Take a fresh look at your lifestyle.

سازش، بازی درصدها

علت اصلی طولانی بودن فرآیند ارتقای جایگاه بسیاری از کارمندان در شرکت عدم توانایی آنها در سازش با شرایط است. موفقیت در کسب‌وکار نیازمند تجربه شکست‌های مختلف است. در واقع شما باید در مبارزه‌های مختلف شکست بخورید تا توانایی پیروزی در جنگ‌های بزرگ را کسب کنید. من علاقه زیادی دارم دنیای کسب‌وکار را با میدان جنگ مقایسه کنم. در این مبارزه سازمان هر کسی که توانایی‌ و مهارت‌های بیشتری را داشته باشد، به موفقیت دست خواهد یافت. یکی از عرصه‌های نزاع درون‌سازمانی، مبارزه میان کارمندان است.

به‌عنوان یک کارمند هیچ‌گاه نمی‌توانید از جایگاه خود مطمئن باشید. این به علت بدخواهی دیگر همکاران‌تان‌ نیست، بلکه نتیجه طبیعی توزیع موقعیت‌های یک شرکت براساس شایستگی کارمندان است. در چنین موقعیتی هر که توانایی و استعداد خود را بهتر به نمایش گذاشته و شرکت را از آن بهره‌مند کند، توجه مدیران را به خود جلب خواهد کرد. شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از افراد موفق در زمینه کسب‌وکار به نقش با‌اهمیت آموزش و افزایش مهارت‌ها توجه دارند.

هرچه باشد، شما باید در وهله نخست در این رقابت فشرده جایگاه فعلی‌تان را حفظ و سپس اقدام به ارتقای موقعیت خود کنید. در چنین رقابت‌های سازمانی هرگز نباید به دیگران اعتماد کامل داشته باشید. در این مورد بهتر است دیدگاه منفی ایده نخست را به کار گیرید. همچنین به‌طور معمول در هر رقابتی عده‌ای پیروز و دیگران شکست خواهند خورد.

توجه داشته باشید همکاران شما شاید در تعامل‌های روزمره بسیار عادی رفتار کنند، اما هرگز طعم شکستی را که از شما خورده‌اند فراموش نمی‌کنند. در این مورد اشاره به یک اصطلاح مشهور خالی از فایده نیست. روان‌شناسان معتقدند که افراد بسیار راحت دیگران را می‌بخشند، اما فراموش نمی‌کنند. من معتقدم در دنیای کسب‌ و کار این جمله کاملاً برعکس است. در واقع افراد فراموش خواهند کرد، اما هیچ‌گاه شما را نخواهند بخشید و ذهنیت منفی در ناخودآگاه‌شان باقی خواهد ماند.

یکی از شرایطی که در شرکت‌ها زیاد رخ می‌دهد، آزمایش کارمندان توسط مدیران است. بر این اساس مدیر موردنظر درخواست انجام کار معینی را به شما خواهد داد. این یک موقعیت عالی برای اثبات توانایی‌های شماست. با این حال توجه داشته باشید که چنین امری درست مانند یک تیغ دولبه عمل خواهد کرد. اگر کار درخواستی را به صورت مناسب انجام دهید، نتیجه القای ذهنیت مثبت به مدیر موردنظر خواهد بود. با این حال در حالت عکس این ماجرا شما دیگر شانسی برای جبران خطای رخ داده یا اثبات توانایی‌های خود نخواهید داشت.

صرف‌نظر از پیش‌بینی سرانجام چنین کارهایی، نحوه انجام درست ماموریت‌های ارائه شده از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا توصیه من استفاده از جدول برنامه‌ریزی زمانی و اولویت‌بندی است. به این ترتیب هم از نگرانی‌های بی‌مورد رهایی یافته و هم توانایی برنامه‌ریزی و تخصیص منابع موردنیاز برای هر مرحله از ماموریت را خواهید داشت. هر جای فعالیت که احساس ناتوانی کردید، به جای اقدام ناآگاهانه بهتر است از مدیر موردنظر کمک بگیرید. هیچ فردی از کمک به دیگران ناراحت نمی‌شود. با این حال توجه داشته باشید که برای هر مسئله کوچکی وقت افراد را نگیرید. همانطور که بیان شد، وقت افراد بلند‌پایه شرکت‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است.

در پایان باید اشاره کرد که موفقیت شما در فعالیت‌های‌ سازمانی بستگی به میزان سازش‌تان با شرایط دشوار (مانند رقابت‌های درون‌سازمانی و انجام فعالیت‌های داوطلبانه) دارد. همچنین لازم است تفکیکی میان نوع دیدگاه به دیگر همکاران و پروژه‌های داوطلبانه داشته باشید. بر این اساس ضروری است نسبت به تمام همکاران خود با دید منفی نگریسته و در عین حال نسبت به فعالیت‌های داوطلبانه نگاهی مثبت داشته باشید.

توصیه‌های حرفه‌ای از مدیران موفق

یکی از دوستانم ماجرای جالبی را از تجربه شخصی فعالیت در یک شرکت تازه تأسیس تعریف کرده است:« هنگامی که تازه به عرصه فروش و بازاریابی وارد شده بودم، در شرکتی مشغول به کار شدم که تازه تأسیس شده بود. در آن شرکت من و یک فرد دیگر به نام آلن وظیفه بازاریابی و مدیریت فروش را بر عهده داشتیم. هنگامی که نخستین ماموریت خود را از سوی رئیس شرکت دریافت کردیم، من هیچ شکایتی از دشواری فعالیت موردنظر نکردم. با این حال آلن مدام از سختی کار صحبت می‌کرد. اگرچه من هم در انجام کامل این پروژه موفق نبودم، با این حال شکایت‌های آلن موجب اخراج وی شد. در این ماجرا عدم اعتراض من حداقل باعث شد کار خود را از دست ندهم.»

شما نیز لازم نیست از دشواری ماموریت‌ها صحبت کنید. هیچ‌کس حوصله شنیدن شکایات شما را ندارد، مخصوصا مدیران شرکت.

نظرات بسته شده است.