Take a fresh look at your lifestyle.

مدیران خوش پوش بخوانند

0

پلان نخست

استیون اسپیلبرگ، کارگران مشهور سینما در دیداری با فارغ التحصیلان هاروارد به آنها توصیه کرد «به داستان های پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان گوش بدهید.» («فرصت امروز» – ش ۵۱۷ – ۸).

پلان دوم

اسپیلبرگ یک چاه نفت است

بسیاری اسپیلبرگ را سیمرغ فیلمسازی صنعت سینمای آمریکا می دانند زیرا برنده چندین اسکار شده و جدا از برخی زیاده گویی ها، فیلم های او رکوردهایی را در فروش محصولات سینمایی جابه جا کرده که شگفت انگیز و افسانه ای است.

تصور کنید مجموعه فیلم های پارک ژوراسیک او در زمان اکران بیش از ۵/۱ میلیارد دلار فروش می کند یا فیلم پیش تر او ای تی ۷۹۲ میلیون دلار می فروشد یا فیلم های دیگر او میلیون ها دلار به دخل سینمای آمریکا می ریزد و همه مانده اند که اسپیلبرگ چه می کند.

بسیاری از مغزهای توسعه  نیافته در پاسخ به این پرسش همه چیز را از تکنولوژی ساخت و پیشرفت تکنولوژی در سینمای آمریکا می دانند و با آهی جگرسوز می گویند بسوزد پدر بی پولی.

اما مغزهای توسعه یافته موضوع را تک بعدی نگاه نمی کنند و داستان را طور دیگری تعریف می کنند. آنها فکر می کنند که مگر تنها تکنولوژی عامل ساخت یک فیلم تمیز و پرفروش است و مگر تاثیر متغیر تکنولوژی روی سایر متغیرها چقدر است که بقیه عوامل را فراموش کرده ایم؟

پلان سوم

همین پلان در یک شرکت ایرانی

می دانید ما مردمی هستیم که همه چیز را به همه چیز ربط می دهیم و این هم چیز بدی نیست اما از بد روزگار در همه چیز و همه جا این طوریم.

در صنعت و بازرگانی هم داستان ما همین است و آش را آنقدر شور کرده ایم که آشپز هم صدایش درآمده است زیرا برخی چیزها تکنولوژی بردار یا آن گونه که ما درباره تکنولوژی فکر می کنیم تکنولوژی بر نیستند.

نمونه اش همین تحقیقات بازاردانیmarketing research است که برخی درستی آن را به جدید بودن نرم افزار آماری آن گره می زنند و ارتباط می دهند! و کم هم نیستند مدیران خوش پوش خوش خیالی که تصور می کنند بازاردانی (بهی – ۱۳۷۸) هم مانند رنگ کت و شلوارشان است که هر سال تغییر می کند و ۲۰۱۷ آن از ۲۰۱۶اش بهتر و اثربخش تر است و این در حالی است که در بازاردانی (مارکتینگ) آنچه بسیار مهم است شناخت خودشناخت است.

پلان چهارم

داستان مورد علاقه اسپیلبرگ

لاک پشت جوان خود را به لاک پشت پیر رساند و پس از ادای احترام به او گفت:

استاد! من خیلی از لاک خودم بدم می آید شما فکر می کنید یک روز بتوانم به جای اینکه به لاک خودم بروم به لاک دیگری بروم؟

لاک پشت پیر نگاهی از گوشه چشم به او کرد لبخند نسبتا ملیحی زد و گفت:

نه فرزندم نه نمی شود، اما بعدها می فهمی که هیچ جایی لاک خود آدم نمی شود.

لاک پشت جوان با تعجب گفت:

مگر ما آدم هستیم؟

لاک پشت پیر پاسخ داد:

تا زمانی که کسی را آزار نمی دهی از آدم هم آدم تری.

به قول شیخ اجل سعدی شیرازی:

خدا را بر آن بنده بخشایش است

که خلق از وجودش در آسایش است (جوادی نژاد – ۱۳۹۳ – ۳۱)

اندیشمندانه بیندیشیم. کات.

DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ