Take a fresh look at your lifestyle.

دیوانگان جوان

0

از این شماره در ستون تبلیغاتچی‌های دیوانه به بررسی و نقد فصل دوم سریال «مد من» می‌پردازم. این فصل از سریال مدمن برای نخستین بار در ۲۷ جولای تا ۲۶ اکتبر سال ۲۰۰۸ در ۱۳ قسمتِ حدودا ۴۷ دقیقه‌ای در روزهای یکشنبه ساعت ۱۰ شب از شبکه AMC در ایالات متحده پخش شد. این فصل از سریال مد من، اتفاقات مربوط به سال ۱۹۶۲ را از ماه فوریه تا اکتبر به نمایش می‌گذارد. زمانی که بحران موشکی کوبا به اوج خود رسیده است.

این فصل از سریال جایزه «امی» را به خاطر برجسته‌ترین سریال درام و جایزه گلدن گلوب را به جهت شناخته شدن به‌عنوان بهترین سریال درام از آن خود کرد و از طرف انستیتو فیلم آمریکا مورد تقدیر قرار گرفت.

قسمت اول از فصل دوم سریال مد‌من با به تصویر کشیدن کارکنان شرکت تبلیغاتی که در حال آماده شدن برای رفتن به استرلینگ-کوپر هستند، آغاز می‌شود در حالی‌که موسیقی پرهیجان و امید بخش برای شروعی نو، این وعده روزهای بهتر را می‌دهد.

ماجرای این قسمت از سریال مدمن در زمینه تبلیغات، حول محور کمپین ایرلاین موهاک (Mohawk Airlines)  و قهوه مارتین سانز (Martinson’s Coffee) می‌گذرد. هرمان فیلیپس (Herman Phillips) مدیر ارشد بخش مشتریان شرکت استرلینگ- کوپر سعی کرد با به‌دست آوردن مشتریان جدید خون تازه‌ای در رگ‌های شرکت جاری کند اما او از نحوه انجام کارهای مشتریان جدید ناراضی است.

او معتقد است بخش خلاقیت شرکت به رهبری دان دریپر خوب عمل نمی‌کند و باید با ورود نیروهای جدید و تازه نفس این بخش بازسازی شود. او از راجر استرلینگ که تازه از مرخصی طولانی بازگشته، درخواست می‌کند تا این اتفاق در شرکت بیفتد اما استرلینگ به هرمان فیلیپس متذکر می‌شود برای رفع این مشکل مستقیما با دان دریپر مذاکره کند. فیلیپس می‌پذیرد و این موضوع را به دریپر اطلاع می‌دهد.

اضافه شدن افراد جدید به بخش خلاقیت شرکت چندان برای دریپر خوشایند نیست اما در کمال ناباوری همگان، او به این مسئله تن می‌دهد و در این قسمت از سریال مد من او با چند نیروی جوان که جدیدا کمپین‌های موفقی را در دیگر شرکت‌ها اجرا کرده‌اند قرار ملاقات می‌گذارد.

بخش مشتریان در مقابل بخش خلاقیت

یکی از نکات مهمی که در این قسمت از سریال مدمن مطرح شد، تقابل همیشگی بخش مشتریان شرکت با بخش خلاقیت و اجرایی است. با توجه به ساختار بخش مشتریان، این گروه در شرکت‌های تبلیغاتی همواره سعی می‌کنند نظر مثبت مشتریان را به آژانس تبلیغاتی جلب کنند.

همچنین با استفاده از رویکردهای مناسب به بازارهای جدید دست یافته و شرکت را در این زمینه توسعه دهند؛ بنابراین رویکرد این بخش بیشتر با رضایت مشتری در ارتباط است. از سوی دیگر بخش خلاقیت و اجرایی شرکت که وظیفه تولید کمپین‌های تبلیغاتی را برعهده دارد، در حالت ایده‌آل سعی دارد شیوه‌های درست تبلیغاتی را اجرا کند که گاهی این مسئله با نظرات مشتریان در تضاد است.یا گاهی به جهت وجود تعدد کار در این بخش، سطح کیفی کارهای گروه تولید کاهش می‌یابد که این مسئله به مذاق مشتریان و همچنین بخش بازاریابی شرکت خوش نمی‌آید.

به همین دلیل این دو دپارتمان در شرکت‌های تبلیغاتی همواره دارای چالش‌های جدی با یکدیگر هستند. همان‌طور که پیشتر نیز اشاره شد در قسمت اول فصل دوم سریال مدمن نیز چنین وضعیتی را مشاهده می‌کنیم. یعنی فیلیپس مدیر بخش مشتریان سعی در توسعه بازار شرکت دارد و سعی می‌کند نظر دو مشتری جدید را به شرکت استرلینگ کوپر جلب کند، اما احساس می‌کند بخش خلاقه استرلینگ- کوپر خیلی در طراحی کمپین تبلیغاتی این دو شرکت موفق نبوده بنابراین از نفوذش برای تغییر ترکیب بخش خلاقیت استفاده می‌کند.

از سوی دیگر کارکنان بخش خلاقیت استرلینگ-کوپر با مشاهده ورود نیروهای جدید به شرکت ابتدا دچار بهت و سپس دلسردی می‌شوند. همچنین آنها از اینکه ممکن است شغل خود را از دست بدهند دچار تشویش می‌شوند.

همان‌طور که برای تبلیغاتچی‌ها واضح است، طراحی کارهای خلاقانه در فضایی که ترس و اضطراب حاکم است، غیر‌ممکن بوده و کارکنان بخش خلاقیت و تولید باید در یک فضای نسبتا آرام به تولید محتوای تاثیرگذار بپردازند. این مسئله چالشی است که نه تنها دان دریپر، بلکه همه مدیران ارشد شرکت‌های تبلیغاتی با آن روبه‌رو هستند؛ رضایت مشتری به هر شکل یا ارائه کارهای تاثیرگذار؟

مشاور تبلیغات و برندسازی

ارتباط با نویسنده: alijah. ir

عضویت در خبرنامه

ارسال یک پاسخ