Take a fresh look at your lifestyle.

ارتقای شغلی؟ . . . چگونه؟

0

غریزه رشد و تعالی از بدو خلقت تاکنون همواره همراه انسان بوده و از آن می‌توان به‌عنوان یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز انسان و حیوان نام برد. بدون شک، تکنولوژی پیشرفته امروز که منجر به سهولت انجام اغلب امور شده، دلالت بر پویایی این غریزه در وجود انسان دارد. با ورود انسان به محیط کار، این عامل محرک با وی همراه بوده و همواره او را در جهت رشد و پیشرفت در سازمان مورد نظر پیش می‌راند.

اگر قدری با دقت به اطراف خود بنگرید، کمتر فردی را خواهید یافت که علاقه‌ای به ارتقای شغلی و کسب سمت‌های بهتر از جانب سازمان خود نداشته باشد. تئوریسین‌های مدیریت و رفتار سازمانی با بررسی روی این عامل محرک در انسان به نتایج جالب توجهی دست یافتند که توجه شما را به تئوری نظریه‌پرداز سرشناس مدیریت، آبراهام مازلو جلب می‌کنم. 

هرم سلسله مراتب نیازهای انسان توسط نظریه‌پرداز کلاسیک مدیریت، آبراهام مازلو معرفی شد. به اعتقاد مازلو، به‌طور کلی نیازهای انسان را می‌توان در پنج بخش تقسیم کرد.

مازلو معتقد بود تا نیازهای سطوح پایین‌تر برآورده نشوند، سایر نیازها در انسان یا به‌وجود نمی‌آید یا در صورت وجود، حائز اهمیت قرار داده نخواهند شد. در واقع، مازلو نخستین تئوریسینی نبود که در مورد نیازهای انسان صحبت می‌کرد، اما نخستین فردی بود که اولویت‌بندی مهم‌ترین نیازهای انسان را در قالب یک هرم طبقه‌بندی شده معرفی کرد.

مازلو این‌گونه عنوان کرد که برآورده کردن هر یک از نیازهای انسان، در وی ایجاد انگیزش می‌کند و محرکی خواهد شد تا او را به سمت برطرف کردن سطح بالاتری از نیازهای جدید سوق دهد. این مسیر از طبقه اول که شامل نیازهای ابتدایی انسان می‌شود آغاز می‌شود و تا آخرین سطح که نیاز به خود شکوفایی است ادامه می‌یابد.

در این نظریه، نیازهای آدمی در پنج طبقه قرار داده شده‌اند که به ترتیب عبارتند از:

۱- نیازهای زیستی: از نیازهای زیستی به‌عنوان ابتدایی‌ترین سطح نیازها نام برده می‌شود که انسان برای بقا و حیات باید درصدد برآورده کردن آن باشد. به‌طوری‌که بدون رفع این دسته از نیازها، شرایط ادامه حیات بسیار سخت و در مواقعی ناممکن است. نیازهایی نظیر خوراک، پوشاک، مسکن و…

۲- نیازهای امنیتی: نیاز به رهایی از وحشت، تامین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اساسی انسان است. به عبارت دیگر، نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده را شامل می‌شود.

۳- نیازهای اجتماعی و تعلق: (احساس تعلق و محبت) انسان موجودی اجتماعی است و هنگامی که نیازهای اجتماعی اوج می‌گیرد، آدمی برای روابط معنی‌دار با دیگران، سخت می‌کوشد.

۴- نیاز به احترام: این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل می‌شود. اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود.

۵-خودشـــکوفایـی: یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه می‌خواهد باشد. همان‌طور که مازلو بیان می‌دارد:

«آنچه آنسان می‌تواند باشد، باید بشود.»

نیاز به خودشکوفایی در بالاترین سطح هرم یا سلسله مراتب نیازهای آبراهام مازلو قرار دارد. افراد خودشکوفا، انسان‌هایی آگاه به خود هستند که نسبت به رشد خود توجه ویژه‌ای دارند، بر مبنای نظرات دیگران زندگی نمی‌کنند و علاقه شدیدی برای به فعل درآوردن پتانسیل‌های خود دارند. 

نیازهای مذکور در سازمان به‌صورت پرداخت حقوق و مزایا و امکانات رفاهی، ایجاد امنیت شغلی و مقررات حمایتی، تشکیل گروه‌های رسمی و غیررسمی در محیط کار، قائل شدن حرمت برای فرد و کار او در مراتب مختلف سازمان و ایجاد امکانات برای شکوفایی توانایی بالقوه افراد ارضا می‌شود.

آبراهام مازلو دریافت زمانی که اشخاص در سلسله مراتب نیازها حرکت می‌کنند و ارزش‌های بنیادی آنان شامل امنیت، تعلق، احترام و عزت نفس تامین شود، قادر خواهند شد تا ظرفیت خودشان را برای زندگی سالم‌تر و بالغ‌تر توسعه دهند. وی این ظرفیت را خودشکوفایی نامید و آن را به‌عنوان «استفاده کامل و کشف استعدادها، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها» معرفی کرد. 

هر فردی در هر سازمانی که مشغول به کار شده بعد از کسب تجارب و مهارت‌های لازم در حیطه کاری خویش، به این فکر می‌افتد که باید تغییراتی در نوع کار و وظیفه خود ایجاد کند و به عبارتی به ارتقای شغلی دست یابد. ارتقای شغلی در هر سازمانی به راحتی حاصل نمی‌شود و مستلزم شرایطی است که از نظر سازمان قابل انجام باشد.

آمارها نشان می‌دهد فردی که از بیرون سازمان برای پستی استخدام می‌شود هنوز با نوع کار و روند و عملکرد آن آشنا نیست، اما وقتی کسی داخل یک مجموعه به ارتقا می‌رسد موفق‌تر خواهد بود. بنابراین افرادی که داخل یک مجموعه هستند به‌دلیل درک و شناخت لازم از محیط و نوع کار، در صورتی که شرایط لازم برای ارتقای شغلی را داشته باشند از نظر کارایی بسیار موثرتر خواهند بود و هزینه‌های ناشی از استخدام فرد جدید را نیز کاهش می‌دهند. از طرف دیگر، با رشد بازارها و آغاز پدیده جهانی شدن، بین سازمان‌ها رقابت شدیدی به‌وجود می‌آید که مدیران سازمان‌ها باید خود را با این تغییرات همگام سازند.

برای پیروزی در این نبرد جهانی و رقابتی، نیاز است که سازمان‌ها از منابع انسانی خلاق و پویا که به‌عنوان مهم‌ترین دارایی نامشهود و کلیدی‌ترین عنصر هر سازمان در عرصه رقابت به شمار می‌آیند غافل نمانند. مشخص است که بازخورد ارتقای شغلی کارمندان در هر سازمانی نه تنها بر جنبه‌های فردی، بلکه بر جنبه‌های سازمانی نیز تاثیر می‌گذارد و عامل مهمی برای پیروز شدن در عرصه تنگاتنگ رقابتی امروزه است.
اما دو سوال در این قسمت مطرح می‌شود: 

آیا افراد می‌توانند با تکیه بر عوامل فردی و رفتاری، موجبات ارتقای شغلی خویش را فراهم آورند؟

آیا برای ارتقای شغلی، نیاز به شرایط خاصی از نظر سازمانی وجود دارد؟

در پاسخ به سوالات فوق ضمن معرفی رابطه علیت، عوامل موثر در ارتقای شغلی توضیح داده می‌شود. هر پدیده و هر فرآیندی برای رخ دادن نیاز به یک علت دارد. طبق رابطه علیت، در هر فرآیندی همواره رابطه علت و معلولی وجود دارد و هر معلولی در نتیجه یک علت، رخ می‌دهد.

ارتقای شغلی معلول یک سری عواملی است که در ایجاد آن دخیل هستند. این عوامل فردی و سازمانی است. عوامل فردی دربرگیرنده نقاط قوت و ضعف هر فردی است که برای دستیابی به ارتقای شغلی، باید نقاط قوت تقویت و نقاط ضعف برطرف شوند. علاوه بر عوامل فردی، عوامل سازمانی نیز در ارتقای شغلی نقش بسزایی ایفا می‌کنند. در سازمان‌ها به دلیل رقابت بسیار بین کارمندان و شرایط سخت انتخاب یک کارمند برای ارتقای شغلی و انتصاب وی در منصب بالاتر، عواملی وجود دارد که در ارتقای شغلی موثر هستند:

۱- عوامل فردی:

برای رسیدن به ارتقای شغلی هر فردی در وهله اول، باید نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کند و درصدد تقویت نقاط مثبت و رفع نقاط منفی برآید. افراد باید بدانند برای ارتقای شغلی نیاز به چه مهارت‌هایی دارند که تاکنون آنها را به‌دست نیاورده‌اند. افرادی که همواره درصدد ارزیابی کیفیت کارشان باشند و کیفیت را فدای سرعت و حجم بالای کار نکنند، سریع‌تر پله‌های موفقیت را بالا می‌روند.همچنین برای رسیدن به مناصب بالاتر، مشاوره و راهنمایی خواستن از افراد اهل فن و باتجربه در انجام بهتر امور، امری ضروری است.

از جمله عوامل فردی که باعث بهبود عملکرد در سازمان شده و موجبات ارتقای وی را فراهم کند می‌توان به هوش، انرژی، انگیزه، پشتکار، خلاقیت و داشتن افکار بلندپروازانه، داشتن صبر و تحمل، قابل اعتماد بودن، میزان توانایی در برقراری ارتباط، سنوات خدمت و تجربه، تخصص و مهارت، تحصیلات دانشگاهی مرتبط و… اشاره کرد.

۲- عوامل سازمانی:

در هر سازمان، عواملی وجود دارند که در ارتقای شغلی هر فرد تاثیر دارند که به توضیح مهم‌ترین آنها می‌پردازیم:

مهم‌ترین عامل سازمانی موثر در ارتقای شغلی، میزان مشارکت کارکنان در تصمیم‌گیری‌ها و تعیین اهداف سازمانی است. هر چه فرد در تعیین اهداف و استراتژی سازمان نقش مهم‌تری داشته باشد و در این زمینه نسبت به سایرین مورد مشورت بیشتری قرار گیرد، امکان ارتقای شغلی وی افزایش می‌یابد.

آموزش کارکنان عامل مهم بعدی است که باعث می‌شود هر فرد در حیطه کاری خویش موثرتر واقع شود و وظایف خود را با کسب اطلاعات دقیق و به‌روز، به نحو بهتری انجام دهد. هر کارمند در بدو ورودش به سازمان دارای اطلاعاتی است که شایسته استخدام در آن پست سازمانی می‌شود. با این حال کسب دانش جدید و مرتبط با شغل و حیطه کاری سازمان، گام مهمی برای ارتقای شغلی است. با آموزش، هر کارمندی همواره به روز می‌شود و شرایط ارتقای شغلی خود را در سطوح بالا فراهم می‌کند.

یکی دیگر از عوامل سازمانی موثر در ارتقای شغلی، اعتماد به کارکنان است. هر چه کارمندان از آزادی عمل بیشتری برخوردار و دارای اختیار و قدرت تصمیم‌گیری در امور محوله باشند، با احساس مسئولیت بیشتر نسبت به وظیفه خود و تجربه‌ای که از انجام آن به‌دست می‌آورند قابلیت خود را برای کسب وظایف بیشتر و قرار گرفتن در مناصب بالاتر بروز می‌دهند. مدیران سازمان‌ها باید در نظر داشته باشند که بهبود قابلیت‌های عملکردی هر کارمند، در رونق کسب‌و‌کار سازمان نقش مهمی دارد و با دادن اعتماد و اختیار به کارمندان، زمینه رشد آنها را مهیا سازند.

بنابراین در پاسخ به سوالات مطرح شده، می‌توان نتیجه‌گیری کرد که عوامل سازمانی به تنهایی موجبات ارتقای شغلی را ایجاد می‌کند. اما در صورتی که رقابت شدیدی میان کارمندان یک موسسه وجود داشته باشد، عوامل فردی نیز نقش موثری را برای انتخاب و ارتقای یک فرد از بین سایر همکارانش ایفا می‌کند.

به دلیل اینکه منابع انسانی از عوامل اصلی و فعال یک کشور بوده و امروزه نقش منابع انسانی علاوه بر سطح سازمانی، از سطح یک واحد کوچک اقتصادی تا سطح ملی ارتقا و گسترش پیدا کرده است، نادیده گرفتن نقش نیروی انسانی می‌تواند لطمه‌ای بزرگ به سازمان و بالطبع اقتصاد کل کشور وارد کند. بنابراین لازم است سازمان‌ها همواره بستری مناسب برای رشد این عامل مهم را فراهم کنند. امید است با پرورش کارمندان شایسته که منابع اساسی پیشرفت و تعالی هر سازمانی هستند، در سطح صنعت و کشور شاهد بهبود و توسعه روزافزون باشیم.

کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ