Take a fresh look at your lifestyle.

۱۲ توصیه برای نوآوری اقتصادی

وقتی شرایط اقتصادی و اجتماعی تغییر می کند، سیاست های صنعتی نیز باید دچار تغییر شوند. برخی از ابزارهای سیاستی به زمان بستگی ندارند، درحالی که برخی دیگر به سرعت منسوخ می شوند. فناوری های جدید نیازمند اقدامات جدید دولت است.

به گزارش ایسنا، معاونت امور اقتصادی وزارت اقتصاد در گزارشی با عنوان نگاهی جدید به سیاست های نوآوری (۱۲ توصیه) منتشر کرده است؛ اگر چه صنعت در اواخر قرن نوزدهم ظهور کرد، اما از اوایل قرن بیستم سیاستمداران آن را به عنوان موضوعی که می توانست از مداخله دولت بهره مند شود مورد توجه قرار دادند؛ در مقابل سیاست کشاورزی به اندازه کشاورزی دارای قدمت است. شارلمان «سیستم سه لایه ای» را معرفی کرد که در آن، قطعه زمین کشاورزی به سه بخش تقسیم شده و در هر یک، برنامه ای چرخشی برای محصولات زراعی در حال رشد پیاده می شد. این سیستم، بهره وری را افزایش داده و پایه ای برای پیشرفت های بعدی بود. به جز مالیات و قوانین عمومی به نظر می رسد این سیستم نخستین مداخله دولت در فعالیت های اقتصادی باشد.

سیاست سنتی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی اول، بر چهار پایه استوار بود:

– حمایت از صنایع ملی با استفاده از ایجاد موانع واردات، تدارکات دولتی و یارانه ها

– ایجاد موسساتی برای انجام تحقیق و توسعه کاربردی که صنعت و کشاورزی از آن سود می برد

– گسترش آموزش فنی در تمامی سطوح

– ایجاد خدمات توسعه ای که میانجی گری بین موسسات تحقیق و توسعه و کاربران فناوری را به عهده داشته و نخستین بار بعد از جنگ جهانی دوم در کشاورزی مورد استفاده قرار گرفتند.

مرحله دوم: سیاست فناوری

در نتیجه این دو تحول، مشخص شد که سیاست سنتی صنعتی باید مورد بازنگری قرار گیرد. علاوه بر این، بودجه دولت ها پس از بحران اقتصادی سال های ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ کاهش یافت. همچنین اثربخشی بودجه های عمومی که در تحقیق و توسعه بنیادی به کار گرفته می شدند، مورد بررسی دقیق قرار گرفت.

مرحله سوم: سیاست نوآوری

ممکن است این گونه به نظر برسد که توسعه سیاست سنتی صنعتی به سیاست فناوری، اقتصادهای اروپایی را به شدت تحریک کرده است. پس از یک دوره غیبت طولانی، موضوع فناوری به جلسات و مباحثات سیاسی بازگشته است. با این وجود بینشی ظهور کرده است مبنی بر اینکه وجود زنجیره ای از عناصر زیرساخت های دانش به طور خودکار منجر به افزایش فعالیت اقتصادی نمی شود. از این بینش رویکرد جدید سیاست نوآوری به وجود آمد که بر چند پایه استوار است:

– تحریک کارآفرینی با کاهش مقررات دست وپاگیر

– نزدیک کردن موسسات تحقیقات بنیادی و کاربردی به بازار

– تحریک توسعه خوشه های فعالیت های اقتصادی

– دنباله روی و حمایت از کارآفرینان.

نقش کارآفرینی

در اکثر کتاب های سیستم های نوآوری ملی یا سیاست فناوری واژه «کارآفرین» به سختی مورد اشاره قرار می گرفت. مفهوم مورد اشاره شومپیتر نیز به ویژه توسط پیتر دراکر مجددا مورد بازبینی قرار گرفت. شومپیتر و دراکر که کارآفرینی را به عنوان عنصر مرکزی و حیاتی در نوآوری می دانستند «مخرب خلاق» را جریان اصلی قرار دادند، بنابراین به نظر می رسد که تحریک کارآفرینی، سنگ بنای سیاست نوآوری است. در دهه ۷۰ میلادی، کارآفرین به عنوان موجودی شناخته می شد که از جامعه برای دستیابی به منافع خود تغذیه می کند. ناگهان و تحت تأثیر موفقیت نسل جدیدی از کارآفرینان در ایالات متحده در دهه  ۹۰میلادی، کارآفرینی به عنوان ناجی ملی شناخته شد و هزینه ها و مقررات دست و پاگیر برای راه اندازی یک شرکت به شدت کاهش یافت.

تحریک تقاضا برای  RD

درس دیگری که می توان از فروپاشی نظام برنامه ریزی متمرکز گرفت این است که مدل برنامه ریزی متمرکز به طور کامل بر توسعه بخش عرضه تمرکز داشت. در اتحاد جماهیر شوروی سابق و متحدان آن، بازارها به سختی و با نتایج فاجعه بار اقتصادی و سیاسی، فعالیت می کردند. اینکه تحریک تقاضا مؤثرتر از ایجاد عرضه است در موارد مرتبط با تحقیق و توسعه حمایت شده توسط دولت نیز کاربرد دارد.

سیاست خوشه ای

در مورد سیاست صنعتی کلاسیک یعنی سیاستی که به نوآوری مربوط نیست، کار مایلک پورتر نشان داد که خوشه ها نقش مهمی در توسعه اقتصادی ایفا می کنند و از این رو باید تحریک شوند. خوشه ها گروه هایی از فعالیت های اقتصادی مرتبط  (بنگاه های تولیدی، تأمین کنندگان و مشاوران آنها)، مدارس مربوطه و موسسات تحقیق و توسعه، ترجیحا در یک مکان یا منطقه هستند. به تعریف پورتر، خوشه عبارت است از گروهی از شرکت ها، تأمین کنندگان، ارائه دهندگان خدمات و موسسات وابسته در یک حوزه خاص که با عوامل بیرونی مختلف ارتباط داشته و در منطقه جغرافیایی نزدیک به هم قرار دارند.

شرکت ها در عین رقابت با هم همکاری می کنند، کارکنان می توانند از یک شرکت به شرکت دیگر از موسسات تحقیق و توسعه به شرکت ها و بالعکس منتقل شوند. کارکنان همچنین می توانند شرکت شخصی خود را راه اندازی کنند. به عبارت دیگر، خوشه نوعی اکوسیستم است که در آن همه بازیگران آن از رقابت و همکاری منتفع می شوند. خوشه ها دارای یک یا چند عامل محرک مانند بازاریابی جامع، فناوری، تدارکات، استانداردهای کیفیت و… هستند و در صورتی که نوآوری «عاملی محرک» باشد، «خوشه های هوشمند» نامیده می شوند.

تحقیقات پیش رقابتی

در دهه ۸۰میلادی، نوآوری به نگرانی اتحادیه اروپا تبدیل شد. در سال ۱۹۸۳، گیتهامر میزگرد صنعتی اروپا را آغاز کرد که بعدها تبدیل به یک لابی قدرتمند شد. جلسات با حضور اتین داویتون عضو و پس از آن معاون رئیس کمیسیون اروپا برگزار شد. داویتون همکاری بین شرکت های اروپایی را در نوآوری آغاز کرد. این جلسه منجر به یک برنامه تحقیقاتی پیش رقابتی در زمینه راه اندازی فناوری تراشه ها شد که عمدتا علیه شرکت های ژاپنی هدایت می شد. ایده تحقیقات پیش رقابتی این است که شرکت ها می توانند در فناوری تولید با هم همکاری کنند درحالی که با محصولات متمایز در بازار رقابت می کنند.

نقش دانشگاه ها و مفهوم اقتصاد دانش بنیان

در کارآفرینی، عنصر ویژه ای وجود دارد که باید برجسته شود. در دهه ۸۰میلادی، دولت ها از این واقعیت مطلع شدند که در ایالات متحده، بسیاری از شرکت های جدید فناوری اطلاعات نتیجه غیرمنتظره یا محصول جانبی دانشگاه بوده اند.

نقش جدید دولت ها، تحریک کارآفرینی دانشگاهی و تمرکز بر این امر است که تحقیقات پیشرفته مورد نیاز برای همکاری با صنعت، باید با روند بنگاه های فناوری محور بزرگ، همراه شود تا به صورت پایدار، تلاش های خود را در تحقیقات بنیادی کاهش دهند. آنها ترجیح می دهند بیشتر آن را به شرکای خارجی انتقال دهند.

مدلی جدید برای سیاست فناوری

پیش از شروع بحث درباره روندهایی که سیاست نوآوری را در آینده شکل می دهند، به مفهوم سیستم نوآوری ملی  (NIS) باز می گردیم. مدل های NIS به منظور تحلیل سیستم های نوآوری مورد استفاده قرار می گیرند و منجر به شناسایی نقص های آنها و سپس ارائه راه حل ها می شوند، بنابراین همه تحلیل ها با یک مدل خوب آغاز می شود. مدل NIS فریمن، همچنان به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد.

توصیه هایی برای سیاست نوآوری آینده

براساس مواد ذکر شده و درس های فوق این توصیه ها مورد نظر است.

– تحریک خوشه ها بر مبنای ابتکارات پایین به بالا

– ایجاد آگاهی نسبت به پتانسیل خوشه ها

– هوشمند عمل کردن در طراحی، اجرا، نظارت و ارزیابی برنامه های دولتی

– سرمایه گذاری در تحقیقات بنیادی با مشورت بخش کسب و کار

– لزوم مشارکت مالی در تحقیقات پیش رقابتی

– شروع پروژه های بزرگ و تخیلی در تحقیقات بنیادی

– تحریک فرهنگ ملی کارآفرینی

– تحریک و تسهیل خود اشتغالی

– ایجاد آگاهی و تحریک کارآفرینی زنان

– آغاز یا ادامه اقدامات و وضع مقررات دولتی نوآورانه

– خصوصی سازی موسسات تحقیق و توسعه و دانشگاه و حرکت به سمت دانشگاه های نسل سوم.

عضویت در خبرنامه

نظرات بسته شده است.