Take a fresh look at your lifestyle.

درس هایی از بانوی ترکمن کارآفرین صنعت فرش ( قسمت سوم) / از تجربه اندوزی در کارمندی تا خلاقیت در کارآفرینی

در دوران خدمتم در جهاد، وقتی خانمهای بافنده فرش را می دیدم که اسیر قیمتگذاری های ناعادلانه دلالان شده اند، با خودم می گفتم:
“خدایا به من امکانات و سرمایه ای بده بتوانم معیشت این زنان محروم و شریف را تأمین کنم”

این جمله چشم انداز خانم قربان تاج پوری (مدیرعامل شرکت تولیدی و صادرات فرش و صنایع دستی سولماز آق قلا) است که در سال ۱۳۹۵ به عنوان کارآفرین برتر استان گلستان انتخاب شده و از سوی وزیر کشور به عنوان نماینده ایشان برای پیگیری مشکلات و رفع موانع فعالان در حوزه کاری خود انتخاب شده است.

خانم “پوری” چهار هزار نفر (۴۰۰۰ نفر) از زنان بیکار و بی سرپرست و بدون درآمد از ۹۵ روستای کشور ، توابع استان گلستان تا خراسان شمالی را با آموزش قالی بافی و سایر صنایع دستی بومی صاحب شغل و درآمد نموده است. شاغلین تحت پوشش ایشان، اکثراً از طبقات محروم جامعه و در مناطق دورافتاده و روستاهای فاقد امکانات لازم هستند و با تدابیر این بانوی کارآفرین، با دست رنج خود قادر به تأمین هزینه های روزانه زندگی خانواده خویش می باشند. ایشان می گوید:

“زنانی که با ما کار می کنند شبکه ای را در مناطق مختلف جغرافیایی تشکیل داده اند؛ ما سفارش را که می گیریم بعد به آن ها سفارش می دهیم و الان دیگر فقط قالی های نقش ترکمن نمی بافیم، هر مدلی که به ما سفارش بدهند می بافیم، مهم این است که بتوانیم شرایط اشتغال را برای اعضای شبکه خود فراهم کنیم. حقوق  این زنان زیاد نیست و به طور متوسط چند صد هزار تومان است، اما با همین هم آن ها بسیار راضی هستند و داشتن شغل برای آن ها خیلی مهم است.”

یکی از روش های ترویج کارآفرینی در میان زنان و روستاها، استفاده از الگوی نقش زنان موفق بومی است. این سلسله مقالات به بررسی زندگی پر فراز و نشیب این کارآفرین برتر ایرانی و مسیر شکل گیری کارآفرینی ایشان اختصاص دارد.

از کارمندی به کارآفرینی

من وقتی در جهاد فعالیت داشتم هدفم این نبود که بخواهم کارمند باشم و بمانم و در واقع حقوق برای من مهم نبود .زمینی داشتم فروختم و مبلغ آن را در بانک گذاشتم تا به عنوان کرایه بتوانم استفاده کنم .جهاد را به این دلیل انتخاب کرده بودم که بتونم از آن طریق هنرها را در روستا ها ترویج دهم . مدیران ارشد جهاد منطقه هم با درکی درست، دست بنده را باز  گذاشتند که بتوانم به راحتی به روستاها ورود پیدا کنم و بتوانم به دنیال شناسایی هنرها در روستا ها باشم . من صرفا فقط دنبال فرش نبودم  بیشتر به دنبال ترویج هنر هایی بودم که متعلق به آن روستا بود و در حال از بین رفتن بود و در اصل به دنبال توان مندی روستا بودم در جهت تقویت آنها و یافتن بازار مناسب برای تولیدات آنان .

کارمندی ؛ فرصت آشنایی بیشتر با چالشها و خلق چشم انداز

یک روز یک خانمی را دیدم که در یک بازاری که به نام پنج شنبه بازار بود در آق قلا خیلی تلاش میکرد که فرش خودش را بفروشد چون تا آن موقع به این صورت بود که قالیباف ها مواد اولیه فرش را تهیه میکردند و فرش را میبافتند و بعد در بازار آزاد عرضه میکردند. و در واقع حمایتی از بافنده نمیشد. بازار در دست دلال ها بود و وقتی قیمتی روی فرش میگذاشتند بافنده نمی توانست به هیچ عنوان آن فرش را به قیمت بیشتری بفروشد. من حس کردم که این خانم با کمرویی و خجالت به دست دلالان اسیر شده. در اونجا با خودم گفتم:

“خدایا به من امکانات و سرمایه ای بده بتوانم معیشت این زنان محروم و شریف را تأمین کنم”

با این چشم انداز و رویا، رشته فرش را انتخاب کردم و دست به تأسیس کلاس های خیاطی گلدوزی بافتنی زدم که در سال ۱۳۷۷ جهاد کشاورزی را رها کردم البته مدیر مستقیم بنده که ۸ سال با ایشان فعالیت داشتم همیشه پشتیبان من بودند در این زمینه. و دست به احداث شرکت تعاونی سولماز آق قلا زدم و به این جهت اسم سولماز را انتخاب کردم که به معنای فنا ناپذیر بود ِبه این معنی که آق قلا هرگز نخواهد مرد.اعلامیه ای  منتشر کردم و خانم های هر روستا را در تعاونی آموزش دادم و پس از آموزش در روستای خودشان جهت آموزش به سایرین مستقر کردم.

خلاقیت در کارمندی و شرکت در نمایشگاه فرش ترکمنستان

سال ۱۳۸۲سفارت ایران نمایشگاه فرهنگی و هنری و موسیقی و صنایع دستی در ترکمنستان به مناسبت ۲۲ بهمن دهه فجر برگذار کرد که چندین استان از ایران شرکت کردند از استان گلستان من به همراه خانم قروی شرکت کردیم که ایشون کارمند اداره گردشگری بودند. من به همراه ایشون به قوچان رفتیم که بتوانیم به سمت باجگیران برویم و بعد به سمت عشق آباد. در قوچان برف سنگینی آماده بود. درجاده ی قوچان باجگیران یک تریلی قیچی کرده و راه تردد بسته شده بود و من به خانم قروی گفتم که من باید حتما با چشم های خودم ببینم و حتما باید برم. و با آژانس به همراه وسایل حرکت کردیم. رفتیم و بعد در جاده تریلی رو دیدیم و ماشین هایی در حال برگشت بودند من پیاده شدم و تریلی رو دور زدم و پیشنهاد دادم به راننده که بیایید مسافران رو عوض کنیم و بعد ماشین را دور زدیم و به اون طرف رفتیم و راه مان به سمت باجگیران ادامه دادیم. و جالب این بود که ما تنها کسانی بودیم که توانستیم درمراسم افتتاحیه شرکت کنیم مهمان ها در حدود ۵۰ نفر بودند که از این ۵۰ نفر فقط من و همراهم موفق به شرکت درمراسم افتتاحیه شدیم.

تقدیر در جشن فرش و شروع کارآفرینی

این اولین سفر من به ترکمنستان بود که دراین مدت نمایشگاه من با موزه ترکمنستان- اداره فرش ترکمنستان – وزارت فرش ترکمنستان آشنا شدم و از ایشان خواهش کردم که برای جشن فرش من را هم دعوت کنند . از آن به بعد  ما هر سال به جشن فرش دعوت می شدیم که بعد مقالات مختلفی در مورد فرش ارائه دادم که بعدها عضو هیات امنای فرش ترکمن های ترکمنستان شدم که از اون طریق هم راه به اتحادیه ترکمن های دنیا پیدا کنم که اون اتحادیه ۱۱۰عضو از کشورهای دنیا داشت که همگی تاجراستاد و تحصیل کرده  بودند و در صنف های مختلف فعالیت داشتند. و این راه خوبی برای شروع کسب و کار من بود. و  چندین مقاله  من در این اتحادیه برنده شد و مدال گرفت. هشت سال کارشناس امور جهاد بودم و در سال ۱۳۷۸ شرکت تولیدی صنایع سولماز را راه اندازی کردم و اکنون در ۹۵ روستا از بندرگز و مراوه تپه گرفته تا جرگلان و معلمان در جاده جندق مشغول فعالیت هستم.ادامه دارد …

رضا قندی، صادرکننده نمونه فرش

دکتر مهدی کنعانی ، مدرس دانشگاه و مشاور کارآفرینی

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.