراحی مدل کسب و کار تا نحوه تعامل و مذاکره با خود تیم و سرمایه گذار ندارند.

کمی جسورانه به پرسش های زیر فکر کنید:

با صرف این همه انرژی و منابع از زمان تا مسائل مادی از بی شمار تیم استارتاپی چند استارتاپ موفق به بازار معرفی شده است؟

آیا آنچه شبیه بحران دات کام سال ۲۰۰۰ میلادی رخ داد کمی به شرایطی که در آن به سر می بریم نزدیک نیست؟

صندوق های خطر پذیر و مراکز شتاب دهنده ما چقدر با استاندارد های دنیا فاصله دارند؟

تیم های استارتاپی قبل از آنکه با مفهوم کسب و کار آشنا باشند و بتوانند طراحی مدل کسب و کار را با ایده همتراز کنند، انرژی و هیجان خود را به حراج گذاشته اند.

مطمئناً می توان به اهداف بزرگی دست یافت ولی براساس قواعد خود.

موفقیت در استارتاپ ها یک شبه حاصل نمی شود و در گذر زمان شاید به بار ننشیند برای همین بزرگ ترین ریسک راه اندازی یک استارتاپ زمان و انرژی تیم است که می رود و دیگر باز نمی گردد.

باید فهم درستی نسبت به همه عوامل این اکوسیستم داشته باشیم. نقش ایده، نقش زمانبندی، نقش تیم، نقش مدل کسب و کار و نقش سرمایه آن هم در ایران نه در ایالات متحده.

واقعیت آن است که آنچه امروزه بیشتر اتفاق می افتد ولی ترجیح می دهیم آن را نبینیم، همان مرگ استارتاپ هاست ولی ما همچنان در سخنرانی ها و سمینار های انگیزشی در این حوزه به دیجی کالا و اسنپ اشاره می کنیم که زمانی که از میزان جذب سرمایه اولیه آنها آگاه می شویم، مجددا در تعریف استارتاپ سرگردان می شویم.

سعی داریم در این ستون کمی به عقب برگردیم و دوباره آغاز کنیم و با مفاهیمی که به شدت با آنان نیاز داریم بگوییم و کمی که خودمان را پیدا کردیم مسیرمان را انتخاب کرده و پیش برویم.

یکی از برترین مشاوران استارتاپ دنیا به نام Guy Kawasaki می گوید «هیچ استارتاپی را ندیدم که به خاطر عدم سرعت کافی بزرگ شدنش از بین برود.»

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.