Take a fresh look at your lifestyle.

جولی کلارک از خانه داری تا کارآفرینی

0

جولی اینر کلارک (Julie Aigner Clark)، موسس شرکت بِیبی انیشتین (Baby Einstein) است که طی پنج سال توانست بیش از ۲۰میلیون دلار درآمد کسب کند. بیبی انیشتین دارای خط تولید محصولی چندرسانه ای و اسباب بازی های مخصوص کودکان است. کلارک شرکتش را در سال ۲۰۰۱ به دیزنی فروخت. او دوباره از سرطان نجات یافته و توانسته بیش از ۳۰ میلیون نسخه از کتاب های کودکان را به فروش برساند.

کلارک که ابتدا معلم انگلیسی در یک مدرسه بود، سرانجام کارش را برای مادری تمام وقت بودن رها کرد. زمانی که فرزندش به دنیا آمد، ترجیح می داد هرآنچه را که خودش دوست دارد به او بیاموزد، اما متوجه شده بود که در بازار محصولی برای چنین آموزشی وجود ندارد.

از همین رو در اوقات فراغتش و در زیرزمین خانه اش ویدئوهایی را تولید و آنها را ادیت می کرد و کار ضبط موسیقی شان را نیز خودش انجام می داد. کلارک در پایان سالی که این پروژه را آغاز کرده بود، تصمیم گرفت آن را برای انتشاراتی ها بفرستد تا نظرشان را بداند و با خرده فروشان نیز جلساتی را برگزار کرد.

یکی از این افراد تصمیم گرفت ایده او را آزمایش کند. بنابراین ۱۰۰ ویدئو خرید و آنها را طی دو روز فروخت. ترکیب داشتن محصولی فوق العاده در کنار صحبت های پدرومادرها و معلم ها موفقیت بیبی انیشتین را رقم زد. بعد از پنج سال و فقط با ۵ کارمند و درآمد سالانه ۲۵میلیون دلار، جولی کلارک با موفقیت شرکتش را به دیزنی فروخت.

ایجاد تعادل، لازمه ادامه دادن یک کسب وکار

«صادقانه بگویم من پیش از این و در حال حاضر هم احساس گناه می کنم. احساس می کنم هرگز به شرکت یا حتی فرزندانم توجه کافی نداشتم. وقتی دفتر کارتان را در خانه تان باشد، واقعا مانند یک جنگ است.» کلارک پیش از آنکه شرکتی یک میلیارد دلاری را راه اندازی کند، یک مادر است.

برقراری تعادل بین مدیرعاملی یک شرکت و مادر بودن در بسیاری مواقع وظیفه ای دشوار به شمار می رفت، اما او می دانست برای به دست آوردن موفقیت طولانی مدت انجام چنین کاری لازم است: «وقتی شرکتم واقعا شروع به رشد کرد، هیچ کمکی در خانه ام نداشتم و زندگی روزمره را باید ادامه می دادم. یک فرزند یک ساله و سه ساله داشتم و در کنار آن خانه ام نیز بود.

بنابراین مجبور بودم اولویت بندی کنم.» اولین کاری که کلارک تصمیم گرفت انجام دهد این بود که برخی کارها را حذف کند. او دوست داشت شرکت خودش را اداره کند و در عین حال می خواست از فرزندانش مراقبت کند، به همین دلیل پرستاری برای فرزندانش استخدام نکرد.

اما کاری که برایش سخت بود انجام کارهای خانه بود: «کسی را استخدام کردم تا در انجام کارهای خانه به من کمک کند.» با اینکه او همچنان برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی شخصی اش با چالش های زیادی مواجه بود، همیشه سعی می کرد درکی درست از اولویت هایش داشته باشد: «برای اینکه شرکت را به مرحله بعد برسانم، باید زمان و تعهد بیشتری را صرف می کردم.» در همین گیرودارها بود که او تصمیم گرفت شرکتش را به دیزنی بفروشد.

امروز ارزش این شرکت یک میلیارد دلار است و زمانی که از کلارک می پرسند آیا از کارش پشیمان نیست، او می گوید: «درباره پشیمانی باید بگویم که واقعا هیچ پشیمانی ندارم. من می توانم نسبت به پنج سال گذشته بیشتر با خانواده ام باشم.»

هر کارآفرینی به استراتژی تجاری نیاز دارد

به عقیده  کلارک، موفقیت بیبی انیشتین براساس داشتن یک ایده خوب و استراتژی برندینگ فوق العاده شکل گرفت.

درباره این سوال فکر کنید؛ چرا پدرومادرها نباید بخواهند که فرزندان شان یک آلبرت انیشتین دیگر باشد؟ از نام این شرکت تا مسیری که در جهت ارتقای آن به کار گرفته شد، همه و همه تلاش کلارک در جهت ایجاد یک استراتژی برندینگ بود تا ایده نوآورانه اش را به موفقیت برساند: «همه می پرسند که چگونه این نام را انتخاب کردی؟ واقعیت این است که من فقط نشستم و درباره آن فکر کردم. ما هیچ آزمایشی در بازار یا کار دیگری انجام ندادیم.» با وجود اینکه کلارک هیچ تحقیقی درباره نام شرکتش انجام نداده بود، اما می دانست انتخاب نام برای دستیابی به موفقیت چقدر اهمیت دارد: «معتقدم نام شرکت مان بسیار در موفقیت مان اهمیت داشت.

بیبی انیشتین خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و به یک نام عمومی در ویدئوهای کودکان تبدیل شد.» قاعدتا انیشتین در کودکی چنین ویدئوهایی را تماشا نمی کرد، اما این باعث نمی شد که هزاران پدر و مادر از خرید سری ویدئوهای بیبی انیشتین خودداری کنند، آنها امیدوار بودند که این ویدئوها به فرزندان شان کمک کند. استراتژی برندینگ او فوق العاده بود، کلارک چیزی را به والدین می گفت که آنها می خواستند بشنوند و محصولی را معرفی می کرد که پدرومادرها برای فرزندان شان لازم می دانستند.

ارتباط با نویسنده: mona.ashrafzade@gmail.com

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ