Take a fresh look at your lifestyle.

استراتژی سازی در سازمانهای مردم نهاد

سازمان های مردم نهاد با رویکرد غیر انتفاعی را می توان یکی از اشکال حکومت جهانی دانست. اینجاست که برخی از وظایفی که پیش از این به عهده دولت ها گذارده شده بود، به شکلی توسط افراد بخش خصوصی و مردم در حال اجرا است.

بسیاری از این سازمان ها، سازمانهایی هستند که مستقل از حاکمیت عمل می کنند یا سازمان هایی هستند که برای گرفتن برخی از منابع به دولت وابسته هستند. در تعریف این سازمان ها با سازمان های تجاری شاید بزرگ ترین تعریف این باشد که هدف اصلی از ایجاد این نوع از مجموعه ها سودآوری نیست، البته باید دقت داشت که این موضوع به معنای نفی سودآوری نیست، بلکه سودآوری در واقع اولویت اصلی این سازمان ها نیست. یعنی اینکه این دسته از سازمان ها می توانند به سود دست یابند، اما این سودآوری با موانعی از جمله فلسفه وجودی شان در ارتباط است.

باید در نظر داشت که بحث سود یا ثروت آفرینی تنها تفاوت این نوع از سازمان با سازمان تجاری نیست، در سازمان تجاری با اینکه امروزه ساختارهای متنوعی جایگزین ساختارهای گذشته شده است و حتی بسیاری از سازمان ها به سوی ساختارهای تخت در حال حرکت هستند، اما همچنان تصمیم گیری ها در رأس سازمان شکل می گیرند، به خصوص تصمیمات راهبردی که همواره و هنوز تحت نظر مدیریت ارشد هستند، اما در سازمان مردم نهاد شرایط را می توان قدری متفاوت دانست، همانطور که برمی آید سازمان مردم نهاد به طور گسترده و مشددی وابسته به بدنه خود است، در عمل این سرمایه انسانی یا همان مردم هستند که این شکل سازمان را ایجاد می کنند و در درون سازمان به خلق ارزش می پردازند، دارایی اصلی سازمان مردم نهاد، ماشین آلات یا دفاتر آن نیست، بلکه ارزش های مشترکی است که افراد را در گردآگرد هم جمع می کند و تحت لوای یک طرز فکر در جهت دسترسی به اهداف به پیش می برد.

پس در یک کلام می توان گفت که قدرت تصمیم گیری در این شکل از سازمان در بین افراد با شدت هر چه بیشتری تقسیم می شود و نوع قدرت از شکل سلسله مراتبی به اشکال کاریزماتیک آن منجمله تخصص و صلاحیت نزدیک می شود. از آنجا که افراد در سازمان مردم نهاد برای اقناع سایر نیازهای ذاتی در کنار هم جمع شده اند حتی گاه با اشکال شرکتی به مخالفت بر می خیزند و آن را رد کننده رسالت خود می پندارند.

حال سؤال اساسی این است که با توجه به اینکه دانش مدیریت بر اساس کسب وکار شکل گرفته است آیا می تواند پاسخگوی این نوع از سیستم های انسانی باشد یا اینکه باید الگوهای دیگری را به منظور خلق هدف و استراتژی، بازاریابی و ترفیع و نیز تولید خدمت برای آن ایجاد کرد؟ اساسا پاسخ این سؤال را نمی توان به راحتی در نگاه های مدرن یافت، بلکه بیشتر نگاه پست مدرن و انتقادی است که جوابگوی این نوع از سازمان است. به طور مثال در تدوین استراتژی آنچه بسیار اهمیت می یابد شناسایی ذینفعان است.

ذینفعان هستند که می توانند در هر قسمت از سازمان با حضور و تلاش خود، مجموعه را به سمت هدف رهنمون کنند یا اینکه صرفا عدم حضور و نه حتی مخالفت سازمان را فلج کنند. پس در سیستم مردم نهاد، ذی نفعان از اهمیت بسیار بیشتری برخوردارند و در نتیجه تحلیل این دستجات و شناسایی اثر و رفتار آنان در خلق استراتژی اثربخش راهگشا خواهد بود. اما شکل گیری سازمان مردم نهاد صرفا بر اساس نیاز بازار نیست، برخلاف آنچه در کسب وکار شکل می گیرد اینجا صرفا آنچه مشتری می خواهد، فارغ از سود یا زیان اجتماعی آن مدنظر نیست، بلکه سود و زیان اجتماعی یا به بیانی مسئولیت اجتماعی مجموعه هست که آنچه وی ارائه می دهد را شکل می دهد و لزوما مخاطبان آن خواهان آن نبوده اند بلکه این امکان هست که مخاطب در فرآیند اقناع برای آنچه برای وی مفید است قرار گیرد، نه آنچه که مکانیسم بازار تصمیم به عرضه آن دارد.

گفتیم که در سازمان مردم نهاد، هدف خلق سود نیست. اما این نوع از سازمان نیز برای دستیابی به هدف خود نیازمند منابع است که مطمئنا یکی از مهم ترین منابع، منابع مالی است. منابع مالی ابزار لازم برای دستیابی به ماموریت ماهوی هر شکلی از اجتماع بشری یا گروه است. اما در اینجا آنچه دارای اهمیت است اینکه مسیر دستیابی به منابع مالی و نیز هزینه کرد آن می بایست در جهت هم افزایانه با هدف قرارگیرد، به طوری که هم در زمان به دست آوری منابع مالی و هم در زمان هزینه کردن آن باید هدف در مرکز واقع شود تا انحرافی از ارزش هایی که اهداف به خاطر آن گرد هم قرار گرفته اند ایجاد نشود.

پس تا به اینجا می توان گفت که ارزش های اصلی، هدف کلیدی و مشارکت در مرکز سازمان مردم نهاد قرار دارد، اما آنچه مهم است اینکه چطور می توان این کشتی را به سرمنزل مقصود راهبردی خود یعنی، موفقیت در دستیابی به اهداف رسانید. به عنوان کلیدواژه ای اساسی باید در اینجا به مشارکت اشاره کرد. مردم نهاد بودن محتاج مشارکت است و آنچه که این مشارکت را رنگ و بوی واقعی می دهد، مشارکت اعضا در همه امور است. مشارکت در تصمیم سازی و مشارکت در درآمدها، باعث درگیر شدن هرچه بیشتر اعضا در سازمان می شود که نتیجه آن وفاداری ثروت اصلی مردم نهاد بودن یعنی افراد و اعضا است. این اعضا زمانی که در همه موارد مشارکت کنند به صورت خودکار حل مسائل را به دوش خواهند کشید و در شرایط نامطمئن سازمان را به همراه خود به جلو می برند. رمز سازمان مردم نهاد را می توان بهره گیری از تمام ظرفیت انسانی خود دانست.

دکترای مدیریت استراتژیک

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.