Take a fresh look at your lifestyle.

فرهنگ صحیح را بیابید

فرهنگ یک سازمان امری است که به راحتی و در نگاه نخست می توان به آن پی برد. با این حال به هنگام تعریف دشواری خاصی را مقابل خود خواهیم دید. فرهنگ مثبت باعث تقویت روحیه نوآوری، کارآفرینی و عملکرد بهینه شده و کارمندان فعال را تشویق خواهد کرد.

تعریف فرهنگ منفی اندکی دشوارتر است. با این حال براساس آنچه در مورد فرهنگ مثبت ذکر شد، می توان نتیجه گرفت که وضعیت عکس آن شامل سرکوب خلاقیت و نوآوری و همچنین ایجاد یک جو خنثی خواهد بود.

پیش از پرداختن به ایده این شماره ذکر یک نکته تکمیلی ضروری است. فرهنگ هر شرکتی به طور معمول در ابتدای تاسیس اش و توسط بنیانگذاران سازماندهی می شود. بر همین اساس در شرکت های باسابقه این فرهنگ از قدمت بالایی برخوردار است. همین نکته تغییر و دگرگونی فرهنگ  سازمان ها را دشوار می سازد.

ایده

لوئیس گرستنر هنگامی که انقلاب «پردازنده مرکزی» در دنیای کامپیوتر اتفاق افتاد، چرخش قابل توجهی را در برند IMB ایجاد کرد. گرستنر با این کار سعی در حل مشکل کاهش کارآمدی هسته مرکزی برندش داشت. به عبارت ساده، باتوجه به تغییرات ایجاد شده در دنیای کامپیوتر، برند IBM در حال تبدیل شدن به یک شرکت معمولی و از دست دادن مشتریان اش بود.

این مدیر موفق در ابتدا اقدام به تغییر سبک مدیریتی و اهداف کلی شرکت کرد. اما ایجاد چنین تغییراتی در مقایسه با آنچه پیش روی وی بود تنها آغاز کار به حساب می آمد. چالش اصلی اقدام برای تغییر و اصلاح فرهنگ قدیمی برند بود؛ بزرگ ترین  و دشوارترین مشکل پیش روی لوئیس.

«سخت ترین بخش کار نه بحث مالی بود و نه تکنولوژی، بلکه مسئله اساسی تغییر فرهنگ قالب برند محسوب می شد. این طرز فکری به حساب می آمد که مدت ها شرکت براساس آن سازمان یافته و موفقیت های متعددی را کسب کرده بود. با این حال گذر زمان این فرهنگ ناب را تبدیل به امری معمولی و کهنه کرد. بر همین اساس باید میان دو راه انتخاب صورت می گرفت. نخست وفاداری به فرهنگ کهن و تحمل مشکلات ناشی از آن و دوم اقدام برای تغییر و پایه ریزی. من گزینه دوم را برگزیدم، نه به این دلیل که از فرهنگ اصیل شرکت ناراضی باشم، بلکه به خاطر اجبارهای اقتصادی که شرایط را برای شرکت نفس گیر کرده بود. ماموریت اصلی ایجاد فضای متحرک، پویا و رقابتی در شرکت به منظور پیروزی در رقابت با دیگر برندها بود. چنین امری مثل آن است که یک شیر را برای مدتی طولانی به اسارت عادت داده و به طور ناگهانی آن را در جنگل رها ساخته و انتظار داشته باشید خودش را نجات دهد.»

گرستنر فرهنگ جدید IBM را روی فعالیت دقیق و کار هدفمند بنا نهاد: «بهترین عملکرد ممکن همان چیزی بود که من به دنبال آن می گشتم. توضیح و تعریف فرهنگی که برای برندم انتخاب کردم، بسیار دشوارتر از درک آن است. در واقع هنگامی که وارد یک برند بزرگ موفق می شوید، در نخستین برخورد متوجه وجود چنین فرهنگ جذابی خواهید شد. بر این اساس رهبران آن برند افرادی با انگیزه و خود ساخته اند. کارمندان پیوند و هماهنگی بالایی با دیدگاه و فرهنگ اصلی شرکت دارند. همچنین محصولات نیز از کیفیت مطلوبی برخوردار هستند. تحت این شرایط همه افراد به دنبال بهترین ها هستند و شکست (کوچک یا بزرگ) جرقه عصبانیت را در میان آن روشن خواهد کرد. شکست تبدیل به تجربه می شود، از ایده های نو استقبال و به کارمندان فعال پاداش تعلق می گیرد.»

بر همین اساس این مدیر کارکشته در مصاحبه های بعدی خود به نکته جالبی اشاره کرد: «من طرح کلی ام برای IBM را تنها یک بخش از فعالیت مدیریتی ام نمی دیدم، آن طرح کل بازی من در شرکت بود.»

آنچه در عمل باید انجام دهیم

-هنگام ایجاد تغییرات در سازمان ها نخستین امری که خود را به صورت یک مسئله جدی بروز می دهد، فرهنگ قدیمی آن سازمان است. براساس نظریات جامعه شناسی فرهنگ ها، در هر کجا که حضور داشته باشند، در برابر تغییر مقاومت می کنند. به همین دلیل بهتر است در ایجاد تغییرات موردنظرتان شک نکنید.

– یک فرهنگ مناسب باید باعث ایجاد تغییرات اساسی در برندتان شود. این تحولات شامل بهبود کیفیت محصولات یا به عبارت ساده افزایش تعهد کارمندان است.

– به یاد داشته باشید که تغییر فرهنگ یک کشور امری نیست که یک شبه اتفاق بیفتد. چنین تحولی نیازمند یک برنامه طولانی مدت مدیریتی است.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.