Take a fresh look at your lifestyle.

منابع انسانی و سرمایه های فکری

رابینسون کروزوئه! یادتان هست؟ با شنیدن این اسم یاد چه چیزی می افتید؟ من خودم یاد یک آدم با ریش و موی بلند مجعد که یک تنپوش هم برای رفع کتی پوشیده و در یک جزیره سرسبز در حال گذران روزها و شب هاست می افتم؛ مردی که در یک سرپناه که هم خانه است و هم خوابگاه، زندگی می کند. آواره ای که چشمش مدام به دریاست تا ببیند کسی به سمتش می آید یا نه و. . . حالا شما خود را در نظر بگیرید که در یک فضای مشابه، تک و تنها مانده و باید هرطور شده آنجا ادامه حیات دهید.

به این فکر کنید که چه کارهایی ممکن است از شما سر بزند و چه رفتاری خواهید داشت. چه چیزهایی می تواند در این شرایط کمک کند که زنده بمانید؟ چطور از پس مسائل و مشکلاتی که پیش روی شما قرار می گیرند برمی آیید؟ اگر ناگهان یک حیوان یا جانور به سمت شما حمله کند، چه کار می کنید؟ من بعید می دانم حس حیوان دوستانه شما در این فضا گل کند! چون شما باید به ابتدایی ترین نیازتان که همان زنده ماندن است، پاسخ داده و رفعش کنید.

باید نیاز به ادامه حیات را ارضا کنید تا بتوانید به بقیه نیازهای تان رسیدگی کنید. باید برای ادامه حیات تان انگیزه داشته باشید. چه چیزی باعث می شود که انگیزه داشته باشید؟ اکنون که در حال مطالعه این مطلب هستید، به چه مواردی نیاز دارید و چه عواملی باعث ایجاد انگیزه برای شما می شود؟

ما وقتی انگیزه داریم که به چیزی نیاز داشته باشیم و برای رسیدن به آن نیاز و از روی انگیزه است که رفتارمان شکل می گیرد. اکنون شاید عزم تان جزم تر باشد برای اینکه در آن جزیره دست به هرکاری بزنید که فقط زنده بمانید! چون زنده ماندن انگیزه شماست و برای رسیدن به آن باید نیازهای تان را ارضا کنید. بر همین اساس است که همه ما در جزیره مثال مان رفتارها و کارهایی مشابه می کنیم که به حیات مان کمک کند.

در سطح اجتماع هم همین طور است. در طول روز در برخورد با افراد گوناگون شاهد رفتارهایی از آنها هستیم که هرکدام برای انگیزه های خود تلاش می کنند و رفتارهایی که از آنان سر می زند ریشه در همان نیازهای شان دارد. یادتان هست در هفته های اخیر، راجع به سلسله مراتب نیازهای مازلو صحبت و آن را به شکل هرم در ذهن مان تجسم کردیم که در پایین ترین سطح آن نیازهای ابتدایی بود و در بالاترین سطح آن خودشکوفایی. حدود ۹۰ سال پیش که مبحثی به نام کارگزینی (Personnel Management) مطرح شد. در این مبحث، انسان ابزاری برای تولید بود و به نیروی انسانی (Man Power) معروف بود. مدیریت پرسنل (کارگزینی) در آن زمان به ثبت ورود و خروج و سیستم پرداخت حقوق و دستمزد و امنیت شغلی محدود بود. 

برگردیم به هرم مازلو، یعنی کار کردن. آن زمان نیازهای اولیه فیزیولوژی و ایمنی ما را تأمین می کرد که نیازهایی در سطوح پایین هرم بود و انگیزشی در انسان ایجاد نمی شد. بعد از آن حدود ۳۰ سال بعد سیستم جدیدی ابداع شد که به مدیریت منابع انسانی (HumanResourceManagement) معروف بود و انسان را به عنوان منبع انسانی (Human Resource) می شناختند که در آن به نیازهای اجتماعی انسان توجه می شد و او مورد احترام قرار می گرفت.

در این سیستم برای اینکه بتوان از انسان استفاده بهینه کرد و توانمندی هایش بالا رود او را در مسیر توسعه آموزش قرار می دادند و توانمندی های او را بالا می بردند. فرض بر این بود که وقتی توانمندی بالا رود و انسان در محیط کار با افراد دیگر در ارتباط باشد، در نتیجه کارها به شکل تیمی انجام شده و در چنین شرایطی ایجاد انگیزش در کارکنان بالا می رود؛ موضوعی که در نهایت باعث می شد عزت نفس و اعتماد به نفس کارکنان بالاتر رود.

 در تقسیم بندی هرم مازلو نیازهای سطح میانی که نیازهای اجتماعی و احترام بود مورد توجه قرار می گرفت و علاوه بر نیازهای اولیه، نیازهای سطوح بالاتر شامل آموزش و توسعه، توانمندسازی، ایجاد انگیزش و عزت نفس و اعتماد به نفس نیز رفع می شد. تا سال ۱۹۸۰ میلادی سیستم مدیریت منابع انسانی رواج داشت و پس از آن می شود گفت انقلابی در سیستم گزینش به وجود آمد که در آن انسان از نیروی انسانی به سرمایه فکری ( Intellectual Capital) تبدیل شد و از آن زمان سیستم مدیریت سرمایه های فکری  (Intellectual capital Management) رواج پیدا کرد.

شرکت های بزرگ امروزی به این مهم دست پیدا کرده اند که انسان چیزی فراتر از زور و بازو است و اگر در مسیر درست قرار داده شود و آموزش های لازم را ببیند و نیازهای او ارضا شود می تواند به خودشکوفایی دست یابد و از قدرت فکر و دانش خود در راستای بهبود شرایط برای خود و جامعه استفاده کند و به بالاترین سطح در هرم مازلو دست یابد و استعدادهایش شکوفا شود. 

باز هم به این موضوع تأکید و اشاره می کنم که این مراحل صرفاً جنبه تئوری دارند و مطلق نیستند. در دهه های گذشته و کنونی شاهد افرادی بودیم و هستیم که الزامی به پیموده شدن این مراحل برای شکوفا شدن شان نبوده و چیزی در وجودشان باعث شد در حوزه های گوناگون نقش های بسیار پررنگ و کلیدی داشته باشند. در سیستم کنونی مدیریت، روی انسان به عنوان سرمایه های فکری و خودشکوفایی انسانی و محاسبه ارزش دانش و تخصص نیروی انسانی توجه ویژه ای شده است که انسان را به بالاترین سطح دانش و کارایی برساند.

این دسته بندی مدل هرم مازلو تقسیم بندی های دیگری هم دارد که به نیازهای سطوح پایین تر که شامل فیزیولوژی و ایمنی و اجتماعی می شود عوامل بهداشتی و به سطوح بالاتر که احترام و خودشکوفایی را در بر می گیرد عوامل انگیزاننده گفته می شود.

کارشناس کسب‌و‌ کار

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.