Take a fresh look at your lifestyle.

مشکلات سختی که هر کارآفرین موفقی آنها را تجربه می کند

جلوگیری از ورشکستگی و به موفقیت رساندن یک کسب و کار، بخش از سختی های کارآفرینی است. مشکلات دیگری نیز وجود دارند که ادامه مسیر را سخت می کنند.

زمانی که یک سرمایه گذار تصمیم می گیرد روی یک استارت آپ یا شرکت سرمایه گذاری کند ریسک بزرگی انجام می دهد. او می داند که ممکن است تمام پول خود را از دست بدهد اما بازهم به ایده کارآفرینان اعتماد کرده و بخشی از سرمایه خود را در اختیار آنها قرار می دهد. بعد از دریافت سرمایه، این وظیفه شما است که ایده خود را عملی کرده و پولی را که در اختیار دارید چند برابر کنید. حتی تصور کردن چنین شرایطی هم ترسناک است، اما این تازه بخش کوچکی از دغدغه های فکری یک کارآفرین است.

در ادامه این مقاله  به نقل از زومیت به بررسی ۹ مورد دیگری می پردازیم که یک کارآفرین بعد از راه اندازی کسب و کار خود با آنها درگیر می شود.

۱-  اهمیت داشتن تمام صحبت های شما

یک فرد کارآفرین همانند یک بازیگر است و دفتر کار، صحنه بازی او است. تمام کارهایی که یک کارآفرین انجام می دهد، حرف هایی که می زند، ایمیل هایی که ارسال می کند و تمام حالت های چهره اش زیر ذره بین کارمندانش است. شاید خودتان متوجه نباشید که هنگام پاسخ دادن اخم کرده اید اما کارمندتان متوجه این موضوع می شود و سعی می کند علت آن را جویا شود. یک کارآفرین حتی یک ثانیه هم نمی تواند از این موضوع فاصله بگیرد و به حال خودش باشد.

۲- توجه بازار به حضور برند شما

ساختن یک برند و معرفی کردن آن به دیگران کار سختی است. درواقع دیده شدن یک برند توسط دیگران به اندازه ای سخت است که اکثر برندها ۱۰۰ بار باز شدن سایت شان در یک روز را جشن می گیرند. حال تصورش را بکنید که پیدا کردن مشتری تا چه اندازه می تواند کار سختی باشد.

۳- دریافت سرمایه کلان

افرادی که برای جذب سرمایه تلاش کرده باشند می دانند که دریافت سرمایه های بالا تا چه اندازه دشوار است. زمانی که شما شرکتی را راه اندازی می کنید، درک درستی از مخارج آینده خود ندارید. نمی دانید ساختن و شکل دادن یک برند کار آسانی نیست و بسیار بیشتر از آن چیزی که تصورش را می کردید برای تان هزینه به همراه خواهد داشت.

۴- پیدا کردن مشتری های وفادار

تصورش را بکنید که وارد بازار کار شده  و محصول خود را عرضه کرده اید، اما قبل از شما افراد دیگری نیز در این صنعت مشغول به کار بوده اند و رقیب شما محسوب می شوند. مشتری ها نیز ترجیح می دهند که کالا یا خدمات مورد نیاز خود را از افراد باتجربه تر خریداری کنند، بنابراین معمولا به استارت آپ ها پیشنهاد می شود که ابتدا بازارهای کوچک را هدف قرار دهند.

۵- استخدام متخصص فروش باتجربه

همانطور که می دانید استخدام کردن یک متخصص فروش برای هر کسب و کاری ضروری است. فراموش نکنید که یک فرد باتجربه و حرفه ای هرگز حاضر نمی شود که برای کسب و کارهای نوپا کار کند. مگر اینکه آن استارت آپ واقعا حرفی برای گفتن داشته باشد، بنابراین بهتر است زمانی که هنوز به این مرحله نرسیده اید، اقدامی برای استخدام متخصص فروش انجام ندهید.

۶- بالا بودن فشار داخلی

تمام سختی ها و مشکلات یک استارت آپ به عوامل بیرونی مانند سرمایه گذار ختم نمی شود. گاهی اوقات فشار از طرف شرکا و همکاران نیز بالا می رود. آنها توقع دارند که مبالغ بالاتری از سرمایه گذاران دریافت شود و تهدید می کنند که در صورت برآورده نشدن خواسته های شان شرکت را ترک خواهند کرد. از دست دادن یک کارمند کلیدی در این موقعیت به ضرر شرکت خواهد بود. در چنین شرایطی فشار بسیار بالایی روی مدیران خواهد بود و بهتر است که راه حل اساسی برای حل آن در نظر گرفته شود.

۷- پایین بودن سرعت انتقال پول

تصور کنید که با سرمایه گذار به توافق رسیده  و قرارداد امضا کرده اید. شما می خواهید این پول هرچه سریع تر در حساب بانکی تان قرار بگیرد تا بتوانید کار خود را آغاز کنید. اما سرمایه گذاران هیچ عجله ای برای انجام این کار نداشته و کارها را با کمترین سرعت ممکن پیش می برند. در چنین شرایطی هیچ کاری از دست شما برنمی آید و باید ضمن رعایت ادب صبر کنید تا مدت زمان مورد نظر سپری شود. بهتر است قبل از بستن قرار داد خود تمام شرایط را چندین بار مطالعه کرده و نظر چند وکیل باتجربه را نیز جویا شوید.

۸- تجربه کردن شرایط ورشکستگی

آیا تا به حال در این شرایط قرار گرفته اید و می دانید که چه احساسی دارد؟ ورشکستگی به زمانی گفته می شود که میزان بدهی های شرکت بیشتر از دارایی های آن باشد. به عبارتی به عدم توانایی یک شرکت به پرداخت صورت حساب هایش گفته می شود. در چنین شرایطی همه تصمیم ها مهم هستند و می توانند یک شرکت را برای همیشه نابود کرده یا آن را نجات دهند.

۹-  دست کم گرفتن انعطاف پذیری اعضای تیم

یکی از شگفت آورترین چیزهایی که در طول فعالیت با آن مواجه خواهید شد این است که اعضای تیم تان تا چه اندازه انعطاف پذیر هستند. نحوه ایجاد شدن این انعطاف پذیری، شفافیت است و لازمه آن به اشتراک گذاشتن اخبار خوب و بد با اعضای تیم است. این کار را انجام دهید و ببینید که آنها خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را می کردید نسبت به مشکلات شرکت خوش بین هستند. البته مهم ترین نکته ای که باید رعایت کنید این است که هیچ موقع ترس تان را به آنها نشان ندهید. فراموش نکنید که شما یک بازیگر هستید و اداره همه امور در دستان شما است.

نظرات بسته شده است.