Take a fresh look at your lifestyle.

جهان و رهبری

0

can-stock-photo_csp8171870 (1)

این مقاله با اصالت دادن به نقش مردم و تأثیرگذاری آنان بر روی قدرت و در واقع سهیم ساختن‌شان در مرحله یافتن انگیزه و نیز توجه به گفتگوی صریح و چهره به چهره، در واقع بخشی از اصول کار روابط عمومی را گوشزد می‌کند که با تکیه بر راهبرد مشارکت آمیز و پرهیز از راهبرد سلطه آمیز در یک رابطه برابر با مخاطب به گفتگو می‌نشیند.

همواره این پرسش ذهنم را به خود مشغول می‌کند که چگونه بعضی از رهبران می‌توانند مردم را وادار کنند که به آنان ایمان داشته باشند و از آنان پیروی کنند، در حالی که برخی دیگر فاقد این توانایی هستند.

هیچ نظامی، چهار چوبی را که بتوان به این پرسش پاسخ داد فراهم نیاورد، بلکه «آلبرت انیشتن» این امر را ممکن ساخت. او به خاطر نظریه‌های خاص و عام «نسبیت» که اوج اندیشه بشری را در قرن بیستم نشان می‌دهد، بسیار معروف است. اما چیزی که شهرت اصلی انیشتن را فراهم آورد، پژوهشی بود که مدت سی سال از عمر او را به خود اختصاص داد که نتیجه مثبتی را نیز در برنداشت. پژوهش مذکور به ایجاد یک ایده جهان وطنی مربوط می‌شد. در واقع همین پژوهش الهام بخش من در مسیر کوچکی بود که برای یافتن جواب به پرسش درباره رهبری در پیش گرفته بودم. نظریه خاص «انشتین» فضا و زمان را در چهارچوب مفهومی واحدی که آن به عنوان تداوم «فضا ـ زمان» می‌شناسیم، جمع می‌کند.

او بقیه عمرش را در راه توسعه و گسترش «نظریه جهان وطنی» که دربرگیرنده رابطه جاذبه زمین با نیروی الکترومغناطیسی و اتحاد نیروهای برتر جهان بود، صرف کرد. به اعتقاد من همانطور که نیروهای برتری برای هدایت کائنات وجود دارند، نیروهای برتر دیگری هم فعالیت‌های رهبری را کنترل می‌کنند. هنگامی که ما در مورد سازمان های کوچک و بزرگ، صنف قصابان، نانوایان و شمع سازان صحبت می‌کنیم. نیروهای مشابه همچون حاکمیت قوانین را مشاهده می‌کنیم که کار هدایت را بر عهده دارند. پس از چند دهه کار با رهبران متفاوت، من نظریه «زمینه مشترک در موفقیت رهبری» را ارائه دادم. نظریه ارائه شده از سوی اینجانب، علی رغم کوچکی و محدودیت آن به بسیاری از رهبران به سرتاسر جهان کمک کرد تا میزان تأثیر هدایت و رهبری خود را افزایش دهند.

«نظریه زمینه مشترک در موفقیت رهبری» همانند یک عصای سحر آمیز فرد را به یک رهبر بزرگ تبدیل نمی‌کند، بلکه در عوض همچون ستاره قطبی برای هدایت و کمک به رهبری سالم و تلاش‌های انجام شده در زمینه ارتباطات در روابط عمومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. نظریه زمینه مشترک موفقیت رهبری با موضوعات چهار گانه زیر تشریح می‌شود:

۱ـ موفقیت تجاری وقتی به دست می‌آید که مردم به نتایج مورد نظر دست یابند. پرداختن به اهداف و نتایج مورد نظر به نظر قطعی و بدیهی می‌رسد که باید به آن پرداخته شود. چه قطعی و بدیهی باشد و چه نباشد بسیاری از رهبران، از آن غافل هستند و بسیاری از آنان بر تقویت این گونه راهکارها به عنوان قابلیت‌های اولیه، مهندسی مجدد پروژه‌ها و برنامه‌هایی در راستای کاهش هزینه‌ها مردمی که باید توسط آن چرخ های مذکور را به حرکت وا دارند ـ تأکید دارند. من شرکتی را می‌شناسم که درگیر چهارمین برنامه بازسازی اصلی در طی شش سال گذشته است. سه برنامه قبلی با شکست مواجه شده است و اصلی‌ترین علت شکست هم بی‌توجهی و غفلت از هدایت و رهبری بوده است. یقیناً تلاش جدید نیز محکوم به شکست است.

علت آن نیز کاملاً مشخص است؛ زیرا این بار برنامه بازسازی به جای هدایت  از طریق راهبرد اجرای برنامه‌های تجاری و تولیدی، نظارت رهبران مراکز تجاری از طریق یک سیستم رایانه‌ای هدایت می‌شود. کارشناسان راهبر سیستم قبل از هر چیز به استفاده هر چه بهتر از سیستم برای اجرای برنامه بازسازی می‌پردازند تا به استفاده هر چه بهتر از مردم برای دستیابی به نتایج مورد نظر. من می‌پذیرم نوری را که آنان در انتهای تونل مشاهده کنند، به یک گروه جستجو تبدیل خواهد شد که به جستجوی زنده‌ها می پردازند.

۲ـ مهمترین کار رهبران این است که مردم را به شکلی وادارند تا به اهداف مورد نظر دست یابند.

هنگامی که من با رهبران به گفتگو می‌نشینم و این پرسش را از آنان می‌پرسم: «مهمترین کاری را که شما به عنوان یک رهبر انجام می‌دهید، چیست؟» ۹۵ درصد از آنان پاسخ هایی را غیر از پاسخ اصلی ـ که تنها پاسخ درست است ارائه می‌دهند.

مفهوم قدرت رهبری را از فعل «وادار ساختن» استنباط کنید. رهبران به تنهایی نمی‌توانند به اهداف و نتایج دلخواه دست یابند. آنان برای دستیابی به نتایج مورد نظر به کمک انجام ارتباطات، انعطاف پذیری، تشکیل گروه های شغلی مبتنی بر انجام رقابت و کنترل رخدادهای ویژه، رهبران مستبد نمی‌توانند با رهبرانی که می‌توانند با ایجاد انگیزه در افراد به نتایج دلخواه دست یابند، رقابت کنند؛

۳ـ بهترین روش برای الزام دیگران در دستیابی به نتایج مورد نظر ایجاد انگیزه است نه برخورد و رفتار عامرانه.

همانند هدف رهبری، «انگیزه» نیز راهکاری است که بسیاری از رهبران آنان بد فهمیده‌اند. اگر با مفهوم ایجاد انگیزه را بد بفهمیم، چگونه می‌توانیم در دنیای امروز در مردم برای انجام کاری انگیزه‌ای ایجاد کنیم؟ در اینجا به حقایق چهار گانه انگیزه که همواره ثابت و تغییر ناپذیرند، اشاره می‌کنیم:

الف ـ انگیزه چیزی نیست که مردم فکر یا احساس می‌کنند؛ بلکه آن چیزی است که آنان را به کار فیزیکی وا می‌دارد. تنها وقتی که مردم کارهای فیزیکی انجام می‌دهند، می‌توان گفت که در آنان انگیزه ایجاد شده است.

ب ـ انگیزه چیزی نیست که ما بتوانیم آن را برای کسی انجام دهیم. ما به عنوان رهبر تنها می‌توانیم ارتباط ایجاد کنیم و مردمی که ما می‌خواهیم در آنان ایجاد انگیزه کنیم، باید خودشان این کار را انجام دهند. کسی که در او انگیزه ایجاد می‌شود و کسی که انگیزه ایجاد می‌کند همیشه یک نفر است.

ج ـ ایجاد انگیزه با احساس هدایت می‌شود و در حقیقت کلمات احساس و انگیزه از ریشه‌ مشترک در زبان لاتین برخوردارند که مفهوم آن «حرکت کردن» است. وقتی ما می‌خواهیم مردم را به حرکت واداریم و در آنان برای انجام کار انگیزه ایجاد کنیم، از در احساساتش وارد می‌شویم.

د ـ انگیزه در بهترین شکل وقتی ایجاد می‌شود که گفتگو، مستقیم و رودرو صورت گیرد.

۵ـ ما تنها وقتی خوب هدایت می‌کنیم که مردم تحت رهبری ما نیز خود به خوبی هدایت کنند.

بیائید مفهوم قدیمی رهبری را به دور اندازیم. آن مفهوم بر دیدگاه دنباله روی استوار است که براساس آن رهبران موفق رهبرانی هستند که مردم را به دنباله روی از خود وامی‌دارند. امروزه، سرعت و تمرکز بر تغییر در مراکز تجاری و بازار، نظارت جدیدی از مدیریت راهبری را طلب می‌کند که نه تنها می‌تواند به آن تغییر بپردازد، بلکه سرعت آن را افزایش داده و موفقیت‌ها و فرصت های جدیدی را برای بازار فراهم آورد.

این عبارت را بارها شنیده‌ایم که «رهبران هر چه بزرگتر باشند، قابل جایگزینی نیستند.» با وضعیت جدید و رهبری پویا و دینامیک آن رهبران بزرگ و تغییر ناپذیر در حقیقت رهبران ضعیف و فاقد توانایی رهبری هستند که باید از شرشان خلاص شد.

اگر کار رهبر این است که دیگران را وادار سازد تا به نتایج دلخواه دست یابد، بنابراین بهترین روش تنها ایجاد انگیزه در آنان نیست، بلکه در آنان باید این انگیزه ایجاد شود که دیگران را برای دستیابی به نتایج دلخواه هدایت و رهبری کنند. وقتی رهبران خود را به هدایت و رهبری درست تشویق می‌کنیم، در حقیقت دنیای آنان و دنیای خود را تغییر می‌دهیم. آنان در این شکل به خوبی کار رهبری را انجام می‌دهند.

«انشتین» در تلاش خود در دستیابی به «نظریه زمینه‌ واحد»؛ موفقیت یا شکست این زمینه رهبری در گرو تصمیم شماست. آن را به کار بندید. وقتی از آن استفاده می‌کنید، من نمی‌توانم به شما قول دهم که شما فرمول E=MC­­۲ را ارائه خواهید داد، اما در راهی گام برخواهید داشت تا به یک رهبر بهتر تبدیل شوید.

منبع: هفته نامه «تاکتیک روابط عمومی»

منبع مرجع: شبکه اطلاع رسانی روابط عمومی ایران (شارا)

online reputation managementтент Saabдорожная техника продажарига стокгольм таллинdatakam g9-pro отзывы

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ