Take a fresh look at your lifestyle.

کارآفرینی ‌استراتژیک

0

 رشد سریع تکنولوژی در عصر حاضر و گسترش دامنه رقابت از محلی به سمت جهانی باعث تغییرات سریع در ساختار کسب‌وکارها و چگونگی ایجاد یک کسب‌وکار موفق شده است. این روند، کسب‌وکارها را بسته به میزان بزرگی به سمت اتخاذ یک استراتژی رقابتی سوق می‌دهد. باوجود توجه زیادی که به شرکت‌های کارآفرین می‌شود، هنوز اتفاق‌نظری در اینکه اساسا این شرکت‌ها چه هستند، وجود ندارد.

برخی پژوهشگران بر شباهت این شرکت‌ها با ایجاد کسب‌وکار جدید توسط کارآفرینان تاکید کرده‌اند، درواقع شرکت‌های کارآفرین را به‌عنوان مفهومی می‌بینند که به ایجاد مشارکت جدید با سازمان‌های موجود، محدود می‌شود. سایرین بحث می‌کنند که مفهوم شرکت کارآفرینی باید نبرد موسسات بزرگی را که به‌وسیله ترکیب جدیدی از منابع برای تغییر دادن ارتباطات بین موسسات و محیط در جهت بازسازی موسسه صورت می‌گیرد، نیز پوشش دهد.

حوزه و مفهوم مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک عبارت  است از هنر و علم فرمول‌بندی، اجرا و ارزیابی تصمیمات چندبعدی با تاکید بر یکپارچه‌سازی عوامل مدیریت، بازاریابی، امور مالی، تولید یا خدمات، تحقیق و توسعه، سیستم‌های اطلاعاتی و… جهت رسیدن به اهداف سازمانی.

تجزیه‌وتحلیل محیطی: عبارت است از مطالعه‌ محیط سازمان در راستای شناسایی عوامل محیطی که بر عملکرد سازمان تاثیر بسزایی دارند. مدیران هرازچندگاهی به‌منظور درک بهتر رویدادهای درون‌سازمانی و برون‌سازمانی از یک‌سو و افزایش تناسب استراتژی‌های اتخاذشده با محیط سازمانی از سوی دیگر، اقدام به تجزیه‌وتحلیل محیطی می‌کنند. یک مدیر برای تجزیه‌وتحلیل کارآمد و موثر محیط سازمانی باید از ساختار محیط سازمان آگاهی داشته باشد. محیط سازمانی معمولا در سه سطح عمومی، عملیاتی و درونی دسته‌بندی می‌شود.

پایه‌گذاری جهت‌گیری‌های سازمانی: اکنون مدیران با بهره‌گیری از نتایج تجزیه‌وتحلیل محیطی اقدام به تعیین جهت‌گیری‌های سازمانی می‌کنند. سه عنصر اساسی در همین زمینه مأموریت سازمانی، چشم‌انداز سازمانی و ارزش‌های سازمانی هستند.

مأموریت، معادل فلسفه‌ وجودی و ارزش‌ها، به‌منزله‌ اصول اعتقادی دیرپا و اساسی و چشم‌انداز، حکم تصویر زنده‌ سازمان در آینده‌ای تعریف‌شده را دارد، اما وقتی دو یا چند نفر گرد هم می‌آیند تا با یکدیگر همکاری کنند، به تلاش مضاعفی برای رسیدن به این موارد نیاز است. برای اینکه یک گروه بتواند بهینه عمل کند، باید به ارجحیت‌ها، اولویت‌ها، دغدغه‌ها و ذهنیات همه آنها توجه شده باشد. به‌عبارت‌دیگر یک مدیر استراتژیست باید برای آنان شرایطی را فراهم آورد که افراد بتوانند عقاید و تصمیمات خود را در مورد ارزش‌ها، مأموریت و چشم‌انداز خود و سازمان باهم مبادله کنند.

هدف‌گذاری: برای کلمه‌ هدف در متون مدیریتی تعابیر بسیاری وجود دارد و البته در خارج از کتب مدیریتی نیز در معانی مختلفی استفاده می‌شود. حتی شاید بتوان ادعا کرد که در مورد آن بیش از هر مفهوم برنامه‌ریزی بحث و نظر وجود داشته است.

اهداف سازمانی مقاصدی هستند که سیستم مدیریت باز در جهت آنها حرکت می‌کند. ورودی‌ها، فرآیندها و خروجی‌های یک سازمان همه در راستای رسیدن به اهداف عمل می‌کنند. اهداف سازمانی مناسب منعکس‌کننده‌ منظور یک سازمان هستند. به‌عبارت‌دیگر مستقیما از مأموریت سازمان منتج می‌شوند. سازمان‌ها برای منظورهای متفاوتی وجود دارند، بنابراین دارای اهداف خاصی هستند.

تعیین و تدوین استراتژی‌ها: مدیران پس از تجزیه‌وتحلیل محیط، تعیین جهت‌گیری سازمانی و تعریف مأموریت، ارزش‌ها، چشم‌انداز و اهداف سازمانی آماده‌ تعیین استراتژی‌های سازمانی هستند. تعیین استراتژی عبارت است از فرآیند تعیین زمینه‌های عملکرد مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمانی در راستای مأموریت و فلسفه‌ وجودی سازمان. به‌عبارت‌دیگر استراتژی‌ها باید تحلیل‌های محیطی را منعکس کرده و منتج به رسیدن به مأموریت و اهداف سازمانی شوند.

روش‌ها و مدل‌های تعیین استراتژی به ‌تبع مدیریت استراتژیک، از یک تکنیک و دستورالعمل خاص پیروی نکرده، هریک حاوی یک مفهوم و یک بینش هستند. در این راستا مدل‌های برنامه‌ریزی استراتژیک بسیاری موجود است که انتخاب آنها با توجه به ماهیت شرکت، وضعیت صنعت مربوط و شرایط محیطی صورت می‌پذیرد.

بسترسازی و اجرای استراتژی‌ها: بسترسازی و اجرای استراتژی‌ها پنجمین مرحله از فرآیند مدیریت استراتژیک است که استراتژی‌های تدوین‌شده را به مرحله‌ اجرا می‌گذارد، اما بسترهای کارآمدی که مدیران بنانهاده‌اند، بدون اجرای منظم و برنامه‌ریزی‌شده عملا بی‌فایده است. جهت اجرای موفقیت‌آمیز استراتژی‌ها به چهار مهارت بنیادین نیاز است:

الف. مهارت تعامل: عبارت است از توانایی اداره کردن افراد طی اجرای استراتژی. مدیرانی که ترس‌ها و ناامیدی‌های سایرین در رابطه با اجرای یک استراتژی جدید را درک می‌کنند، آمادگی این را دارند که بهترین اجراکننده باشند. این مدیران تاکیدشان بر اعضای سازمان و گفت‌وگو برای یافتن بهترین روش به اجرا درآوردن استراتژی است.

ب. مهارت تخصیص: عبارت است از توانایی تهیه و تدارک منابع سازمانی ضروری برای اجرای یک استراتژی. مجریان موفق استراتژی‌ها دارای استعداد زیادی در برنامه‌ریزی امور، بودجه‌بندی مالی و زمانی و تخصیص سایر منابع بحرانی هستند.

ج. مهارت نظارت: عبارت است از توانایی استفاده از اطلاعات برای مشخص کردن این امر که آیا مانعی بر سر اجرای استراتژی به وجود آمده است یا خیر.

د. مهارت‌های سازماندهی: عبارت است از توانایی ایجاد یک شبکه از افراد در سراسر سازمان که می‌توانند هنگام بروز مشکل در اجرای استراتژی، به حل آن مشکل کمک کنند.

کنترل استراتژی‌ها: کنترل استراتژی به‌عنوان آخرین گام مدیریت استراتژیک، شامل نظارت و ارزیابی فرآیند مدیریت استراتژیک به‌عنوان یک کل بوده و نقش تضمین عملکرد مناسب این فرآیند را دارا است. کنترل تمامی ابعاد تجزیه‌و تحلیل محیطی، پایه‌گذاری جهت‌گیری‌های سازمانی، تعیین و تدوین استراتژی‌ها، اجرای استراتژی‌ها، حتی نحوه‌ کنترل استراتژی‌ها را در بردارد.

چارچوب کارآفرینانه استراتژیک جهت تولید ثروت

تحلیل و تفسیر مدلسرمایه مالی: سرمایه مالی شامل تمام منابع پولی و مالی شرکت‌ها جهت توسعه و اجرای استراتژی‌هاست. شرکت‌ها با منابع مالی زیاد نیازی به شناسایی و استفاده از فرصت‌های کارآفرینانه ندارند. سرمایه مالی می‌تواند در جهت شناسایی یا انسجام منابع محسوس مهم دیگر و منابع غیر‌محسوس استفاده شود. برای شرکت‌های مخاطره‌پذیر، منابع مالی اغلب از طریق سرمایه‌گذاران مخاطره‌پذیر و حتی اعضای خانواده تامین می‌شود. (۲۰۰۳، Sirmonhit)

سرمایه انسانی: سرمایه انسانی براساس سطح فردی ترکیبی از چهار عامل زیر تعریف‌شده است:

– ویژگی ارثی شما

– آموزش شما

– تجربه شما

– دیدگاه شما درباره زندگی و تجارت

سرمایه اجتماعی: سرمایه اجتماعی مجموعه‌ای از ارتباطات بین افراد (سرمایه اجتماعی درونی) و بین افراد و سازمان‌ها (سرمایه اجتماعی خارجی) است که فعالیت را تسهیل می‌کند. (۲۰۰۲، hitt et al.) با نتیجه‌گیری از ارتباطات داخلی شرکت و محیط خارجی، سرمایه اجتماعی به دسترسی و کنترل منابع و نیز جذب دانش کمک می‌کند.

مدیریت استراتژیک منابع: مدیریت استراتژیک پرتفولیوی منابع شامل حذف منابع هنگام عدم توان بالقوه تولید ثروت آنها و یکپارچگی آن منابع باهم جهت ایجاد قابلیت‌های تولیدکننده ثروت در شرکت است. خرید، یکپارچگی و حذف منابع، توانایی شرکت را درزمینه شناخت و استفاده از فرصت‌ها و توسعه مزیت‌های رقابتی حفظ می‌کند که شامل مراحل زیر است.

سازمان‌دهی پرتفولیوی منبع: پرتفولیوی منبع مجموع همه منابع محسوس و غیر‌محسوسی است که شرکتی صاحب آن است یا بر آنها کنترل دارد. فرآیند مهم سازمانی پرتفولیوی منبع، شامل فرآیند مداوم شناسایی، یکپارچگی و حذف منبع است.

یکپارچه کردن منابع: دیدگاه کارآفرینی استراتژیک بیان می‌کند که هدف منابع محسوس و غیر‌محسوس، سازمان‌دهی آنها به‌گونه‌ای است که به تشخیص و استفاده از فرصت‌های کارآفرینانه کمک کند و منجر به توسعه مزیت‌های رقابتی شود. منابع به‌منظور ایجاد قابلیت‌هایی مانند تحقیق و توسعه، بازاریابی و تولید، یکپارچه می‌شوند. معمولا جهت انتخاب و اجرای استراتژی‌های شرکت به این قابلیت‌ها نیاز است.

اهرام قرار دادن قابلیت‌ها: مدیران منابع به‌طور موثری یاد می‌گیرند که چگونه ارزش قابل‌توجهی به‌وسیله یکپارچه کردن قابلیت‌ها ایجاد کنند. یکپارچگی موثر منابع، به مقدار زیادی محصول تصمیمات مدیریتی است تا اینکه به قابلیت‌های رقابتی عالی شرکت‌ها مربوط شود.

علاوه بر این اکثر تصمیمات موثر در زمینه یکپارچه کردن منابع جهت شناسایی فرصت‌ها و تخصیص پول برای آن فرصت‌های خلاق و کارآفرینانه به کار گرفته می‌شود. خلاقیت و نوآوری هنگام مدیریت منابع به‌صورت استراتژیکی به دست می‌آید. نوآوری در استفاده از فرصت‌های کارآفرینانه و درنتیجه کارآفرینی استراتژیک بسیار مهم است.

تولید ثروت: هیت و همکارانش عنوان کردند که کارآفرینی استراتژیک شامل انجام فعالیت‌های کارآفرینانه با دیدگاهی استراتژیک است. شرکت‌ها با مزیت رقابتی فعلی‌شان، اما بدون شناسایی فرصت‌های جدید، با پیگیری و استفاده از این مزیت‌ها سهامداران‌شان را در معرض ریسک ناشی از تغییرات بازار موثر بر کاهش نرخ تولید ثروت قرار می‌دهند. ثروت فقط هنگام ترکیب رفتار موثر جست‌وجوی فرصت (کارآفرینی) با رفتار جست‌وجوی مزیت (مدیریت استراتژیک) ایجاد می‌شود.

شرکتی‌هایی که هم از رویکرد کارآفرینانه و هم از رویکرد استراتژیک استفاده کند عموما یک پرتفولیوی منبع را به شکل قابلیت‌ها یکپارچه می‌کنند و جریان قابلیت‌ها را از طریق سرمایه اجتماعی، انسانی و مالی در جهت ایفای همزمان رفتارهای جست‌وجوی فرصت و مزیت و تولید ثروت اهرم قرار می‌دهند. شرکت‌ها با این کار درواقع منابع‌شان را به‌صورت استراتژیکی مدیریت می‌کنند. مدیریت استراتژیک منابع شامل توانایی شرکت در تخصیص سرمایه مالی کافی به خرید و انسجام سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی موردنیاز جهت جست‌وجوی فرصت‌ها و ایجاد مزیت رقابتی است.

الگوی هماهنگ استراتژی‌های کارآفرینی

با وجود توجه و تمرکز بسیار بر کارآفرینی در ادبیات مدیریت، توجه استراتژیک به کارآفرینی و ارائه الگوی هماهنگ برای استراتژی‌های آن مورد غفلت واقع‌شده و تنها در چند سال اخیر مباحث کارآفرینی استراتژیک مطرح شده است.

درحالی‌که به اعتقاد بسیاری از نویسندگان، استفاده استراتژیک از کارآفرینی، بزرگراه ارزش‌آفرینی، ایجاد مزیت رقابتی پایدار و ثروت و رفاه است. به‌عبارت‌دیگر کارآفرینی و استراتژی دو روی یک سکه هستند که هر دو بر ارزش‌آفرینی تاکیددارند، بنابراین سرمایه‌گذاری در این مفهوم برای تمام سازمان‌ها و شرکت‌ها بسیار حیاتی و ضروری است.

مدیریت استراتژیک کارآفرینی

به اعتقاد میر و هپارد، کارآفرینی و مدیریت استراتژیک جدایی‌ناپذیرند و شناخت یکی بدون آگاهی و شناخت دیگری دشوار است. کارآفرینی استراتژیک مجموعه فعالیت‌هایی است که شرکت باهدف بهره‌برداری از ابداعات و تشویق خلاقیت و نوآوری انجام می‌دهد. توانایی پاسخ به تغییرات محیطی از طریق تمرکز بر نوآوری و خلاقیت و ترکیب کارایی و اثربخشی به همراه تحقق مزیت رقابتی پایدار و سودآوری از پیامدهای موثر و مهم رویکرد استراتژیک به کارآفرینی است.

کارشناس ارشد اقتصاد

مدل کارآفرینی استراتژیک جهت تولید ثروت

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ