استراتژی-درس ۳: سازمان به عنوان یک عضو از بازار
در درس دوم استراتژی دیدیم که استراتژیستهای جنگی، به محض ورود به دنیای کسب و کار، ادبیات خودشان را هم به همراه آوردند. کسب و کار، میدان جنگ شد و شرکتهای دیگر هر یک مانند دشمن ارزیابی شدند و به پول و محصول و نیروی انسانی، مانند سلاحهای نظامی و پیاده نظام جنگ نگاه شد و تبلیغات دقیقاً نقش شیپور جنگ را پیدا کرد و خلاصه، کسب و کار به یک میدان جنگ تمام عیار تشبیه شد.
اگر چه قطعاً فضاهای مختلفی در دنیای کسب و کار وجود دارد که نگاه به استراتژی از منظر جنگ، میتواند در آن بسیار سودده و ایده آفرین باشد، اما بدیهی است که این شیوهی نگاه، تنها شیوهی نگاه کردن به استراتژی کسب و کار نیست.
طی دهههای گذشته، گروههای دیگری هم به حوزه ی استراتژی کسب و کار علاقمند شدند که از جمله آنها میتوان اقتصاددانها را نام برد. اقتصاددانها هم با ادبیات خودشان وارد این بازی شدند. کلیدیترین واژهی اقتصاددانها، «بازار» بود. برای اقتصاددانها، ساختار بازار یک دغدغهی مهم محسوب میشود. اینکه آیا بازار انحصاری است؟ آیا انحصار دو جانبه در این بازار وجود دارد؟ آیا انحصار چند جانبه در این بازار قابل مدیریت کردن است؟ آیا بهتر است این بازار به شکل انحصاری باقی بماند یا اینکه به سمت یک بازار رقابتی حرکت کند؟
اگر با مفهوم انحصار و مفاهیم مرتبط با آن در اقتصاد مدیریت، کمتر آشنا هستید، پیشنهاد میکنیم قبل از ادامه متن، درس انحصار از سلسله درسهای مفاهیم اقتصاد مدیریت را، مرور کنید.
تمرین:
تا کنون با دو دیدگاه مختلف به استراتژی آشنا شدهایم. نخستین دیدگاه، سازمان به عنوان یک ارتش جنگی بود و دومین دیدگاه، نگاه به سازمان به عنوان عضوی از یک بازار اقتصادی.
سوال ۱) چه نمونه صنایع یا محصولات یا خدماتی را میشناسید که نگاه اول (یا نگاه دوم) برای آنها مناسبتر باشد؟
سوال ۲) آیا میتوان گفت در دپارتمانهای مختلف یک سازمان هم، میتوان نگاههای متفاوت استراتژیک داشت؟ مثلاً به نظر شما تا چه حمد منطقی است که من بگویم در دپارتمان تبلیغات، ما باید مانند یک ژنرال نظامی و یک جنگ تمام عیار فکر کنیم، اما در بخش تولید یا خدمات مانند یک سازمان اقتصادی؟
نوشته استراتژی-درس ۳: سازمان به عنوان یک عضو از بازار اولین بار در متمم پدیدار شد.
مبنع این خبر (برای مشاهده متن کامل خبر لینک زیر را بزنید):
متمم
نظرات بسته شده است.