هفت دروغ بازاریابی و چگونگی تشخیص آنها – بخش اول
بازاریابی در نظر خیلیها نوعی دستکاری در امور، دروغ گویی و طمع سازمانی معنی می شود.
از طرفی “بازاریابی اخلاقی” هم ممکن است چیزی بیش از یک جک نباشد.
همچنین بزرگان این عرصه هم از روی عادت مظنون به استفاده از دروغ برای سوء استفاده از مشتریان بالقوه هستند.
البته باید گفت که این فقط بزرگان بازاریابی نیستند که مشکوک به این رفتار هستند، بلکه شامل هر کسی است که سعی در فروش چیزی دارد.
خیلی روشن باید گفت، همه بازاریابان دروغ نمیگویند. بلکه برخی ترجیح میدهند سادهتر پول درآورند و به اصول دقیق اخلاقی پایبند نباشند.
از این رو بسیاری تصور میکنند که حرفهای های این حوزه دروغ میگویند و گمراه میکنند.
اما فراموش نکنیم که دروغ گفتن همواره یک انتخاب است و دروغگویی بر حسب شرایط اصل دروغ را توجیه نمیکند.
اگر صفحهای با مضمون فروش یک محصول را خوانده باشید، با نتایج فوق العادهای که آن محصول فرضی ایجاد میکند، برخورد داشتهاید.
اما بسیاری از بازاریابان ادعا میکنند که مطمئناً شما بهترین نتیجه ممکن را از آن محصول کسب میکنید.
به عبارتی اشارهای به وابستگی نتایج به فرد و شرایط وی، زمان و تلاش وی برای بهرهمندی از آن نمیکنند.
اما واقعیت اینست که تنها ۱% مخاطبین نتایج وعده داده شده را میبینند و ۹۹% نتیجه مطلوب را لمس نمیکنند.
تشخیص این دروغ تا حد زیادی دشوار است، چرا که شما از طرفی نمیتوانید به نظرات مخاطبین در صفحات فروش اعتماد کنید و از طرف دیگری بسیاری هستند که مغرضانه یا بدون استفاده صحیح از محصول آن را رد میکنند.
در عوض باید به نحوه معرفی محصول و نتایج آن توسط بازاریاب توجه کنید! اینکه چه ادعایی نسبت به محصول دارند:
- آیا میگویند این محصول نتیجه X را پدید میآورد؟
- یا میگویند این محصول در پدید آوردن نتیجه X به شما کمک میکند؟
اگر به عنوان آخرین عامل نتایج به شما اشاره میکنند، حداقل میتوان گفت تصویری واقعی از توانایی محصول ارائه میکنند.
اجازه دهید با یک مثال شروع کنم:
مثلاً من به عنوان یک مشاور بازاریابی و مشاور عموماً به صاحبان کسب و کار میگویم:
“شما با ارائه ارزش قابل توجه، بیان و تفهیم صحیح آن بصورت روشن، نتایج بهتری از فعالیتهای بازاریابی خود میگیرید.”
این حرف دروغ نیست. اما کل حقیقت هم نیست، چرا که من عبارتی را از داخل آن حذف کردهام:
“اگر محصولی تولید کنید که همه از آن نفع ببرند، بدون تمرکز آنچنانی بر فعالیتهای بازاریابی، فروش خوبی خواهید داشت.”
اجازه دهید یک مثال دیگر را هم ببینیم،
مثلاً شخصی که کتاب آشپزی خامخواری عرضه میکند، در تبلیغات خود اشاره میکند که:
“غذایی که پخت آن را در این کتاب میآموزید، به شما کمک میکند تا وزن خود را کم کنید.”
این طبیعتاً یک دروغ محض است.
مطمئناً رژیم خامخواری موجب کاهش وزن هر شخصی میشود، اما اگر همزمان غذاهای ناسالم و با کالری بالا مصرف کنید، حتی ممکن است افزایش وزن هم داشته باشید.
پس ادعای کاهش وزن با کمک غذای خام در واقع کل حقیقت نیست.
بلکه معنای مستتر در آن یعنی:
(جایگزینی غذای ناسالم با غذاهای معرفی شده در این کتاب، به شما در کاهش وزن خودتان کمک میکند)
درست بوده و حقیقت دارد و باید به جای جمله قبل استفاده شود.
آیا بصورت کاملاً جامع و واقگرایانه قادر به توضیح همه چیز هستید؟ مطمئنا نه!
شاید اگر بهترین تلاش خود را هم بکنید، نهایتا ۹۹% مطلب ادا شود، اما همیشه موردی توضیح داده نشده میماند.
به نظر من تنها زمانی کار شما اخلاقی است که سعی کنید مردم متوجه تمام هشدارها در محتوای شما باشند.
برای شناختن بازاریابانی که در محتوای تبلیغاتی خود سعی در دروغگویی و گمراه کردن دارند باید توجه کرد که:
- تا چه حد صحبتها و قول آنها میتواند در عمل بی ارزش باشد، یعنی گنگ و نامفهوم باشد.
- اگر از واژگانی استفاده میکنند که معنایی دقیق و روشن دارد، احتمالا به دنبال گمراه کردن شما نیستند.
برچسب ها: بازاریابی, بازاریابی اخلاقی, دروغ های بازاریابی, فروش, گمراه کردن مشتری
نظرات بسته شده است.