Take a fresh look at your lifestyle.

۱۰ دلیل برای اینکه برند شخصی شما افتضاح است

قبلا به کارآفرین ها و مدیران عامل و صاحبان کسب وکار و هر کس که گوش شنوایی داشت می گفتم برند شخصی آنها اهمیتی ندارد و مشتری ها برای محصولات یا خدمات هزینه می کنند، نه برای برندها. ولی حالا فکر می کنم همه ما یک شخصیت آنلاین داریم. باید هم داشته باشیم. چه مشغول فروش محصول تان باشید و چه ایجاد کسب وکار و چه در جست وجوی فرصتی تازه، هر کجا که می روید و هر کاری که می کنید، این شخصیت آنلاین هم آنجا حضور دارد، بنابراین نظرم را عوض می کنم و می گویم بله، برند شخصی شما مهم است. در این مقاله با ۱۰ دلیل که به شما می گوید برند شخصی شما افتضاح است، آشنا می شوید.

اما متأسفانه اکثر برندهای شخصی ما چرند هستند. احساس بدی نداشته باشید؛ همه همین طور هستند. فکر نمی کنم برند شخصی من هم ارزش نوشتن داشته باشد. مشکل اینجاست که در حقیقت هیچ دستورالعملی برای برند سازی شخصی  (personal branding) وجود ندارد. مطمئنم چندین کتاب در این مورد وجود دارند، اما فکر نمی کنم خیلی ها روح شان هم از این موضوع باخبر باشد. واقعیت این است که شبکه های اجتماعی و محتوای تولیدشده توسط کاربر هنوز هم چیزهای جدیدی هستند. ما همه یک جورهایی مشغول دست وپا زدن هستیم و چیزهای مختلف را امتحان می کنیم تا ببینیم کدام بهتر است. این قضیه در مورد همه ما صدق می کند، حتی آنهایی که خودشان را استاد می دانند.

شاید با خودتان فکر کنید من در جایگاه آدمی که در چند شرکت فناوری سطح بالا بحث بازاریابی را هدایت کرده ام، حداقل مقداری کشف و شهود در این زمینه داشته ام. در حقیقت باید بگویم اگرچه من هم نمی دانم چه گزینه هایی واقعا مؤثر هستند، و می دانم کس دیگری هم نمی داند، ولی در مورد اینکه چه چیزهایی مؤثر نیستند، اطلاعات بسیار خوبی دارم. در اینجا به نقل ازchetor ، ۱۰دلیل از اینکه چرا ممکن است برند شخصی شما بیشتر از فایده، ضرر داشته باشد را می خوانید، به علاوه چند توصیه مفید.

۱. چون مثل یک دانش آموز ابتدایی می نویسید!

شاید اغراق می کنم، اما این برای تأکید است. اگر حتی چند بار بیشتر آنلاین نشده باشید، حتما می دانید منظورم چیست. به طور متوسط مهارت های نوشتاری آن طور که باید باشند، نیستند.

۲. چون اطلاعات بیش از اندازه ای ارائه می کنید!

همه می دانند که باید ساده باشند، اما کسی این کار را انجام نمی دهد. به یکی از محصولات اپل نگاه کنید. روی آن چه می بینید؟ دو برند: نماد اپل و نام محصول. می دانید چرا؟ چون اپل می داند که ما با اطلاعات فراوانی محاصره شده ایم و تنها بخش کوچکی از آنچه را می بینیم می توانیم به خاطر بیاوریم. آن چیزی را انتخاب کنید که می خواهید مردم به خاطر بیاورند. بعد هم اطمینان حاصل کنید که آن را می بینند و باقی چیزها را هم به حداقل برسانید.

۳. چون بیشتر محتوایی که ارائه می کنید، چرت و پرت است!

شاید هیچ کس این حرف را نزند، اما همه می دانیم که حقیقت دارد. می دانم که «رطب خورده منع رطب کی کند؟ »، اما من در صنعت فناوری سطح بالای به شدت رقابتی رشد کرده ام؛ در جایی که آدم ها رک هستند. اگر کارتان اشتباه باشد، سریع یک نفر گوشزد می کند. اگر محتوای من هم چرت و پرت است، انتظارم از شما این است که گوشزد کنید.

۴. چون نقل قول های الهام بخش منتشر می کنید!

این را فقط یک بار می گویم. خوب توجه کنید! این برند، متعلق به شماست، نه استیو جابز و نه هنری دیوید ثورو و نه گاندی، هیچ کدام صاحب این برند نیستند. اما شما را به خدا، از خودتان نقل قول نکنید. این کار آزاردهنده ترین و احمقانه ترین و خودپسندانه ترین کاری است که دیده ام بعضی ها انجام می دهند. هرگز! نقل قول بی نقل قول!

۵. چون تصویرتان بی خود است!

مطمئنم می توانید تصویری درست و حسابی پیدا کنید که تنها خودتان در آن باشید، لباس کاملی تن تان باشد، بدون عشق زندگی و بچه و سگ و گربه باشید! آخر اسم این برند، شخصی است، نه برند عشقی یا برند خانوادگی یا برند کارتونی.

۶. چون سعی می کنید متفاوت باشید!

متفاوت به معنای متمایز نیست. تفاوت بزرگی بین این دو مفهوم وجود دارد. از دیدگاه مشتری بالقوه تان یا هر کس دیگری که هست، متمایز بودن یعنی اینکه سعی دارید تأثیر بگذارید. به جای متفاوت بودن، روی داشته های ارزشمندتان تمرکز کنید، روی چیزهایی که دیگران حاضرند برای شان هزینه کنند، چون شما در آن زمینه بهتر از دیگران هستید.

۷. چون هشتگ های تان شخصی نیستند!

برخی از پروفایل های توییتر به طور کامل از هشتگ های بیش از حد استفاده شده یا مبهم انباشته شده اند. برخی دیوانه نمادها هستند. این هشتگ ها نه شخصی هستند و نه معنی دارند. کمی زحمت بکشید و از کلمه های خودتان استفاده کنید. یک چیز ارزشمند و به واقع متمایز پیدا کنید، نه هشتگ هایی همگانی یا هشتگ های محرمانه ای که هیچ کس از آنها سر در نمی آورد.

۸. چون دکمه فراخوان ندارید!

قانون اول بازاریابی: اگر دکمه فراخوان  (call to action) وجود نداشته باشد، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. کاربرها می توانند شما را لایک کنند، فالو کنند یا به شما لینک بدهند، اما اگر کسی به طرز معجزه آسایی نگاهی به پروفایل شما بیندازد، چرا نباید لینک مستقیمی به کسب وکار شما وجود داشته باشد؟ نه! لینک به صفحات شما در شبکه های اجتماعی دیگر حساب نیست. این طوری مشتری های تان فقط دور خواهند زد.

۹. چون خودتان را زیادی جدی گرفته اید!

قرار نیست کارگردان معروفی از هالیوود شما را کشف کند، پس زیاد هم فیلم بازی نکنید. این چیزی که جلوی شماست، فقط یک پروفایل معمولی توییتر است، نه نوشته روی سنگ قبر! و تازه اگر در این داستان پردازی ها موفق هم بشوید، در نهایت باعث می شوید مردم فکر کنند خوددرگیری دارید و هرگز سراغ شما نیایند.

۱۰. چون پاسخی نمی دهید! چرا؟!

نه، قرار نیست به تک تک پیام ها پاسخ های مفصل داده و به طور دقیق شرح بدهید که چرا مشتری ها باید با شما وارد معامله شوند، اما حداقل یک پیام در حد چند کلمه بفرستید که به پرسش مشتری که «چه فایده ای برای من دارد؟ » پاسخ درستی بدهد. البته این من، مشتری است، نه شما!

یک چیز دیگر هم اضافه می کنم. اگر اصرار دارید که در پروفایل های تان بگویید ازدواج کرده اید، یا مادر هستید، یا از همسر خود نام ببرید یا بگویید که دیدگاه های تان مال خودتان هستند، یا به همه بگویید که طرفدار فلان تیم فوتبال هستید یا علاقه مند به سوشی، در واقع وقت دیگران را به هدر داده و از این فرصت که می تواند صرف برقراری ارتباطی معنی دار شود، استفاده نکرده اید. یادتان باشد برقراری ارتباط مؤثر، همان چیزی است که برندینگ شخصی قرار است انجام دهد.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.